آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۱۰۵٫۶۴۷ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۱۳۰ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۱۳۰
بازدید از این یادداشت : ۵

پر بازدیدترین یادداشت ها :


ابو ريحان بيرونی، دانشمند طراز اول اسلام چنانکه می دانيم از خوارزم بود و به تصريح خودش در الآثار الباقية خوارزميان از تبار ايرانيان بودند. زبان مادری او زبان خوارزمی بود که از خانواده زبان های ايرانی است و از آن نمونه هایی در آثار خود ابو ريحان و زمخشری و ديگران اينک در دست است. باز به تصريح خود ابو ريحان، او بعدا گویا نخست زبان عربی و سپس زبان فارسی را آموخت. خوارزميان در زمان ابو ريحان (مگر اينکه اصلا زبان فارسی زبان مادری شان بود) با وجود اينکه زبان اصلی شان خوارزمی بود (به ويژه بيرونی که اصالتا از حومه "بيرون" شهر کاث بود) اما به دليل اينکه فرهنگ خوارزم در آن دوران فرهنگ ايرانی بود همگی در دوران تحصيل در مکتب خانه ها (کتّاب) فارسی را می آموختند و طبعا عربی را نيز؛ به ويژه اگر می خواستند با نماز و قرآن و شريعت و دين آشنا شوند. ابو ريحان طبق تصريحش در الصيدنة در مقدمه کتاب، هر دو زبان عربی و فارسی در واقع برايش حکم زبان مادری را نداشت و در آن دو زبان "متکلف" بود (اين در حالی است که او به زبان عربی می نوشت و حتی شرحی بر ديوان ابو تمام به او نسبت داده شده). با اين وصف که هر دو زبان برای وی به يکسان زبان هایی بود که آموخته بود اما او نوشتن به زبان عربی را در موضوعات علمی ترجیح می داد و در همين مقدمه می گويد زبان فارسی مناسب بحث در موضوعات علمی نيست و حتی می گويد هجوش به عربی را بر ستايش شنيدن به زبان فارسی ترجيح می دهد. ابو ريحان کتاب صيدنه را درست آخر عمر آنگاه که سنش نزدیک به هشتاد بود نوشت و می دانیم که متن موجود کتاب الصيدنة تنها حاصل قلم او نيست بلکه کاری است مشترک ميان او و شخصی به نام احمد البيهقي. با اين وصف دليلی نداريم که اين عبارات او را درباره زبان فارسی مداخله احمد البيهقي در متن بدانيم و نه اثر قلم خود ابو ريحان. اما از ديگر سو چنانکه می دانيم نسخه های کتاب صيدنة دچار خطاها، آشفتگی ها و افتادگی هایی است و در آن تحريف و تصحيف بسيار است. و اين به دليل اين بوده که اساسا هيچ گاه ابو ريحان (و احمد البيهقي) فرصت تبييض و پاکنويس کردن نسخه مسوده و تکميل کتاب و بازنگری در آن را نيافتند. بنابراين نمی دانيم آنچه از ابو ريحان در اينجا درباره مقايسه زبان های فارسی و عربی می بينيم دقيقا در چه موقعيت و شرايطی نوشته شده و آيا موضوع تحريف قرار گرفته يا خير. خاصه که ابو ريحان طبق آنچه می دانيم در هنگام تحرير اين کتاب گوش و چشمش درست کار نمی کرده و می دانیم که خط ابو ریحان در این کتاب خطی درهم و آشفته (مقرمط و مشوش) بوده است. حالا چقدر می توان به اين عبارات کتاب با توجه به وضع نويسنده، کتاب، نسخه اصل مفقود و نسخه های مغلوط موجود اعتماد کرد مسئله ای جداگانه است؛ خاصه که در ترجمه کهن اين کتاب که مرحوم افشار آن را منتشر کرد اين قسمت درباره مقایسه زبان های فارسی و عربی موجود نيست.


ابو ريحان خيلی سال قبل از تأليف کتاب صيدنه و نوشتن اين چند سطر درباره زبان فارسی و تقويم و قياس آن با زبان عربی درباره نوشتن در مورد موضوعات علمی کتاب علمی طراز اول خود يعنی التفهيم لأوائل صناعة التنجيم را در مهمترين مباحث رشته های مختلف علوم رياضی و هيئت و نجوم زمان به فارسی نوشت (و بعدا آن را به عربی ترجمه کرد. شايد هم متن عربی را بعدا عينا به زبان فارسی ترجمه کرد؛ در اين مورد بين محققين اختلاف است. اینکه برخی تحریر فارسی را کار کسی غير از بيرونی دانسته اند گویا قابل پذیرش نیست). ابو ريحان اين کتاب را سال 420 ق نوشت؛ يعنی درست بیست سال قبل از مرگش. آن زمان که ابو ريحان کتاب التفهيم را می نوشت هنوز نوشتن به زبان فارسی دری در موضوعات علمی چندان مرسوم نبود. در واقع کتاب او از نخستين آثار فارسی درباره موضوعات علم است و فراموش نکنیم سهم فردوسی را درست دو دهه ای پیش تر در کاخی که او برای زبان پارسی بنا کرد. با این همه همگان بر این امر متفقند که کتاب فارسی التفهیم بیرونی از آثار بسیار موفق و روشن و و تأثيرگذار در تاريخ علوم رياضی و هيئت و نجوم است. بنابراين در سايه آنچه خود بيرونی در تأليف التفهيم انجام داده بايد داوری او را درباره زبان فارسی در صيدنه، اگر واقعا آن چند سطر از خود او باشد و آن را در حالتی عادی نوشته باشد، مورد ارزیابی قرار داد. با این همه گويا مقصود بيرونی در ترجيحش در نوشتن در موضوعات علم به زبان عربی عمدتا راجع به اين بوده که بر خلاف کتاب های عربی که بيشتر مورد توجه و اقبال و در نتيجه مورد کتابت و سماع و قرائت و در نتيجه کمتر موضوع تحريف و تصحيف قرار می گرفت نوشته های فارسی معروض تحريفات و يا کم توجهی بود؛ شايد تجربه ای تلخ در رابطه با تحریر فارسی التفهيم او را به اين باور کشانده بود.

ابو ريحان کتاب فارسی التفهيم را برای بانویی خوارزمی به نام ريحانه دختر حسن (يا حسین) خوارزمی نوشته بود؛ لا بد زبان فارسی آن زمان يعنی سال 420 ق اين مقدار زبانی روشن و توانا بود که برای تعليم علوم ریاضی و هیئت و تدوين کتابی مقدمه گونه در این موضوعات (مدخل؛ يا "اوائل" که در عنوان کتاب هم هست) برای بانویی خوارزمی از این زبان بهره برده شده بود؛ و لا بد زبان فارسی آنچنان زبان فراگيری در خوارزم بود که حتی طالب علمان جوان هم آن را می دانستند و در آن دوران ها که تعليم عمومی برخلاف دوران مدرن وجود نداشت بانویی محترم از خوارزم توانایی و آگاهی لازم را برای استفاده از چنين متنی به زبان پارسی قديم داشته است. اين همه نشان می دهد زبان فارسی حتی در آن دوران متقدم تحول زبان پارسی دری آمادگی کاملی برای انتقال مفاهيم علمی را داشته است.

ابو ريحان در سفر عراق عجم و جرجان قبل از اينکه به دربار آل زيار بپيوند و آنجا در 391 ق شاهکارش الآثار الباقيه را برای شمس المعالی قابوس بن وشمگير بنويسد يکچند به تعبیر خودش با حالی پریشان به ری رفت و آنجا اقامتی کوتاه داشت. مانا که در ری چندان که لازم بود اولیای دربار ری، در دوران آل بويه (حکومت مجد الدوله)، به اين دانشمند نسبتا جوان اعتنای درخوری نکردند (آنطور که پيشتر ابو ریحان مورد توجه و اقبال شاهان خوارزم از خاندان آل عراق بود) و همين گويا در داوری منفی او در مورد ديلميان و آل بويه در همين فقره ای که درباره زبان عربی و فارسی در مقدمه صيدنه می نويسد تأثيری داشته است. آيا عدم تسلط او بر زبان محاوره ای فارسی به لهجه اهالی عراق عجم (ری و اصفهان و جبال) موجب آن شد که حتی بعدها در سنين حدود هشتاد سالگی همچنان سايه ای از آن حس منفی که در محيط ری و احتمالا دربار آل بويه با آن مواجه شده بود در ارزيابی اش در مقايسه زبان های فارسی و عربی مؤثر افتاده باشد؟ يا شايد اين داوری تند درباره زبان فارسی و ديلميان و ستايش از خلافت و زبان عربی به دليل فضای سنگينی بود که در دربار غزنویان بر ضد شیعیان وجود داشت و می دانیم که ابو ریحان به احتمال زیاد بر مذهب زیدی بود و به همین سبب شاید می کوشید از خود برای مخالفت با دولت عرب ها رفع تهمت کند. پژوهش های آينده شايد بتواند پرتویی بر اين موضوع بیافکند.
شنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۷:۲۷
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت