مقالات آبان ۱۳۹۱
می دانيم که نسخه ای از تهذيب شيخ طوسي به خط او در اختيار شهيد دوم و فرزندش صاحب معالم بوده است. نسخه های کهنه ديگری هم از تهذيب در اختيار شهيد دوم و نسل شاگردان و شاگردان شاگردانش بوده که تاکنون برخی از آنها شناسايی شده است و از آن جمله نزد حسين بن عبد الصمد، پدر شيخ بهايي (نک: مقاله فاضل ارجمند محمد کاظم رحمتي در جلد سوم جُنگ انجمن نسخه شناسی. درباره وجود نسخه ای به...
سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۳۶
برادران هاروني، يعنی ابو الحسين و ابو طالب هاروني دو دانشمند برجسته شيعی و دو امام از امامان به رسميت شناخته شده زيدی هستند که در اواخر سده چهارم و اوائل سده پنجم قمری در ري و طبرستان و جرجان فعال بوده اند. از آنان آثار متعددی باقی است و هر دو، هم در دانشهای نقلی و هم در دانشهای عقلی آثاری از خود بر جای گذارده اند. مهمترين آثار اين دو در فقه و کلام است. از ابو الحسين...
سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۱۷
از شمار کتابهای در دست چاپ به صورت چاپ نسخه برگردان، دو کتاب زير مراحل نهايی کار را طی می کند:
1- شرح الإرشاد از أبو القاسم سليمان بن ناصر الأنصاري بر اساس کهنه ترين و کاملترين نسخه آن در استانبول. اين کتاب شرحی است بر ارشاد امام الحرمين جويني در دانش کلام اشعري و شارح نيز که از شاگردان جويني است از دانشمندان مشهور اشعري در خراسان است که تاکنون در دانش کلام قسمتی از...
يكشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۲:۴۴
سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۵۳
یا سائلاً عنّی لتعرف مذهبی
هیهات دونک مانع و منیع
إن کنت تنکرنی أنا الفرد الذی
لا تابع ابداً و لا متبوع
(قطعه شعری از حسن بن حمزه شيرازي)
بهتر است دنباله بحثمان را درباره مناسبات تشيع و تصوف در چارچوب معرفی فيلسوف و عارفی شيعی درست از اينجا آغاز کنيم که اسماعيل بغدادي در دو جای مختلف هدية العارفين از دو شخصيت سخن به ميان آورده که شايد در وهله اول چنين به نظر رسد...
سه شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۱۶
در جستجوی مقاله ای از شما با عنوان «ملاحظاتی چند در باره میراث برجای مانده کرامیه»، کتاب ماه دین، ش ۵۶ ۵۷ (خرداد و تیر ۱۳۸۱) هستم. آیا ممکن است نسخه ای از آن در اختیار این جانب قرار دهید یا نشانی ای که بتوانم از آن جا دریافت کنم.
با سپاس
بنده می خواستم اگر ممکن است ایمیل جناب آقای دکتر انصاری را داشته باشم.
با تجدید مراتب احترام و سپاس
استاد انصاری در سخنرانی خود از طبری به عنوان فقیه و مورخی بزرگ نام میبرند که سخت گیری هایی در نقل اقوال تاریخی داشته اند. اما مرحوم سید جعفر شهیدی صراحتا از طبری به عنوان تاریخ دانی ساده لوح یاد میکنند. نیز بسیاری از نقل های تاریخ طبری مثلا در باب خلفت آدم و ... ظاهرا شدیدا تحت تاثیر تورات یهودیان و بدون در نظر گرفتن دقت های یک مورخ بزرگ آورده شده. و نیز مطالب عجیب و غریب دیگر در این کتاب. بالاخره نگاه ما به طبری تاریخ دانی بزرگ باشد یا تاریخ دانی ساده لوح؟ و کتاب تاریخ ایشان را چگونه باید ارزیابی کرد؟
با تشکر