آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۴۳٫۴۸۶ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۵۶ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۵
بازدید از این یادداشت : ۸۹۱

پر بازدیدترین یادداشت ها :
نخست کلام محقق اردبیلی:

"الثانية : وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن ويحفظن فروجهن. هذا ظاهر في نهي النساء عن النظر إلى الأجانب أصلا ورأسا ، ويؤيده خبر ابن أم مكتوم المشهور " ولا يبدين زينتهن " أي مواضعها " إلا ما ظهر منها " فبعد الاستثناء يبقى ما بطن وسيجئ الاستثناء منه أيضا بقوله " إلا لبعولتهن " الآية.
في الكشاف الزينة ما تزينت به المرأة من حلي أو كحل أو خضاب ، فما كان ظاهرا منها كالخاتم والفتخة وهي حلقة من فضة لا فص لها ، والكحل والخضاب فلا بأس بابدائه للأجانب ، ثم قال : إن المراد من الزينة موقعها والصحيح أنه العضو كله لا المقدار الذي يلامسه الزينة منه كما فسرت مواقع الزينة الخفية وكذلك مواقع الزينة الظاهرة الوجه موقع الكحل في عينيه والخضاب بالوسمة في حاجبيه وشاربيه والغمرة في خديه ، والكف والقدم موقعا الخاتم والفتخة والخضاب بالحنا وإنما تسومح في هذه المواقع ، لأن سترها فيه حرج ، فإن المرأة لا تجد بدا من مزاولة الأشياء بيديها ، ومن الحاجة إلى كشف وجهها خصوصا في الشهادة والمحاكمة والنكاح وتضطر إلى المشي في الطرقات ، وظهور قدميها وخصوصا الفقيرات منهن وهذا معنى قوله " إلا ما ظهر منها " يعني إلا ما جرت العادة على ظهوره ، والأصل فيه الظهور . ولا شك في بعد كون الوجه موقع الكحل والوسمة وكونها في شاربيه ، مع أن المناسب تأنيث الضمير في الكل كحذف المرأة ، وأيضا لا شك أن مع الضرورة والحاجة يجوز إبداء موقع الزينة الظاهرة والباطنة كالعلاج للطبيب وللشهادة والمحاكمة ، وأيضا إن نظر إلى العادة والظاهر خصوصا الفقيرات فالعادة ظهور الرقبة بل الصدر والعضدين والساقين وغير ذلك ، وبالجملة الحكم محل الاشكال وقد أوضحته في الجملة في محله من الفروع في شرح الارشاد فتأمل.

وليضربن بخمرهن على جيوبهن.
أي يضعن خمارهن على صدورهن ليسترنه وما فوقه من الرقبة ، ففيها دلالة
على عدم وجوب ستر الوجه فافهم ، وكانت جيوبهن واسعة يبدوا مها نحورهن
وصدورهن وما حواليها ، وكن يسدلن الخمر من ورائهن فتبقى مكشوفة فأمرن
أن يسدلنها من قدامهن حتى يغطينها ويجوز أن يراد بالجيوب الصدور تسمية بما
يليها ويلابسها ، ومنه قولهم ناصح الجيب ، وقولك ضربت بخمارها على جيبها كقولك ضربت بيدي على الحائط إذا وضعتها عليه.


آقای کديور درباره اين قسمت چنين نوشته اند:

قول چهارم. عدم وجوب پوشش آنچه عادت بر ظاهر بودن آن است
محقق اردبیلی م۹۹۳ در زبدة البیان در تفسیر آیه ۳۱ نور نوشته است: «در زینت ظاهر تسامح شده است، زیرا پوشاندن آنها حرج است، زن بناچار اشیاء را با دستش می گیرد، به باز بودن رویش نیاز دارد بویژه در شهادت و محاکمه و نکاح، در معابر نیاز به طی طریق دارد، قدمین او آشکار می شود، بویژه زنان فقیر. همین است معنای «الا ماظهر منها» یعنی آنچه عادت بر ظاهر بودن آن است و اصل در آن ظهور است. اگر به عادت و آنچه بویژه در زنان فقیر ظاهر است نظر شود، عادت بر باز بودن گردن، سینه، ساعدها و ساقها و غیر آنهاست. در مجموع حکم محل اشکال است، من فی الجمله آنرا در محل خود در فروع مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان روشن کردم پس بیندیش. در آیه ولیضربن بخمرهن علی جیبوبهن دلالت بر عدم وجوب ستر وجه است. گریبانشان فراخ بود به نحوی که سینه و پستانهایشان و حوالی آن اشکار می شد، خمار را در پشت سر می بستند، پس سینه مکشوف می ماند، پس دستور داد از جلو گره بزنند تا آن مواضع پوشیده شوند.»
متاسفانه کتاب نکاح مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشادالاذهان منتشر نشده است چرا که مخطوط این بخش از کتاب تا کنون یافت نشده است. از عبارات زبدة البیان می توان این نکات را به محقق اردبیلی نسبت دارد:
یک. صورت و کفین و قدمین زن یقینا از زینت ظاهره محسوب می شود و پوشاندن آنها واجب نیست.
دو. ملاک زینت ظاهره (ماظهر منها) «آنچه عادت بر ظاهر بودن آن است و اصل در آن ظهور است.»
سه. عادت زنان بویژه زنان فقیر نپوشاندن گردن، سینه، ساعدها و ساقها و غیر آنهاست. در مجموع حکم مواضع واجب الستر بدن زن محل اشکال است.... 4. نظر محقق اردبیلی در زبدة البیان را می توان قول چهارم به حساب آورد. وی یک ملاک ارائه کرده است: آنچه عادت بر ظاهر بودن آن است واجب الستر نیست. به نظر وی مواضع جایز الکشف بیشتر از صورت و کفین و قدمین است. چرا که عادت زنان بویژه زنان فقیر نپوشاندن گردن، سینه، ساعدها، ساقها و غیر آن است. او حکم رایج را محل اشکال دانسته است. تحلیل انتقادی محقق اردبیلی بالاخص ملاک ارائه شده توسط وی مهمترین نظر ابراز شده توسط فقهای امامیه درباره حجاب شرعی بانوان است.



عجيب است آقای کديور توجه نکرده اند که اينجا محقق اردبيلی در مقام پاسخ به نظری فقهی است که صاحب کشّاف نقل کرده و آن اينکه آيا فقط خود موقع و محل زينت ظاهری است که استثناء است و مصداق "الا ما ظهر" و يا کل عضو مرتبط با زینت ظاهری. محقق اردبيلی در مقام رد نظر منقول در کشاف که فقط خود موقع و محل تماس زينت را در نظر گرفته می گويد به دليل ایجاد حرج برای بانوان، در عدم وجوب ستر خود موقع و عضو مرتبط تسامح روا داده شده. بعد در مقام توضيح می گويد اساسا عادت بانوان بر اين است که در امور عادی زندگی شان در خصوص اين موضوع خاص يعنی جاهایی از بدن (در وجه و کفين و قدمين) که محل تماس با خود زينت ظاهری است و يا عضو مرتبط ناچارند که عضو مرتبط را در دست و قدمین و صورت به کار بگیرند و اگر ستر این مواقع وجوب داشته باشد عملا موجب عسر و حرج است. بعد در مقام تأييد نظر خود می گويد سهل است حتی زنانی که به دلیل فقر ناچار به پوشش متفاوت هستند (حالا به دليل نوع کار و سبک زندگی و پوششی که دارند) گاه حتی اعضای ديگری مانند بخش هایی از بدنشان و از جمله سینه شان هم ناچار قابل پوشش نيست. این را محقق اردبیلی اضافه می کند تا استدلال کند که قول به وجوب تنها محل تماس زینت ظاهری و نه کل موقع و عضو مرتبط با زینت در وجه و کفین و قدمین خلاف عادت زندگی عادی بانوان است و چنین حکمی موجب عسر و حرج است. طبعا همانطور که محقق اردبیلی اینجا تصریح می کند این مطلب تنها مربوط است به وجه و کفین و قدمین. در عبارات بعدی محقق اردبیلی تصریح می کند که حکم وجوب در آيه "وليضربن بخمرهن على جيوبهن" در زمان پیامبر به این دلیل بود که زنان شبه جزیره عادت داشتند خمار (سرپوش) های خود را از پشت سر به هم گره بزنند و از این رو حوالی سينه و گاه خود آن بيرون انداخته می شد. آيه به وجوب پوشاندن اين قسمت ها از طریق گره زدن سرپوش ها از جلو و نه از عقب سر و گردن دلالت دارد. بنابراین مقصود محقق اردبیلی از عادت صرفا عادت زنان در مورد وجه و کفین و قدمین در محل زینت های ظاهری است و نه آنچه آقای کديور اصالت عادت در امر اصل ستر قلم برده اند و آن را شگفتا که ناظر به اين دانسته اند که اردبیلی گویی در مقام فقيهی شيعی معتقد بود حکم به وجوب ستر "مواضع واجب الستر بدن زن محل اشکال است" و اینکه محقق اربيلی اصالت را به "عادت" در امر ستر غير صلاتی داده است.
چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۹:۲۳
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت