مقالات مهر ۱۳۸۸
محي الدين محمد بن أحمد بن علي بن الوليد القرشي، دانشمند برجسته زيدی در نيمه دوم سده ششم و اوائل سده هفتم قمری در يمن و از دانشمندان معتزلی مشرب حلقه امام المنصور بالله عبدالله بن حمزة در نشر و تبليغ انديشه معتزلی بهشمي در يمن سهم بسيار مهمی داشته و به ويژه در تکثير نسخه های معتزلی و زيدی/ معتزلی ری و خراسان در يمن بسيار فعال بوده است. اين امر از اجازات و از نسخه های...
سه شنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۲۹
...
پنجشنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۰۴
در سال 1422 ق/ 2001 م از سوی مؤسسة البلاغ و با تحقيق وفقان خضير محسن الکعبي مجموعه ای از رسائل و مسائل شريف مرتضی و با استناد به دو مجموعه خطی نجف منتشر شد که برخی رسائل آن حائز اهميت است. در آن ميان رساله ای است با نام "مناقشة رأي المجبرة والمشبهة" که محقق آن را در ميان رسائل شريف مرتضی و بر اساس نسخه ای که در اختيار داشته قرار داده است. محقق ما توجه نداشته است که درست در...
دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۳۲
بر کتاب منهاج السنة ابن تيميه که خود نقدی تند بر کتاب منهاج الکرامة علامه حلي است، از دير باز رديه هايی از سوی عالمان امامی نوشته شده است. زيديان هم به نوبه خود انتقادهايی بر اين کتاب داشته اند. از آن جمله رساله ای است مستقل از دانشمندی زيدی به نام حسن بن اسحاق بن المهدي، از نوادگان امام المنصور قاسم بن محمد بن علي و درگذشته سال 1160 ق که با عنوان "رسالة تشتمل على ما...
دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۲:۱۲
اگر دانش کلام موجب ستيزه گری و جدال و مبارزه طلبی ميان مذاهب مختلف بوده است، دانش حديث می توانسته ميان جوامع مذهبی مختلف اسلامی نوعی تعامل و همکاری مشترک را فراهم نمايد. در اين مقاله ما با بررسی بر روی يک نمونه شهری، تعاملات ميان اماميه، زيديه، معتزله و اهل سنت را نشان می دهيم و توضيح می دهيم که چگونه روابط ميان محدثان مذاهب مختلف، برای آنان ميراثی مشترک فراهم...
پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۱:۵۴
در جستجوی مقاله ای از شما با عنوان «ملاحظاتی چند در باره میراث برجای مانده کرامیه»، کتاب ماه دین، ش ۵۶ ۵۷ (خرداد و تیر ۱۳۸۱) هستم. آیا ممکن است نسخه ای از آن در اختیار این جانب قرار دهید یا نشانی ای که بتوانم از آن جا دریافت کنم.
با سپاس
بنده می خواستم اگر ممکن است ایمیل جناب آقای دکتر انصاری را داشته باشم.
با تجدید مراتب احترام و سپاس
استاد انصاری در سخنرانی خود از طبری به عنوان فقیه و مورخی بزرگ نام میبرند که سخت گیری هایی در نقل اقوال تاریخی داشته اند. اما مرحوم سید جعفر شهیدی صراحتا از طبری به عنوان تاریخ دانی ساده لوح یاد میکنند. نیز بسیاری از نقل های تاریخ طبری مثلا در باب خلفت آدم و ... ظاهرا شدیدا تحت تاثیر تورات یهودیان و بدون در نظر گرفتن دقت های یک مورخ بزرگ آورده شده. و نیز مطالب عجیب و غریب دیگر در این کتاب. بالاخره نگاه ما به طبری تاریخ دانی بزرگ باشد یا تاریخ دانی ساده لوح؟ و کتاب تاریخ ایشان را چگونه باید ارزیابی کرد؟
با تشکر