مقالات دي ۱۳۹۰
شايد اين عنوان برای مکتب تفکيک به نظر توهين آميز بيايد؛ اما واقعيت اين است که متوليان مکتب معارفی مشهد و شاگردان مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني با تأکيد و تفصيل بسيار همواره به درک دريافتهای وجدانی و تذکر به "وجدان" از طريق "لا فکري" و به دور ريختن تمامی مبانی و ساز و کارهای فکری، يعنی آنچه بشر را از طريق ابزار خرد ورزی از حيوانات متمايز می کند دعوت کرده اند. اينکه حقيقت...
يكشنبه ۲۵ دي ۱۳۹۰ ساعت ۸:۴۸
درباره راوی امالي محمود بن العزيز پيشتر مطالبی ارائه شد؛ شخصيتی مجهول القدر به نام ابن العمراني. اينک مطالبی ديگر در ارتباط با اين دانشمند و اديب برجسته معتزلی خوارزم که از مهمترين شاگردان محمود زمخشري بوده ارائه می دهيم:
پدر ابن العمراني خود از عالمان برجسته خوارزم بوده که شرح حالش را صفدي در الوافي بالوفيات (4/128 تا 129) بر اساس کتاب تاريخ خوارزم ابن ارسلان...
شنبه ۱۷ دي ۱۳۹۰ ساعت ۲۲:۳۲
ابو المفضل شيباني، محدث شيعی مسلک برجسته نيمه دوم سده چهارم قمری، عمدتا متکی بود بر سنتهای روايی اهل کوفه. او را عموما امامی مذهب تلقی کرده اند و روايات و احاديثی هم در کتابهای اماميه دارد که اعتقاد به دوازده امام از آن پيداست و سهم او در روايت مربوط به امام غائب (عج). از نقطه نظر منزلت رجالی البته بسيار از او انتقاد شده و حتی نجاشي، شاگردش از روايت مستقيم از وی...
يكشنبه ۱۱ دي ۱۳۹۰ ساعت ۸:۱۵
مکتب قديم زيديان؛ زيديانی که در کوفه فعال بوده اند به طور شاخص از طريق چند متن مهم همينک قابل شناسايی است. مهمترين کسی که در پايان سده سوم به گردآوری منصوصات و آثار اين مکتب همت گذارد و سعی در تدوين مبانی فقهی و اصولی و اعتقادی آن داشت، دانشمند و محدث کوفی ابو جعفر محمد بن منصور بن يزيد الکوفي المرادي المقري (د. حدود 290 ق) بود که در واقع با تحرير و تدوين يک رشته آثار و...
پنجشنبه ۸ دي ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۱
ابن شهرآشوب دانشمند بلند مرتبه امامی مذهب سده ششم قمری آثار بسياری داشته که متأسفانه بخشی از آنها از ميان رفته است. از ميان کتابهای موجود او هم تاکنون دو اثر يکی اعلام الطرائق و ديگری مثالب النواصب به چاپ نرسيده؛ گرچه اعلام الطرائق را فاضل محترم جناب آقای سيد علی طباطبايي يزدي در دست تصحيح و انتشار دارند. اين کتاب به يک معنا ارزشمندترين کتاب ابن شهرآشوب است؛ چرا...
دوشنبه ۵ دي ۱۳۹۰ ساعت ۲۲:۳۴
در شماره سوم از مجموعه يادداشتها درباره امالي محمود بن العزيز اندکی درباره خاندانی از نقبای سادات نيشابور در سده های پنجم و ششم قمری سخن گفتيم. اينجا اطلاعاتی افزون درباره آنها را ارائه می دهم. درباره اين شاخه از سادات نيشابور که حسنی و گويا بيشتر آنان بر مذهب زيدی بوده اند، بر خلاف اسلاف آنان، سادات حسيني زباره مطالعات کمتری تاکنون صورت گرفته است؛ جز آنچه...
دوشنبه ۵ دي ۱۳۹۰ ساعت ۱۶:۴۳
در اين سلسله يادداشتها درباره محمود بن العزيز متذکر اين نکته شديم که وی شاگرد ابو البرکات بغدادي بوده است. در زمان او فلسفه ابوالبرکات هوادارانی در ميان فضلای خراسان بزرگ پيدا کرده بود و به ويژه انتقادهای ابو البرکات بر ابن سينا مورد توجه ناقدان فلسفه او حتی مخالفان فلسفه اسلامی و اشعريان و معتزليان قرار گرفته بود. در مقابل، وفاداران به ابن سينا به انتقادات ابو...
دوشنبه ۵ دي ۱۳۹۰ ساعت ۱۶:۴۲
يکی از شيوخ محمود بن العزيز در امالي، "السيد أبو الحسن محمد بن هبة الله الحسني" است که همو او را چنين معرفی می کند: " وهو أخو السيد الأجل أبي الغنائم حمزة الذي سمعنا عليه جامع البخاري" (11 /2). همو در جاهای ديگری از امالي از برادر اين شخص که او نيز از مشايخش بوده، سندی به صحيح بخاري می دهد (16/1، 24/1، 27/2): "أخبرنا السيد الأجل أبو الغنائم الحسني ..."؛ و نيز : " في ما أخبرنا السيد...
جمعه ۲ دي ۱۳۹۰ ساعت ۲۲:۳۴
راوی متن اين امالي کما اينکه گفتيم ابن العمراني است که شرحی از احوال وی را بيان کرديم. ما در شماره بعد اطلاعات ديگری را درباره او ارائه خواهيم داد. اينجا به شخصی می پردازيم که به عنوان کسی قلمداد شده که به قرائت او امالي محمود بن العزيز از ابن عمراني اخذ شده بوده، کسی که در مجلس ابن العمراني متن کتاب را نزد استاد قرائت کرده و شاگردان از محضر ابن العمراني کتاب را...
پنجشنبه ۱ دي ۱۳۹۰ ساعت ۴:۰۴
در جستجوی مقاله ای از شما با عنوان «ملاحظاتی چند در باره میراث برجای مانده کرامیه»، کتاب ماه دین، ش ۵۶ ۵۷ (خرداد و تیر ۱۳۸۱) هستم. آیا ممکن است نسخه ای از آن در اختیار این جانب قرار دهید یا نشانی ای که بتوانم از آن جا دریافت کنم.
با سپاس
بنده می خواستم اگر ممکن است ایمیل جناب آقای دکتر انصاری را داشته باشم.
با تجدید مراتب احترام و سپاس
استاد انصاری در سخنرانی خود از طبری به عنوان فقیه و مورخی بزرگ نام میبرند که سخت گیری هایی در نقل اقوال تاریخی داشته اند. اما مرحوم سید جعفر شهیدی صراحتا از طبری به عنوان تاریخ دانی ساده لوح یاد میکنند. نیز بسیاری از نقل های تاریخ طبری مثلا در باب خلفت آدم و ... ظاهرا شدیدا تحت تاثیر تورات یهودیان و بدون در نظر گرفتن دقت های یک مورخ بزرگ آورده شده. و نیز مطالب عجیب و غریب دیگر در این کتاب. بالاخره نگاه ما به طبری تاریخ دانی بزرگ باشد یا تاریخ دانی ساده لوح؟ و کتاب تاریخ ایشان را چگونه باید ارزیابی کرد؟
با تشکر