به لطف دوست دانشور و محقق اخلاق مدار استاد دکتر مسعود جعفری جزی نسخه ای از کتاب تازه شان با عنوان "هفتاد و دو ملت" به تازگی به دستم رسيد. اين کتاب شامل چند مقاله و ترجمه و از جمله تصحيح متن بسيار مهمی است درباره فرق شناسی. نسخه ظاهرا منحصر اين کتاب را ابو المجد تبريزی در سفينه تبريز برای ما به وديعت گذاشته است. اینک این اثر ارزشمند به همت استاد جعفری منتشر شده است.
در گفتگویی که با خود استاد داشتم چند نکته را عرض کردم که اينجا با کمی توسعه و در چند سطر برای فايده عمومی قرار می دهم:
نخست اينکه به نظر من اين متن فارسی کهن که به نظر استاد احتمالا از سده ششم قمری است و متأسفانه مقدمه آن افتاده (و خواهم گفت که چند برگی هم در ميان متن بايد از نسخه مادر؛ يعنی گويا نسخه ای که در دست ابو المجد بوده افتاده باشد) بايد در اصل ترجمه ای فارسی باشد از يک متن عربی در زمينه "رد بر اهواء". نويسنده متن اصلی بی ترديد حنفی مذهب است و با توجه به عقايدی که در کتاب مختصرا مطرح کرده به نظر نمی رسد که از مکتب ماتريديه تأثيری گرفته باشد. البته می دانيم که مکتب ماتريدی از اوائل سده ششم قمری جنبه رسمی تری به خود گرفت. به نظر می رسد متن عربی ما در اواخر سده چهارم و يا حداکثر اول سده پنجم نوشته شده باشد. در آن نامی از دانشمندی حنفی بعد از نيمه سده سوم نيست و از ابو منصور ماتريدی (د. 333 ق)، پيشوای ماتريديان و يا حتی ابو القاسم حکيم سمرقندی که او از نیمه اول سده چهارم بوده و کتاب السواد الأعظم بدو منسوب است يادی در متن ما ديده نمی شود؛ با اينکه موضوع هر دو متن يکی است. مگر اينکه فرض کنيم اين نام ها و اشاره ها در برگ های مفقود نسخه باشد. در کتاب البته از حکيم ترمذي (د. حدود 320 ق) ياد شده و نقلی آمده. به هرحال از آنجا که از شماری تحولات اعتقادی در سده چهارم به ويژه در ميان حنفيان خراسان يادی در اين متن نيست بسيار مشکل است که اصل عربی متن را از حدود 400 ق به بعد بدانيم. از جمله جالب است که در ذکر اسماعيليه تنها به ياد از نام قرامطه بسنده کرده و از تعليميان سخنی به ميان نمی آورد و اين خود قرينه مهمی است که کتاب نمی تواند تأليف دوره بعد از حسن صباح (اواخر سده پنجم به بعد) باشد. از لحاظ باورهای کلامی در رساله هم اين را بايد اضافه کنم که چنين می نمايد که نويسنده از طيف سنت گرای حنفيان نبوده و بيشتر گويا به طيف خردگراتر مکتب سمرقندی حنفيان نزديک است گرچه چنانکه گفتيم در رساله ما اثری از ويژگی های خاص مکتب ماتريدی ديده نمی شود.
اينجا بايد مسئله ای را هم مطرح کنم و آن اينکه متن ما در سنت حنفی فرق شناسی تدوين شده؛ سنتی که در آن آثاری مانند الرد علی اهل البدع والأهوای ابو مطيع مکحول بن الفضل نسفي (د. 318 ق) و السواد الأعظم منسوب به ابو القاسم حکيم سمرقندی و تعداد قابل توجه ديگری از متون مانند معرفة المذاهب که استاد علی اصغر حکمت منتشر کرد يا هفتاد و دو ملت که مرحوم مشکور منتشر کرد و غيره را می شناسيم. متن ما در ياد کرد فرق "اهل بدعت" و "اهل الأهواء" بی گفتگو تحت تأثير اين سنت است. به ويژه شباهت آن با کتاب ابو مطيع مکحول نسفي به قدری است که بايد اميدوار بود استاد جعفری در تصحيح تازه متن از آن بهره بگيرند. به احتمال بسيار قوی نويسنده متن عربی مستقيما از کتاب ابو مطيع بهره برده است. از ديگر سو اينکه در ترجمه دقيقا چه اتفاقی افتاده چندان روشن نيست گرچه به نظر نمی رسد مترجم چندان در داخل متن دست برده باشد. بنابراين به نظر ما متنی که استاد جعفری منتشر کرده اند به ترجمه فارسی السواد الأعظم از يک جهت ديگر هم شباهت دارد و آن اينکه متن ما هم مانند آن متن ترجمه ای از يک متن عربی است؛ گرچه امروز ما متن عربی السواد الأعظم را در اختيار داريم اما احتمالا اصل متن عربی کتاب فارسی ما موجود نباشد.
اين نکته را هم همينجا اضافه کنم که اصولا در سنت حنفی فرق نگاری و رديه نويسی بر "هواداران" (در نوشته ما همه جا اهل الأهواء را هواداران ترجمه کرده که ترجمه زيبایی است) ملاک تقسيم بندی فرقه ها (که عمدتا هم بر اساس حديث معروف هفتاد و سه ملت و فرقه ناجيه تنظيم می شد) نه هويت واقعی و نام های عينی و واقعی فرقه ها بلکه تقسيم آنها بر اساس باورهايشان بود. آقای فان اس اين تقسيم بندی را تخيلی فرض کرده در حالی که به نظر ما مسئله واقعی و تخيلی اینجا مطرح نيست بلکه ملاک تقسيم بندی فرق می کند. در واقع در ادبيات عراقی فرقه نگاری (مانند آثار ابو عيسی وراق و يا نوبختی) ملاک نام هایی بوده که فرقه های مختلف بر خود می گذاشته اند و تعريفی که از هويت خود به دست می دادند در حالی که در فرق نگاری حنفی خراسان و فرا رود ملاک تقسيم بندی، باورهای فرقه ها بر اساس تصوير و ديدگاهی بود که نويسنده که خود سنی حنفی مذهب بود نسبت به آنها داشت. بنابراين عقايد در واقع نامگذاری می شد و نه فرقه ها. به همين دليل است که در اين دست متن ها (مانند متن السواد الأعظم، کتاب ابو مطيع نسفي و يا متن ما در سفينه تبريز که شباهت های زيادی با هم دارند) ما با نام هایی روبرو می شويم که وجود خارجی ندارند. اينجاست که بايد در تصحيح اين متون به عقايد کلامی هر يک دقيقا آگاه بود و از اين رهگذر می توان خوانش های درست تری از نام ها در متن نسخه های خطی به دست داد. به سبب اينکه از متن ما تنها يک نسخه در دسترس است و آن هم به تعبير ابو المجد بر اساس نسخه ای سقيمه فراهم شده در متن منتشر شده خطاهای خوانشی متعددی راه يافته و جاهایی در سطور آشکارا به قدر يک کلمه و يا بيشتر حتی افتادگی ديده می شود که آقای دکتر جعفری بنا دارند در چاپ ديگری از متن آنها را استدراک کنند. به نظرم بهترين راه مقايسه متن ما با متن های مشابه در سنت فرقه نگاری حنفيان خراسان و فرارود است و نيز توجه به متن عقايد و تصحيحات قياسی.
از جمله مواردی که بايد در متن موجود در سفينه تبريز مورد توجه قرار داد وجود افتادگی هایی است آشکار در متن و نيز آشفتگی اوراق نسخه. از ترتيب متن و ياد کرد فرقه ها به روشنی هر دو مورد آشکار می شود: هم آشفتگی اوراق نسخه و هم افتادگی دست کم دو يا سه برگ از نسخه مادر (علاوه بر مقدمه متن که افتاده است و در نسخه نيست). اين موارد را اينجا عجالتا يادداشت کردم: ص 179 سطر دوم از :. قوليانند" بايد برود به بعد از ص 190 (بعد از پنجم شاکیان. سطر 10). از ص 190 از سطر 10 اعتقاد مخلوقیان ... باید برود به قبل از فصل. اصل هواداران.... در ص 184. همچنين ص 193 از فصل. اعتقاد خوفیان بايد برود به دنباله ص 191 از حادث نشاید. صفحات 181 و ص 191 نيز در جای خود نيست و يک برگ بايد افتاده باشد. در صفحه 165 اوائل صفحه آشکارا افتادگی ديده می شود و بايد يک صفحه دست کم از نسخه اينجا ناقص باشد.
این را هم بگویم که ابو عبد الله بن ابی حفص (د. 264 ق) که در کتاب ما يادش رفته يک کتاب الرد علی أهل الأهواء والبدع داشته که ابو اسحاق صفار بخاري در کتاب تلخيص الأدلة از آن بسيار بهره گرفته است. در متن ما از اين کتاب نام برده شده: در کتاب الردة (کذا في المتن: الردّ) علی [أهل] الأهواء ابو عبد الله بن أبي حفص رحمة الله عليه آورده است..... (ص 191). شرح حال او در سير اعلام النبلای ذهبی و بسياری منابع ديگر آمده. پدرش ابو حفص احمد بن حفص بخاري که معروف به ابو حفص کبير است درگذشته 217 ق است و ابو عبدالله محمد فرزند احمد است و معروف است به ابو حفص صغير و متوفای سال 264 ق است. در الجواهر المضيئة في طبقات الحنفية، ج ٤، ص 62) نام پدر و پسر را آورده: أبو عبد اللّه ابن أبي حفص الكبير. الإمام ابن الإمام ، له كتاب « الرّدّ على أهل الأهواء» تفقّه على أبيه ، وغيره (نيز نک: السمعاني، الأنساب، ج ٤، ص 326). به نظر ما ريشه اين نوع تقسيم بندی فرق اهل البدع و الأهواء که در کتاب های السواد الأعظم و کتاب ابو مطيع نسفي و متن خودمان می بينيم بايد به همين کتاب ابو حفص صغير برسد. از ديگر سو اگر متن "بيان عقايد اهل سنت و جماعت" از ابو حفص عمر نسفي (د. 537 ق) را که پايه متن عربی العقائد النسفيه خود او بوده و پيشترها در مجله فرهنگ ايران زمين منتشر شد (بر اساس نسخه ای به خط خواجه محمد پارسا) و به روايت برهان الدين ابو الحسن علي بن أبي بكر بن عبد الجليل الفرغاني المرغيناني (د. 593 ق)، فقيه نامدار حنفی مذهب در دست است با متن سفينه تبريز مقايسه کنيم اين نکته روشن می شود که با وجود آنکه متن نسفی تحولات مذهب ماتريدی را در خود دارد اما مانا که متن موجود در سفينه تبريز (يعنی نسخه فارسی ما) را در اختيار داشته و در پردازش برخی عبارات از آن تأثير گرفته است.
دوشنبه ۲۶ دي ۱۴۰۱ ساعت ۹:۵۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .