آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۴۷٫۴۲۴ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۹۷ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۵
بازدید از این یادداشت : ۲۷

پر بازدیدترین یادداشت ها :


در قرن پنجم قمری در یمن سه سنت فکری - اعتقادی در درون زیدیه حضور داشتند : حسینیان، منسوب به امام المهدی الحسین ( 393 – 403 ق) فرزند امام القاسم العیانی ( 389 – 393 ق ) که انديشه هاي اعتقادي و كلامي وي گرچه در همان سنت زيديان قاسمي تعريف مي شد ، ولي افكار و عقايد تازه و در عين حال غريبي نيز به او منسوب است ، بطوري كه پيروانش را به عنوان گروهي مستقل بر مي شمارند. گروه دوم مطرفیان بودند که بعدها به عنوان مخالفان سایر زیدیه هادوی قلمداد شدند . اين گروه که تعاليم و سنت های آموزشی و مذهبی و زهد گرايی ويژه خود را داشتند به عقايدی تازه در ميان زيديه در مورد طبايع و اعراض شناخته می شدند و گروه سوم که خود را حداقل در روایت رسمی زیدیان قرنهای 6 و 7 قمری اکثریت زیدیان می دانستند ، با عنوان مخترعه شناخته مي شدند و خود را كاملا از گروه دوم مستقل می دانستند. گروه سوم اگر در نيمه قرن پنجم در یمن حضور ضعیفی داشتند , اما در طول یکصد سال بعد به سرعت رو به گسترش گذاشتند . البته روایت متأخر زیدیان ، تصویر تاریخی را به گونه ای تنظیم کرده است تا مطرفیان را صرفا به عنوان گرایشی بدعت آمیز در بدنه زیدیان قلمداد نمايد . اما با بررسی دقیق منابع روشن مي شود كه عنوان شدن مذهب مطرفی با هویت مستقل محصول نزاعی است که میان دو گرایش متفاوت در میان زیدیه وجود داشته است . اين نزاع البته ريشه در منازعات سياسي و اجتماعي داشت ؛ اما زيديان پيروز بعدها تلاش كردند كه گروه دیگر يعني مطرفيان را نه پیوسته به سنتی دیرین تر بلکه به عنوان بدعتی ناشایست و مطرود قلمداد نمايد.

برای توضيح اين امر بايد مقدمتا اين نکته را متذکر شد که اندیشه کلامی معتزله و پس از گذشت تحولات مهمی كه هم در میان معتزله و هم در میان زیدیه صورت پذيرفت، در نهایت در میان زیدیان هادوی مذهب یمن و ایران مورد قبول قرار گرفت و بهترین زمینه را برای گسترش پیدا کرد . در حقیقت با ارتباط بسیار نزدیک محافل آموزشی معتزله و زیدیه در عراق و ایران , پذیرش اعتزال توسط زیدیان تسهیل شد . این امر به ویژه در میان شاگردان زيدي ابو عبدالله بصری ( د . 369 ق ), متکلم مشهور معتزلی بهشمی و قاضی عبدالجبار همدانی معتزلی ( د . 415 ق / 1025 م ) در اواخر قرن چهارم و همچنین قرن پنجم قمری به چشم می خورد. اين حرکت در ميان زيديان يمن سيری تدريجی داشته است؛ اما در بروز آن بی ترديد بايد نقش زيديان مهاجر ايرانی به يمن را مورد تأکيد قرار داد. آنان حاملان آثار معتزلی و سنت آموزشی معتزلی در ميان زيديان ری و خراسان بودند که آن همه را به يمن در اواخر سده پنجم و اوائل سده ششم منتقل می کردند. اين آثار به ويژه کتابهای برادران هاروني، يعنی ابو الحسين و ابو طالب هاروني، دو امام زيدی شمال ايران در اوائل سده پنجم قمری، تا اندازه زيادی جانشين کتابهای اعتقادی امامان کهن زيدی در يمن شد.

زيديان در يمن در سده پنجم و ششم که زمان فعاليت مطرفيان بود، ادبيات اعتقادی قاسم رسي و الهادي الی الحق و اخلاف او را تا دوران المنصور بالله العياني و فرزندش المهدي الحسين در اختيار داشتند و بخش عمده ای از آنان هم بی توجه به ميراث معتزليان و يا آنچه در مناطق ديگر وسيله زيديان آشنا به مکتب معتزلی تدوين شده بود، تنها به آثار امامان کهن خود استناد می کردند. اقليت مطرفيه هم که بروز آنان به دلايل اجتماعی و سياسی بود، گو اينکه به تدريج باورهای مذهبی ويژه ای را برای خود تنظيم کرده بودند، اما آنان نيز منبع و مرجعيتی جز آثار امامان گذشته زيدی يمن را نداشتند. آنان در حقيقت تنها تحت تأثير پاره ای از منابع فکری که هنوز ابعاد آن به طور کامل برای ما شناخته نيست، تفسيری ويژه را از آثار اين امامان ارائه می دادند. اما اين تفسير ويژه بنيادی متافيزيک محور و فلسفی مآب داشت و در برابر آن هم نياز به وجود منظومه ای مشابه و فلسفی از سوی مخالفانشان احساس می شد. پس از بروز نزاع ميان مطرفيه و نهاد مرکزی امامت زيدی در يمن که کاملا ريشه تاريخی و سياسی داشت، مخالفان مطرفيه که رهبری شان در سده ششم قمری با امامان زيدی بود در برابر گرايشات ويژه مطرفيان، به تجديد سازمان فکری و بر اساس مکتب کلامی معتزلی و ميراث زيديانی که در بغداد و ری محضر معتزليان را درک کرده بودند، پرداختند و بدين ترتيب در برابر مطرفيان که ايدئولوژی و گرايشات اعتقادی و هويت ويژه ای برای خويش تنظيم کرده بودند، منظومه فکری جديدی ارائه دادند که آنان را در تقابل با فرقه زيديان مطرفی نيرومند می ساخت. بدين ترتيب منظومه کلامی بهشمي (مکتب ابو هاشم جبايی) که پيشتر از سوی برادران هارونی در ايران مورد مطالعه و تبيين قرار گرفته بود، وسيله مناسبی از سوی امامان زيدی و مخالفان مطرفيه قلمداد شد تا بدان وسيله در برابر مطرفيه منظومه فکری جديدی ارائه گردد و مرزهای ايدئولوژيک تحديد و تعيين شود. پاره هايی از افکار مطرفيان به خوبی می توانست با انديشه های مکتب بهشمی پاسخ داده شود؛ بنابراين از اين مکتب برای مقابله فکری با مطرفيه بهره گيری ايدئولوژيک شد؛ خاصه که مکتب بهشمي خود در خراسان و ری در سده های پنجم و ششم نزاعی کم و بيش مشابه با مخالفان خود از مکتب ابو القاسم کعبي بلخي را پشت سر گذاشته بود و پاره هايی از افکار مطرفيان از نقطه نظر امامان زيدی بی شباهت به آنچه از افکار پيروان بلخي مورد مخالفت بهشميان قرار گرفته بود، نبود؛ بنابراين از اين مکتب برای مقابله با اين دست افکار، اما اين بار در تفسيری که مطرفيان ارائه می دادند، بهره گيری شد.

با مخالفت مطرفيه با امامت المنصور بالله عبدالله بن حمزه، دامنه تقابل دو سوی مخالف زيدی شديدتر شد و هم مطرفيه و هم مخالفانشان که موسوم به مخترعه بودند، دست به تقابل وسيعتری از نقطه نظر فکری و ايدئولوژيک زدند. هر يک رسالات و کتابهايی در تأييد عقايد خود و يا رد بر عقايد مخالف می نگاشتند و از انديشه ها و مبانی کلامی مختلف در اين مسير ياری می گرفتند. در حالی که مخترعه انديشه های خود را با مکتب معتزلی بصری و به طور خاص بهشمي نزديکتر می يافتند و اساسا تلاش داشتند که عقايد زيدی خود را هم برای تقابل روشنتری نسبت به شافعيان اشعری يمن و هم برای تحديد و مرز بندی با مطرفيه، در چارچوب دستگاه کلامی معتزلی به طور ساختاری تری بازنويسی کنند و کتابهای امامان گذشته يمن از مکتب قاسم رسي و الهادي را در اين چارچوب تفسير و بازخوانی کنند؛ در مقابل مطرفيه به تدريج با بهره مندی از کتابهای معتزلی که از حدود اواخر سده پنجم و به ويژه از اوائل سده ششم قمری راه يمن را يافته بودند، سعی در تبيين و تأييد مبانی کلامی خود از طريق مذهب مقابل بهشمي، يعنی مکتب بغداد و به طور خاص مکتب ابو القاسم بلخي کعبي داشتند و از آثار آنان و عقايد ايشان در تأييد مبانی خود بهره مند شدند. بدين ترتيب تقابل مطرفی/ مخترعی رنگ تقابل بغدادی/ بهشمي به خود گرفت؛ تقابلی که در خراسان سده پنجم نيز به ويژه در عصر حاکم جشمي به شدت تداوم يافته بود. البته اين تقابل در خراسان کاملا در چارچوب تفکر کلامی معتزلی بود؛ اين در حالی است که در يمن اين تقابل، ميان دو مذهب اعتقادی زيدی بود که هر يک می کوشيد عقايد خود را در برابر ديگری تثبيت کند و خود را مجهزتر نشان دهد. در اين ميان اگر امامان زيدی شاخه مخترعی مانند المنصور بالله بيشتر به نوشته های امامان زيدی ايرانی، در کنار نوشته های معتزليان استناد می کردند، مطرفيان بيشتر خود را وفادار به امامت زيدی تاريخی يمن مانند القاسم الرسي و الهادي و اولاد آنان می دانستند و تفسير ويژه خود را از آن آثار قرائت درست می يافتند. با اين وصف هر دو گروه به هر دو نوع از سلسله امامان استناد می کردند؛ کما اينکه هر دو گروه به نوشته های متکلمان معتزلی استناد داشتند. هر دو گروه می کوشيدند که تعاليم خود را با تعاليم و نوشته های امامان کهن زيدی يمن و به ويژه الهادي الی الحق پيوند بزنند و آن را تداوم همان سنت فرانمايند. از ديگر سو، مخترعه به نوشته های امامان زيدی ايرانی به دليل اعتقاد به مکتب بصره استناد می کردند و در مقابل مطرفيه هم به تدريج به آنان استناد می کردند تا بدين وسيله مخالفانشان را خلع سلاح کنند. بدين ترتيب مطرفيه در تحول کلامی قرار گرفتند و به تدريج وفادارای بيشتری را نسبت به مکتب بغداد ابراز می کردند و کتابهای آنان رنگ کلامی معتزلی بيشتری می يافت. در مقابل هم، مخترعيان و مخالفان مطرفيه که رهبری آنان با امامان زيدی يمن مانند المنصور بالله بود به تدريج بازتاب دهنده بيشتر افکار کلامی مکتب معتزلی اما اين بار بيشتر بر اساس مکتب بصره و مذهب ابو هاشم جبايی شدند.

بدين ترتيب دو گروه متخاصم با همکاری ناخواسته يکديگر، در تحول زيديه يمن به اعتزال نقش بازی کردند. منصور بالله و حلقه دانشمندان همراه و يا شاگردان او در کمتر از حدود پنجاه سال موجبات انتشار و نسخه برداری و انتقال بخش قابل توجهی از ميراث معتزليان در يمن را فراهم کردند؛ کاری که با سفر قاضي جعفر ابن عبدالسلام زيدی به ايران در حدود نيمه سده ششم به صورت گسترده ای زمينه سازی شد و بعدا در عصر المنصور بالله گسترش يافت و سازماندهی شد. همين امر عملا موجب حفظ نسخه های کتابهای معتزليان را در يمن فراهم کرد؛ در حالی که در نقاط ديگر جهان اسلام و با از ميان رفتن معتزليان زمينه برای از ميان رفتن نسخه های خطی کتابهايشان (جز به صورت بسيار محدود) از پيش ايجاد شده بود. البته آنچه بيشتر وسيله معتزليان يمن و در واقع زيديان حلقه منصور بالله و اخلاف آنان رونويسی شد، کتابهای مکتب بصره بود؛ چرا که آنان در مقابله با مطرفيه به نوشته های بصريان تمسک می کردند؛ اما اگر مطرفيه پيروزمند نزاع خونين مطرفی/ مخترعی در يمن می شدند، شايد به جای ميراث بهشمي تنها کتابهای مکتب بغداد که آن هم به شکل محدودی به يمن راه يافته بود، باقی می ماند. به هر حال نزاع مطرفی/ مخترعی در سده ششم قمری در يمن نسبت ميان مذهب زيدی و معتزلی را وارد مرحله نهايی خود کرد و بدين وسيله زيديه از آن پس به عنوان معتزليان و بازماندگان آنان شناخته شدند. اين نزاع برای سرنوشت زيديه و معتزله بسيار مهم و تاريخ ساز بود.

امامان زيدي ياد شده و شماري از عالمان زيدي هوادار آنان كه همگي تحت تأثير گرايش زيدي – معتزلي بهشمي بودند ، و طبعا از لحاظ كلامي با انديشه هاي مطرفيان مخالف بودند ، با تأليف شمار قابل توجهي از كتابها و رساله ها به انتقاد از عقايد مطرفيان پرداختند . آنان با طرح شمار زيادي از اختلافات مطرفيان با زيديان درست اعتقاد ( طبعا از نقطه نظر آنان ) ، كوشيدند نشان دهند ريشه اين نزاع كاملا ديني و مبتني بر اعتقاد مطرفيان به پاره اي از عقايد بدعت آميز و حتي غير اسلامي وكفر آميز است . از اينرو در اين گونه منابع معمولا از ريشه هاي باطني / اسماعيلي مطرفيه و يا ريشه هاي فلسفي ، ثنوي و يا اعتقاد به اديان يهوديت ، مسيحيت و مجوسي گري سخن به ميان مي آيد . اين منابع برخي از عقايد آنان را آميخته اي از عقايد مختلف و از جمله طبيعت گرايان ملحد و جبريان مي دانند. طبعا در كتابهاي ضد مطرفي به همين دلايل كفر مطرفيان محور اصلي بحثها را تشكيل مي داد ؛ كفري كه بر اساس عقايد مطرفيه و استلزامات كلامي و فلسفي آن عقايد مطرح مي شد. امامان زيدي معاصر با مطرفيه البته تكفير آنان را به اين دليل دنبال مي كردند كه رفتار خود نسبت به مطرفيان و كشتار و به اسارت گرفتن ايشان و آتش زدن و نابود كردن املاك و اموال آنان را توجيه كنند . كتابهاي تاريخي و نيز اعتقادي اين دوره و دوره هاي بعد كه از سوي زيديان يمن نوشته شده است ، شواهد و موارد متعددي از اين مطالب را براي ما گزارش كرده اند.

تاکنون مطالعات زيادی در زبانهای اروپايی درباره مطرفيه صورت نگرفته است. جدا از برخی اشارات به وجود اين فرقه در مطالعات کهنتر اروپايی درباره يمن، بايد به دو مقاله کوتاه از تريتون و ويلفرد مادلونگ اشاره کرد که به جنبه هايی از تفکر کلامی آنان با تفصيل بيشتری پرداخته اند. در سالهای اخير چندين نسخه مطرفی در کتابخانه های يمن کشف شد. اين کتابها اطلاعات ما را از انديشه کلامی آنان و تحولات فکری ايشان به مقدار زيادی بهبود خواهند بخشيد. علاوه بر آن بخشهايی از متن يک کتاب با نام کتاب تاريخ مسلّم اللحجي (تاريخی از زيديه يمن به قلم يکی از رهبران اين گروه) همينک در اختيار است که تاکنون مورد تحليل دقيق قرار نگرفته است. بايد به اين منابع شماری کتاب در رد مطرفيه را افزود که اطلاعات مختلفی درباره مطرفيه ارائه می دهند. عمده اين منابع هنوز به صورت نسخه خطی اند و منتشر نشده اند. علاوه بر همه اينها بايد مواضع فقهی و سياسی امامان زيدی مخالف مطرفيان را نسبت به ايشان مورد مطالعه قرار داد.
يكشنبه ۱۹ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱:۲۴
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت