ميراث فقه حنفی دست کم تا سده هفتم قمری عمدتا محصول خراسان بزرگ و فرارود است. مهمترين فقيهان حنفی با چند استثنا تا سده هفتم از خراسان بزرگ و فرارود و ری بوده اند. بسياری از آثار فقهی حنفی به همين دليل يا به فارسی نوشته شده اند و يا در آنها تعابير فارسی و يا استفتائات و پاسخ های فارسی ديده می شود. با تحولات سياسی و تغييرات بافت های جمعيتی در پی آن می دانيم که از سده های پنجم به بعد حنفی گری که مذهب بخش های زيادی از خراسان بود در ميان قبائل مختلف ترک و ترک تبار که به تدريج در بخش های مختلف خراسان بزرگ و فرا رود سکنی می گزيدند گسترش يافت. دلائل مختلف سياسی از سده های ششم و هفتم موجب شد که با گسترش روی ترکان به سمت آناتولی و آسيای صغير مذهب حنفی در بخش های غربی فلات ايران گسترش روزافزون پيدا کند. زبان فارسی در سرزمين سلاجقه روم زبان رسمی و علمی و فرهنگی بود. در دوره عثمانی هم کم و بيش به دلائل مختلف زبان فارسی در امپراتوری عثمانی از نفوذ بسيار زياد برخوردار بود و از جمله به دليل ادبيات فقه و کلام حنفی. از قرن ها پيشتر از آن البته مذهب حنفی در شام و مصر هم به ويژه از دوران آل زنگی حضوری قوی پيدا کرد. نويسندگان فقه و کلام حنفی در شام و مصر با ادبيات فارسی آشنا نبودند. اين موجب شد به تدريج کتاب های تازه ای به زبان کاملا عربی جانشين آثار کهنتر خراسانيان در دانش فقه و کلام حنفی شود. اين در حالی است که آنچه در سده های ششم به بعد در شام و مصر درباره فقه حنفی نوشته شده همگی بی استثنا از لحاظ اهميت علمی در سطح فروتری از ادبيات خراسانيان در فقه و کلام حنفی قرار دارد. سهل است اساسا اتکای اصلی آنها به همين ادبيات خراسان و فرارود است. با اين همه عوامل مختلف و از جمله رسميت يافتن مذهب حنفی در امپراتوری عثمانی از يک سو و فراگير شدن مذهب حنفی در بخش هایی از شام و مصر و توليد ادبيات عربی و ترکی در فقه حنفی و عدم آشنایی حنفيان مناطق غربی نفوذ حنفی گری با زبان فارسی به تدريج موجب شد که ادبيات فقه و کلام حنفی خراسانيان کمتر مورد توجه قرار گيرد.
در سده نوزدهم و با گسترش صنعت چاپ عمدتا آثار خطه های غير خراسانی فقه حنفی در مصر و عثمانی منتشر شد. بيگانگی با زبان فارسی از يک سو (به ويژه در مصر و شام) و بيگانگی با حتی رسم الخط عربی از اوائل سده بیستم که حاصل سياست های آتاتورک بود (در ترکيه) موجب شده که ادبيات خراسانی و ايرانی فقه و کلام حنفی کمتر مورد توجه قرار گيرد. در سال های اخير البته تلاش های خوبی برای انتشار آثار حنفيان خراسان صورت گرفته. قبلتر البته در شبه قاره و به دليل نفوذ گسترده و قوی زبان فارسی آثار بسياری در فقه حنفی به زبان فارسی منتشر شد و يا از نو تأليف شد. ادبيات فقه حنفی بدون آشنایی و يا دسترسی و در نظر گرفتن با اين گذشته خراسانی و ايرانی خود که حاصل قلم دانشمندان ايرانی خراسان و فرارود است در واقع ادبياتی ناقص و بريده از گذشته خويش است.
تنها اين مسئله در مورد فقه حنفی صادق نيست. حنفيان چنانکه می دانيم از حدود اوائل سده ششم قمری نخست در فرارود (سمرقند و بخارا) و بعد به تدريج در خراسان و آنگاه در آسيای صغير و عثمانی و مصر و شام مذهب ابو منصور ماتريدی را پذيرا شدند؛ مذهبی که به ماتريديه معروف و شناخته است. ابو منصور ماتريدی ايرانی تبار بود و زبان اصلی اش فارسی و بدين زبان هم می نوشت. ابو المعين نسفي نیز که در واقع مؤسس واقعی مذهب ماتريدی در فرار رود و خراسان است ايرانی تبار بود و زبانش فارسی. او نويسنده مهمترين کتاب در مذهب ماتريدی يعنی تبصرة الأدلة است. کتاب التوحيد ماتريدی و تبصره گرچه به عربی نوشته شده اند اما ده ها و بل صدها کتاب و رساله عقايد نامه و کلامی متأثر از اين دو کتاب به زبان فارسی نوشته شده و مرجع اعتقادی حنفيان فارسی زبان و يا فارسی گرای شبه قاره، فرا رود و خراسان بزرگ برای صدها سال بوده اند و همچنان هستند.
هر کشوری که فقه و کلام حنفی را پاس می دارد بايد زبان فارسی را هم پاس بدارد. بدون زبان و فرهنگ فارسی و ايرانی راهی برای شناخت عميق فقه و کلام حنفی وجود ندارد.
حاکميت فعلی افغانستان به همين دليل بايد زبان فارسی را به دور از تعصبات کور سلفی گری هایی که دشمن هر گونه تنوع در فرهنگ اسلامی اند پاس بدارد.
پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۱۶
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .