در ادبيات اسلامشناسی غربی در ده سال گذشته روند هندبوک نويسی و مقدمه نگاری (با عنوان هایی شبيه: مقدمه ای بر ...) و نوشته های سنتزگونه و به تعبير قدمایی "کليات ابوالبقائی" روندی روز افزون داشته. متأسفانه در خيلی موارد تحقيق و تتبع و پژوهش موشکافانه جای خود را به دو چيز داده: يا نگارش آثاری با صبغه کليات نگاری و به ويژه در فلسفه اسلامی و ديگری آثاری با ادعای بازنگری در نظريات سابق و تلاش برای حرف نو زدن با هر قيمتی؛ به ويژه در قرآن شناسی و حوزه حديث. نوشتن در هر دو زمينه کمتر نيازمند تتبع دقيق و تحقيقی فراگير در متون و آشنایی با سنت های ادبی است. هر نوشته ای که حرف نو و ساختارشکن دارد لزوما عالمانه و بر اساس اصول مورد قبول پژوهش تاريخی نيست. حرف نو زدن و ساختارشکن اگر مبتنی بر تتبع دقيق و تحقيق عالمانه باشد البته بسيار هم مطلوب است اما متأسفانه خيلی از موارد درست نتيجه عدم آگاهی نسبت به دقائق است. بدتر از همه اقبال خوانندگان در کشورهای عربی و ايران است به ترجمه هر آنچه به زبان های اروپایی درباره اسلام منتشر می شود بی آنکه اولويت ها در نظر گرفته شود و بی آنکه توجه شود که مخاطب بسياری از اين نوشته ها خواننده متوسط غير آشنا با سنت های اسلامی در غرب است. به جای ترجمه اين آثار بايد تلاش شود با آثار ماندگار سنت اسلامشناسی و شرقشناسی قديم آشنا شد و آنها را ترجمه و نقد و بررسی کرد.
سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۸:۰۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .