آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۴۷٫۴۰۶ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۷۹ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۵
بازدید از این یادداشت : ۸۰۱

پر بازدیدترین یادداشت ها :
مقدمه نويسنده اين سطور بر چاپ نسخه برگردان نسخه 218 طباطبايي کتابخانه مجلس، در دست انتشار به وسيله مرکز ميراث مکتوب در تهران

کتاب حاضر چاپ نسخه برگردان نسخه شماره 218 از مجموعه کتب خطی اهدايی سيد محمد صادق طباطبايی به کتابخانه مجلس است که از جهات متعدد حائز اهميت و قابل توجه مضاعف است. عنوان نسخه بر روی برگه مشخصات خطی کتابخانه مجلس چنين است: "مجموعه کهنه احاديث و اخبار". اين نسخه حاوی مجموعه ای است مشتمل بر چند متن حديثی و اعتقادی و يادداشتهايی مسوده گونه که شايد در نظر نخست چندان با اهميت جلوه نکند؛ همانطور که فهرست نگار محترم مجلدی از مجلدات فهرست طباطبايی مجلس نيز عنايتی به اهميت نسخه نشان نداده است[1]. اما حقيقت اين است که اين مجموعه شامل چندين متن ارزشمند و نيز اطلاعات و اجازاتی تاريخی است که می تواند بخشی از تاريخ تشيع امامی را در خراسان به طور عام و بيهق، به طور خاص روشن کند. اين دفتر در واقع نمونه ای است از دفاتر شخصی محدثان و دانشمندان گذشته که عموماً عادت داشته اند در آنها يادداشتها، منتخبات و گزيده هایی را به منظور بهره گيری در تأليفات، مجالس وعظ و يا تدريس خود فراهم کرده و گاه مسودّه هايی از تأليفات خود را در این گونه دفترها ارائه دهند. بنابراين می توان نسخه حاضر را يک نمونه از اين دست دفاتر و مجموعه های شخصی قلمداد کرد.

اين نسخه چنانکه خواهيم ديد مشتمل بر گزيده ای از امالي شيخ صدوق (د. 381 ق) هم هست و پيش از اين به عنوان يکی از نسخه های اساس مقابله، در ارائه متن مقابله شده از امالي مورد استفاده آية الله شبيري زنجاني قرار گرفته و به واسطه همين نسخه اخير در چاپ جديد قم از کتاب امالي شيخ صدوق نيز از آن بهره گرفته شده است (چاپ مؤسسه بعثت، قم، 1417 ق).

اين مجموعه، جدا از چند يادداشت متأخر متعلق است به اواخر سده ششم قمری و بر روی يکی از برگهای آن ( 1 ب)متن اجازه ای از شخصی ديده می شود که در حقيقت گردآورنده/ صاحب اصلی اين مجموعه است. البته در واقع چنانکه خواهد آمد تنها بخشی از نسخه به خط اين شخص است و خود نیز معلوم است که از عالمان برجسته شيعی و امامی در اواخر سده ششم قمری بوده؛ اما شگفتا که نامش در هيچ يک از کتابهای رجال و تراجم احوال مانند فهرست منتجب الدين رازي و يا رياض العلماء تأليف ميرزا عبد الله اصفهاني معروف به افندي و طبقات اعلام الشيعة تأليف آقا بزرگ تهراني و معجم اعلام الشيعة تأليف مرحوم محقق سيد عبد العزيز طباطبايي ذکر نشده است.

ابتدا اجازه ای که از اين شخص بر روی برگ ياد شده مجموعه ديده می شود را نقل می کنيم:

"سمع مني هذه الأحاديث الشيخ الفقيه المقري السّديد (؟) جمال القرّاء والصالحين زين الحاجّ والمجاورين أبو الحسن علي بن محمد البياضي أيّده الله وبحث عن معانيها وعلمها ؟؟ (دو کلمه ای خوانا نيست) وأجزت له أن يرويها عنّي علی الشروط المعتبرة (؟) عند ؟ (به اندازه کلمه ای خوانا نيست) وکتب أبو نعيم أحمد بن حمزة بن أحمد النعيمي البيهقي بخطّه في ذي القعدة سنة ؟". در حاشيه همينجا مطلبی ناخوانا ديده می شود که ظاهراً اشاره به تعيين سال و تاريخ اين اجازه داشته است.
تا به حال با دو نفر در اين مجموعه آشنا شده ايم که نامشان در جای ديگری تا آنجا که من تتبعی کرده ام به دست نيامده است: يکی گردآورنده احاديث مورد اشاره در متن اجازه، به نام ابو نعيم احمد بن حمزة بن احمد النعيمي البيهقي و ديگری عالمی به نام ابو الحسن علي بن محمد البياضي که از اوصاف مورد اشاره برای او در متن اجازه معلوم است که گويی مدتی مجاور بيت الله بوده است و ساکن مکه. هيچ دور نيست که اين اجازه هم در مکه صادر شده و بنابراين بياضي ياد شده در زمان حضور ابو نعيم نعيمي بيهقي در اين شهر و احتمالاً در ايام حجّ اين احاديث را از او سماع کرده است. با اين حساب و با توجه به اينکه خط اجازه ياد شده با خطّ بخشی از نسخه حاضر يکی به نظر می رسد و نيز از آنجا که در متن اجازه، تنها از سماع احاديث و نه مناوله نسخه سخن رفته، می شد چنين فرض کرد که اين نسخه خطی، نسخه شخصی النعيمي بوده و او متن اجازه را تنها به هدف حفظ در "اصل" خود در مطاوی اين نسخه ضبط کرده است. با اين وصف به دليل اينکه بخش اعظم نسخه به خط او نيست و ظاهراً به خط بياضي است، بنابراين محتمل به نظر می رسد که نسخه اصلاً از آنِ نعيمي بوده اما او آن را به شاگردش بخشيده و شاگرد سپس در اين نسخه مطالب و شايد اوراق زيادی را افزوده و آنگاه چنانکه خواهيم ديد اجازه دیگری را باز از همين استاد برای بخشهای ديگر اين مجموعه دريافت کرده است.

مجموعه حاضر دچار آشفتگی و افتادگی اوراق است. با اين وصف اينجا می کوشيم که فهرستی از متنها و بخشهای اصلی آن ارائه دهيم:

1- اولين متنی که در اين مجموعه ديده می شود، مجموعه ای است از احاديث در فضائل اهل بيت (ع) [2] که بر خلاف اظهارات فهرستنگار محترم تنها مجموعه ای پراکنده از احاديث امالی شيخ صدوق و غيره نيست، بلکه مجموعه ای است از احاديث به روايت از مشايخ و با ذکر سلسله اسناد که به وسيله ابو نعيم النعيمی پيشگفته تدوين شده و بايد آن را تأليفی از او قلمداد کرد. اين بخش از نسخه ما چنانکه می نمايد به خط خود اوست. اين مجموعه که با خطبه ای در ابتدا آغاز می شود، در بخش نخست آن گزيده ای است از احاديث خطيب خوارزمي (د. 568 ق) در کتاب مناقب و به ويژه در کتاب مقتل الحسين او. سند آغازين چنين است: "أخبرنا الشيخ الفقيه العالم تاج العرب أبو عبدالله محمد بن المفرّج المَذحِجي من مشهد مولانا أمير المؤمنين عليه السلام أنا الشيخ الإمام الأجل ضياء الدين صدر الأئمة أخطب الخطباء أبو المؤيد الموفق بن أحمد المکي ثم الخوارزمي رضي الله عنه، قال: أنا العلامة فخر خوارزم أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشري ...". در دنباله تا چند برگ ديگر چند حديث مسند ديگر نيز نقل شده اما جالب است که همه اين احاديث از خطيب خوارزمي است و از مشايخ شناخته شده او؛ با این وصف در احاديث بعدی اشاره ای به واسطه بودن خوارزمی در نقل اين احاديث نشده است. به هر حال ترديدی نيست که اين اشخاص مشايخ مستقيم ابو نعيم النعيمي نيستند و او معلوم نيست به چه دليل از شيوه محدثان در نقل کامل سند تا منبع محل نقل پيروی نکرده است. نام محمد بن المفرّج در سندی که نقل شد نشان می دهد که او از مشايخ ابو نعيم النعيمي بوده و شايد هم تنها به اجازه ای و نه اينکه النعيمي او را مستقيما ديده باشد: تعبير "من مشهد..." شايد گويای چنين استنباطی باشد. به هر حال محمد بن المفرج ظاهرا از عالمان امامی ساکن نجف در اواخر سده ششم قمری بوده است. جالب است بدانيم که قاضي جعفر ابن عبد السلام (د. 573 ق)، عالم و متکلم نامدار زيدی يمن هم به واسطه همين شخص از خطيب خوارزمي روايت می کند. او به احتمال زياد اين دانشمند را در سفرش به عراق، در کوفه/ نجف ديده بوده است[3]. بعد از نقل اين چند حديث از خطيب خوارزمي، در ضمن همين مجموعه احاديث، چند روايت ديگر ديده می شود که ابو نعيم النعيمي از مشایخش نقل کرده است. سند حديث اول چنين است:

-" أخبرنا القاضي الجليل العالم ابو منصور احمد بن الحسين بن أحمد البيهقي[4]، قال: أنا شيخ القضاة اسماعيل بن أحمد أنا أبي شيخ السنّة أحمد بن الحسين البيهقي أنا الحاکم أبو عبدالله الحافظ صاحب تاريخ النيسابوريين ...".

- باز در سندی ديگر از همين ابو منصور چنين آمده است: "وأخبرني القاضي ابو منصور احمد البيهقي أنا الشيخ الإمام أبو بکر محمد بن منصور السمعاني أنا أبو سعد محمد بن محمد الکاتب أنا أبو نعيم الحافظ".
درست در حاشيه همين حديث که سندش را نقل کرديم، در حاشيه پایين برگ 6 الف نسخه ما، ابو نعيم النعيمي چنين مرقوم کرده است؛: "وإنما رويت هذه الأحاديث من هذه الطرق لتکون لنا حجّة علی من خالفنا وليکونوا قد أقرّوا (کذا) لنا لما ندّعيه في أهل هذا البيت صلوات الله عليهم".
احاديث بعدی اين مجموعه نخستين بسيار با اهميت تر است. در اسناد احاديث اين بخش ما با شماری از عالمان ناشناخته و يا تواريخ و اسناد قابل توجهی در راستای شناخت علمای امامی سده های پنجم و ششم قمری خراسان (و خاصه بيهق و نيشابور) و ری آشنا می شويم. در اينجا بخشهای قابل استفاده اين اسناد را نقل می کنيم:
-"وحدثنا السيد الأجل الامام المرتضی علم الهدی شرف الدين عزّ الاسلام والمسلمين سيد السادة ملک النقباء أبو الفضل محمد بن علي بن محمد بن المطهر أبي الحسن المرتضی الحسيني القمي رضي الله عنه وأرضاه في شعبان سنة أربع وستين وخمسمائة بمدينة أستراباذ عمّرها الله نا الحافظ النطنزي أبو عبدالله محمد بن أحمد بن محمد الحديثي بنطنز في آخر شوال سنة ثلاث وخمسين وخمسمائة أنا الحافظ أبو علي الحدّاد..."
- "وأخبرني الشيخ الإمام أبو الحسن علي بن محمد بن أبي الحسن بن عبدالصمد التميمي رضي الله عنه نا الشيخ الفقيه العالم والدي نا الشيخ الفقيه العالم الوالد أبو الحسن علي بن عبدالصمد بن محمد التميمي نا السيد الجليل العالم أبو البرکات علي بن الحسين العلوي الجوري نوّر الله ضريحه والشيخ أبو بکر محمد بن أحمد بن علي رحمه الله قالا: نا الشيخ الفقيه السعيد أبو جعفر محمد بن علي بن موسی بن بابويه القمي رضي الله عنه وأرضاه..."
- "أخبرني الحاکم الإمام علي بن أحمد بن علي الزيادي أنا الشيخ الإمام أبوالحسين سعيد بن هبة الله بن الحسين (کذا: الحسن) الراوندي ببلدة الري منصرفي من الحجّ أنا السيد المرتضی الداعي نا جعفر بن محمد بن العباس أنا أبو عبدالله الحارثي نا محمد بن علي بن الحسين حدثني أبي ..."
- "وأخبرنا الشيخ الإمام الحسن بن أبي الحسين الخطيب أنا الشيخ الإمام الأجل أبو علي الفضل بن الحسن بن الفضل الطبرسي أنا السيد السعيد تاج السادة أبو علي هبة الله بن هبة الله العريضي أنا السيد العالم أبو طالب حمزة بن محمد بن عبد الله بن محمد بن الحسن الجعفري أنا عبدالوهاب بن الحسن بدمشق..."
در پايان اين احاديث، ابو نعيم چنين مرقوم کرده است: "والحمد لله ربّ العالمين وصلواته علی نبيّه محمّد خاتم النبيين وآله الطاهرين کتب البعض منه في شهر رمضان والبعض في شوال سنة ثمانين وخمسمائة."
تا اينجا معلوم شد که بخش اول اين مجموعه که شامل نقل تعدادی حديث درباره فضائل حضرت امير و اهل بيت (ع) است، به وسيله ابو نعيم النعيمي در تاريخ 580 ق سامان گرفته و او تا اين تاريخ و بل تا ذيقعده آن سال (نک: پيش از اين) زنده بوده است. از اسنادی که نقل کرديم، ملاحظه می شود که او از مشايخ متعدد خراسانی و رازی بهره مند بوده است. به لطف نسخه حاضر ما اطلاعات بسيار جالبی درباره شماری از محدثان و عالمان شيعی در سده ششم قمری و پيش از آن به دست می آوريم؛ اطلاعاتی که در منابع ديگر بعضا ديده نمی شود: از نقطه نظر اسانيد و اجازات و طبقات و تواريخ راويان و عالمان حديث. به هر حال اين نخستين قدم است برای شناخت شخصيت دانشمند و عالم امامی مذهب ناشناخته ای از بيهق سده ششم قمری و شناخت محيط علمی او و استادان و شاگردانش[5].

در نسخه حاضر در برگهای 8ب و 9 الف اشعاری از خود ابو نعيم احمد بن حمزه بن ابي نعيم البيهقي در مدح حضرت امير ديده می شود که نشان می دهد او شعر نیز می سروده است.


2- بخش ديگر اين نسخه خطی را يادداشتها و مجموعه ای از نقلهای کوچک تشکيل می دهد از منابع مختلف. در آغاز اين بخش چنين آمده است: "فصل في الغرر والدرر والنتف" (برگ 9 ب). قلم و خط اين قسمت با بخش اول مجموعه متفاوت است. به طور کلی بايد گفت در طول نسخه حاضر چندين نوع متفاوت قلم و خط ديده می شود که ظاهرا بخشی از آنها به دليل تفاوت زمانی و سليقه ای در کتابت از سوی النعيمي است و بخشی هم مربوط است به کتابت شاگردش البياضي. در حاشيه پايان برگ 10 ب آمده است:" وقد أخرجت من مصنفات مشهورة وترکنا الأسانيد (؟)".



3- بعد از بخش دوم، در نسخه حاضر، در برگ 11 الف و ب، چند مطلب، حکايت و حديث و از آن جمله درباره امام غائب نقل شده که يکی از اين حکايتها مربوط است به نقلی از "ابو عبدالله محمد بن ابراهيم بن دينار الکوفي النسّابة" که متن آن در الخرائج والجرائح قطب راوندي نقل شده بدون نام بردن از اين شخص[6].



4- در برگهای بعدی نسخه (از برگ 12 الف تا 20 ب) نيز مطالب پراکنده و احاديث و حکايات زيادی و از جمله خطبی از حضرت امير (ع) نقل شده که بيشتر حکم يادداشتها و مسودّات دارد و همه باید به خط همين النعيمي باشد. اوراق اين قسمت از نسخه کاملاً آشفته است و معلوم است که اوراق زيادی در اين ميان افتاده است؛ به نحوی که تفکيک متن ها از يکديگر و در نتيجه تعيين هويت آنها گاه ممکن نيست[7]. در اين ميان رساله ای اعتقادی ديده می شود که گرچه تأليف آن آشکارا به کسی نسبت داده نشده، اما به نظر می رسد تأليف خود همين ابونعيم النعيمي است که آن را به خط خود تحرير کرده است. اين رساله متنی است اعتقاد نامه ای که تا اندازه ای محدود متعرّض مسائل معمول کتابهای مختصر کلامی شده است. برگهای اين رساله در نسخه حاضر دچار آشفتگی و جا به جایی شده است، اما خوشبختانه متن کامل آن در اختيار است. آغاز آن چنين است:

" بسم الله الرحمان الرحيم وبه الثقة. الأجسام محدثة لأنها لم تسبق الحوادث وکل ما لم يسبق الحوادث فهو محدث. فصل: للعالم صانع لأنه محدَث وکل محدَث فله محدِث. فصل..."[8].

تا آنجا که تتبعی کردم اين رساله پيشتر در الذريعه و يا کتابهای ديگر معرفی نشده است. اگر حقيقتا اين رساله از ابو نعيم النعيمي باشد، می بايد گفت او علاوه بر دانش حديث در کلام و عقايد هم دست داشته است. در اين رساله، عقايد چندان به تفصيل گزارش نشده تا بتوان گرايشات نويسنده آن را از نقطه نظر کلامی روشن کرد، اما معلوم است که او دانشمندی با گرايشات کلامی مشابه با گرايشات شريف مرتضی (د. 436 ق) و مکتب معتزليان بهشمی بوده است و نه اينکه متأثر از مکتب ابوالحسين بصري (د. 436 ق) / رکن الدين محمود ملاحمي (د. 536 ق) در کلام باشد. بنابراين انديشه کلاميش مشابه عالم معاصر اماميش سديد الدين الحمصي (د. بعد از 600 ق) نبوده است. در زمان ابو نعيم البيهقي هنوز گرايش به بهشميان در ميان اماميه ظهور گسترده ای داشت؛ گرچه به تدريج از اواخر سده ششم اين وضع به نفع ملاحميان تغيير کرد. بخش اول اين رساله اعتقاد نامه ای را مباحث توحيد تشکيل می دهد؛ سپس: الکلام في العدل؛ سپس: باب الکلام في النبوات؛ آنگاه: باب الکلام في النظر و سپس: باب الکلام في الوعد والوعيد و آنگاه: باب الکلام في الإمامة و سپس دست آخر: باب الکلام في الآجال والأرزاق والأسعار.



5- اما بخش عمده نسخه مجموعه طباطبايی در واقع گزيده و انتخابی است از دو کتاب عيون أخبار الرضا و نيز امالي شيخ صدوق، هر يک به شکل مستقلّ. اين دومی آشکارا به روايت ابو نعيم النعيمي است؛ اما بعيد نيست گزيده های کتاب عيون هم کار خود او باشد؛ گرچه خط هر دو گزيده آشکارا از او نيست بلکه محتملاً به خطّ بياضي، شاگردش است. منتخبات از عيون اخبار الرضا با خطبه ای کوتاه در آغاز آن از برگ 21 ب آغاز می شود و تا 40 ب ادامه پيدا می کند و يکباره در ميانه نقل يک حديث در نسخه حاضر پايان می گيرد. در برگ 41 الف حديثی قدسی همراه با نقل سندی ديده می شود که مرتبط با متن منتخبات عيون اخبار الرضا نيست. اين سند بدين قرار است: "وأخبرنا شيخنا عين (؟) الدين أبي نعيم أحمد بن حمزة طوّل الله عمره أنا القاضي الإمام العالم عزيز الدين (؟) جمال القضاة أبو منصور (در حاشيه) أحمد (بن الحسين بن أحمد البيهقي؛ در حاشيه) قال: أنبأنا الشيخ أبو بکر محمد بن عبد الله بن أحمد بن حبيب العامري البغداذي رحمه الله وقد کتبته عن خطّه أعني أبابکر أنا الشيخ العالم أبو الحسن علي بن الحسين بن علي بن حمزة النوقاني فيما قرأت عليه نا القاضي أبو علي اسماعيل بن محمد بن اسماعيل العراقي إملاءً ...". اين سند بايد به خطّ بياضي باشد که می دانيم شاگرد النعيمي بوده و استاد دو اجازه در متن اين نسخه بدو اعطاء کرده است. خطّ سند پيشگفته عيناً همان خطی است که منتخبات دو کتاب ياد شده بدان نوشته شده است و بنابراين تقريباً با اطمينان خاطر می توان گفت که بخش عمده نسخه حاضر به خطّ بياضي، شاگرد النعيمي است.



6- در نیمه دوم همين برگ 41 الف منتخباتی از صحيفة الرضا (ع) نقل شده که تا برگ 41 ب ادامه پيدا می کند. در پايان اين منتخب چنين نوشته شده است: "هذه الأحاديث نسختها من صحيفة الرضا عليه السلام". اين بخش هم به خطّ بياضي است.



7- دومين کتابی که منتخباتی از آن در اين نسخه کهنسال ديده می شود، چنانکه پيشتر گذشت امالي شيخ صدوق است که از برگ 42 الف در نسخه حاضر آغاز می شود و تا برگ 66 ب ادامه پيدا می کند. در اين ميان برگهای 48 و 60 ارتباطی به منتخبات ياد شده ندارد و پاره ای از احاديث را در بر دارد که آشکارا معلوم است از منبعی جداگانه نقل شده است[9]. از دیگر سو، برگهای منتخبات امالي در نسخه حاضر دچار آشفتگی شده و بنابراين آغاز اين منتخبات در ميانه برگهای مرتبط قرار گرفته است؛ در برگ 50 الف. بنابراين منتخبات اين نسخه از کتاب أمالي صدوق بر خلاف ادعای فهرستنويس محترم کتابخانه مجلس، بی خطبه و سند آغازين نيست؛ بلکه هم خطبه ای کوتاه در آغاز دارد و هم سند نقل از کتاب شيخ صدوق. سند آغازين آن چنين است: " أخبرنا الشيخ الإمام العالم الناقد عين(؟) الدين جمال الأئمة فريد العصر أبو نعيم أحمد بن حمزة النعيمي أطال الله بقاءه أنا الشيخ الإمام العالم الزاهد مؤفق الدين رکن الإسلام أبو الحسن علي بن محمد بن أبي الحسن بن عبدالصمد التميمي رضي الله عنه نا الشيخ الفقيه العالم زين الدين والدي نا الشيخ الفقيه العالم الوالد أبو الحسن علي بن عبدالصمد بن محمد التميمي نا السيد الجليل العالم ابو البرکات علي بن الحسين العلوي الجوري نوّر الله ضريحه والشيخ أبو بکر محمد بن أحمد بن علي رحمه الله قالا: ثنا الشيخ الفقيه السعيد أبو جعفر محمد بن علي بن موسی (کذا) بن بابويه القمي رضي الله عنه وأرضاه ...".

در پايان نسخه حاضر که در عين حال پايان اين منتخبات هم هست، رقم کاتب چنين است: " هذا ما أخرج الشيخ الإمام الأجل العالم عين (؟) الدين جمال الاسلام فخر الأئمة فريد العصر أبو نعيم أحمد بن حمزة النعيمي أدام [الله] عزّه وبقائه من أمالي الشيخ الفقيه السعيد أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن (کلمه غير واضح: موسی بن) بابويه القمي رضي الله عنه (در دنباله چند کلمه دچار ريختگی جوهر و يا حذف عمدی شده است و خوانا نيست)". در سطر بعد به خط همان کاتب که بايد بياضي پيشگفته باشد، چنين ثبت شده: " کتبه في سنة ثمانين وخمسمائة من الهجرة".

بنابراين تاريخ اين نسخه بر خلاف اظهار نظر فهرستنگار محترم 508 ق نيست و بلکه 580 ق است(البته ايشان احتمال 580 را هم داده اند).

در پايان اجازه ای آمده به خط ابو نعيم و باز برای بياضي پيشگفته؛ بدين عبارات: "قرأ عليّ هذه الأحاديث التي خرّجتها من أمالي الشيخ الفقيه أبي جعفر رضي الله عنه من المجلدة الأولی الشيخ المقري ؟ السديد نصير الدین(محتملا؛ غير واضح) زين الحاج والمجاورين علي بن محمد بن ابراهيم البياضي الرازي أدام الله توفيقه سائلاً عن .. (حدود بیش از يک سطری خوانا نيست) وکتب أبو نعيم أحمد بن حمزة بن أحمد النعيمي (خوانا نيست).

خط اين بخش از نسخه با خط و قلم ابو نعيم متفاوت است و از عبارات پايانی پيشگفته هم معلوم است که اين بخش نبايد به خط ابو نعيم النعيمي باشد. از آنجا که بلافاصله النعيمي اجازه روايت آنچه از تخريج امالي شيخ صدوق فراهم کرده بوده را به البياضي داده است، معلوم می شود که علی الظاهر کاتب اين بخش از نسخه، خود همين بياضي است که محتملا در پايان دفتری خطی از استادش که شامل يادداشتها و آثاری از او بوده، منتخبات عيون اخبار الرضا و نيز تخريج گزيده مجلد اول از امالي شيخ صدوق را استنساخ کرده است. به هر حال از عبارت پايانی معلوم می شود که البياضي اصلاً اهل ري بوده ولی ظاهرا دست کم مدتی در مکه مجاور بيت الله بوده است. آيا او با زين الدين علي بن عبدالجليل البياضي، دانشمند و متکلم امامی مذهب ساکن ري که منتجب الدين از شاگردانش بوده نسبتی و خويشی داشته است[10]؟ اين امر بعيد نيست. اين نسخه از نسخ امالی و لو اينکه شامل همه احاديث متن کتاب نيست، اما گويا کهنترين نسخه موجود امالي باشد. سند آغازين پيشگفته هم مشتمل بر نام رجالی است که در متون اجازات اماميه در نقل امالي شيخ صدوق از شهرت برخوردارند و عمدتا امالي صدوق به واسطه همين رجال در خراسان روايت می شده است. می دانيم که آثار حديثی شيخ صدوق در خراسان در سده های پنجم و ششم قمری از تداول بسيار زيادی برخوردار بوده و مرجع اول حديث برای اماميان قلمداد می شده است.

در نسخه حاضر در حواشی بسیاری از برگها روايات و حکايات و مطالب مختلفی ديده می شود که متأسفانه شماری از آنها خوانا نيست.

يادداشتها:

--------------------------------------------------------------------------------

[1] نک: فهرست نسخه های خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، مجلد سوم از جلد 24، تأليف محمود نظری، ص 13 تا 14.

[2] اين مجموعه احاديث از برگ 1 الف آغاز می شود اما در نسخه حاضر اين برگ ظاهراً پشت و رو جا گرفته و بنابراين برگ 1 ب دنباله احاديث نيست و بايد آن را در واقع 1 الف فرض کرد. اين مجموعه احاديث تا برگ 8 الف ادامه می يابد.

[3] حُمَيد بن احمد الشهيد المُحلّي(د. 652 ق)، عالم و متکلم زيدی يمن در کتاب محاسن الأزهار خود (ص 45 تا 46) سند مرتبط را نقل می کند؛ بدين قرار: "وأخبرنا الفقيه الأجل العالم الحافظ جمال الدين عمران بن الحسن بن ناصر أسعده اللَّه قراءة قال: أخبرنا الشيخ الأجلّ العالم عفيف الدين حنظلة بن الحسن بن شعبان/ شبعان رحمه اللَّه قراءةً عليه قال: أخبرنا القاضي الأجلّ الإمام شمس الدين جمال الإسلام أبو الفضل جعفر بن أحمد بن عبد السلام بن أبي يحيى رضوان اللَّه عليه قال: أخبرنا الفقيه الإمام سيف العرب محمد بن مفرح (کذا: المفرّج) المسهدي (کذا: المشهدي) المضري (کذا) حرس اللَّه مهجته بقراءتي عليه قال: أخبرنا الشيخ صدر الأئمّة موفق بن أحمد المكي الخوارزمي قراءة عليه و أنا أسمع...".

[4] برای ابو منصور احمد بن الحسين البيهقي، نک: ابن فندق بيهقي، تاريخ بيهق، ص 208 تا 209 که اشاره ای به او و خاندانش دارد.

[5] اين مطالب و اين نامها و حتی نام نويسنده اين مجموعه مورد توجه فهرستنگار محترم کتابخانه مجلس قرار نگرفته است.

[6] مقايسه کنيد با: خرائج راوندي، 1/ 472 تا 473

[7] لازم به ذکر است که در يکی از صفحات نسخه حاضر در همین قسمت (برگ11 ب) فصلی در نبوت درج شده که معلوم نيست از چه کتابی اخذ شده است.

[8] اين رساله تاکنون منتشر نشده است. نويسنده اين سطور آن را تصحيح کرده که انشاء الله منتشر خواهد شد.

[9] از جمله در برگ 60 حديثی نقل شده که متن و سند آن در الثاقب في المناقب ابن حمزه (ص 127 به بعد) نقل شده است.

[10] برای اين شخص، نک: فهرست منتجب، ص 114
سه شنبه ۴ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۷:۲۱
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت