آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۵۵٫۴۳۵ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۱۵۷ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۱۱۵
بازدید از این یادداشت : ۳۱۰

پر بازدیدترین یادداشت ها :


در سال های اخير در دو مجموعه رسائل بسيار ارزشمند شماری از آثار عبد الله بن يزيد الفزاري منتشر شد. اين آثار در سال های اخير کشف شد و اهميت آنها مورد توجه قرار گرفت. عبد الله بن یزيد الفزاري، از متکلمان برجسته و تأثير گذار اباضی مذهب کوفه (و بغداد) در نيمه قرن دوم قمری شريک تجاری هشام بن الحکم بود و با او کاملا آشنا و مرتبط بود و بعدا در بغداد هم در مجلس برامکه با هشام ارتباط داشت و در مجالس مناظرات آن مجلس با هشام و ديگر متکلمان عصر مانند ضرار بن عمرو شرکت می کرد. اين آثار شامل موضوعات مختلف کلامی و اعتقادی و از جمله مباحث توحيد، ايمان و بحث های قضاء و قدر و مباحث خاص خوارج و اباضيه در سده دوم قمری است. درباره سرنوشت عبد الله بن يزيد فزاري چندان نمی دانيم اما احتمالا چند سالی بعد از مرگ هشام بن الحکم همچنان در قيد حيات بوده. گفته شده که او در بخش اخير عمر خود به يمن رفت. درباره اين موضوع بعدا بحث خواهيم کرد. آنچه می توان تقريبا با تأکيد گفت اين است که آثار او به دوران قبل از الرسالة امام شافعي باز می گردد و چنانکه می دانيم از آن دوران تنها آثار بسيار محدودی امروزه در اختيار است. او معاصر ضرار بن عمرو، متکلم برجسته سده دوم قمری بود اما در شماری از آثارش به او ارجاع می دهد و معلوم است که احتمالا برخی نوشته هايش مربوط به بعد از مرگ ضرار (حدود 190 ق) است. از ضرار بن عمرو کتاب التحريش را سال ها قبل من در يمن در نسخه ای يافتم و درباره آن نوشته ام (و ان شاء الله تصحيح آن منتشر خواهد شد). ما از سده دوم کتاب هایی در اختيار داريم. اما بيشتر آنها در قالب مجموعه هایی در حديث است که تحرير نهایی آنها حتی شايد به دورانی بعد از عصر فزاري بر می گردد. تعدادی رسائل دينی و سياسی هم از سده دوم در اختيار است که حجم آنها قابل مقايسه با آثار پيدا شده از فزاري نيست. آثار فقهی محدودی هم از سده دوم مانند برخی آثار ابو يوسف موجود است که احتمالا تحريرهای موجود از آنها در اوائل سده سوم قمری شکل نهایی خود را پيدا کرده. در اين ميان الرسالة شافعي از همه آثار ديگر اهميت بيشتری پيدا کرده. حتی گفته شده نخستين اثر در اصول فقه، رساله شافعي است. اين سخن البته ادعایی نادرست است و همين آثار فزاري به خوبی گواه اين است که اصول فقه مدت ها قبل از شافعي شکل و رشد و نضجی گرفته بود. اينکه آيا الرساله شافعي در تحرير موجودش تا چه اندازه اثری از شافعی است البته مورد ترديد است. تحرير موجود بيشتر اثر ربيع شاگرد شافعي است و البته از تغييرات پسينی هم در امان نمانده. در واقع رساله شافعي بيشتر تحريری تحول يافته از تعاليم شافعي است و اينکه برخی نسخه قاهره از رساله را به خط ربيع می دانند خود محل ترديدی جدی است. برخلاف آثار ابو يوسف و شافعي و محمد بن الحسن که به دليل مرکزيت فقه حنفی و شافعی و گفتمان فقهی/ اصولی/ اعتقادی اهل سنت در سده سوم پتانسيل تحولات متنی را داشته آثار فزاري کتاب هایی است که به دليل در حاشيه بودن مذهب اباضی از يک سو و همچنين در حاشيه بودن آثار فزاري در مذهب اباضی از ديگر سو کمتر می توانسته محل دستبرد و تغيير و تجديد تحرير قرار گيرد. با وجود آنکه نسخه های باقی مانده و کشف شده از آثار فزاري عموما بسيار متأخرند اما تحليل محتوایی متنی آنها آشکارا نشان می دهد که متونی اصيلند و متناسب با اواخر سده دوم قمری اند. بنابراين کمتر می توان در اصالت اين متن ها ترديد کرد؛ گرچه ممکن است گاهی کلماتی در سنت تحرير نسخه ها در طی قرون تغيير کرده باشند.


درباره اين مجموعه آثار سخن بسيار است. من پيشتر در چند درسگفتار اهميت برخی از اين متن ها بررسيدم. آنچه اينجا مد نظر است توجه دادن به اين نکته است که مجموعه آثاری که از فزاري در سال های اخير کشف و منتشر شد از نقطه نظر بی پايه بودن شماری از آراء و و نظرات اسلامشناسان تجديد نظر طلب بسيار مهم است.

نخست اينکه در اين آثار شمار زيادی از آيات قرآن منطبق با مصحف موجود نقل شده که خود از شواهد مهم برای رد نظريه پاره ای از تجديد نظر طلبان درباره نحوه شکلگيری مصحف / متن قرآنی است.

دوم اينکه با وجود ماهيت کلامی و جدلی آثار فزاري اما تعداد قابل توجهی حديث در آن نقل شده و اهميت "سنت" در آن مورد تأکيد قرار گرفته.

سوم اينکه اين آثار سابقه بحث های اصولی در فقه را به دورانی پيش از الرساله شافعي می رساند و تصويری که برخی از تجديد نظر طلبان درباره مراحل تحول فقه اسلامی و شريعت ارائه می داده اند را به چالش می کشد. این کتاب ها نظرات روشنفکری دينی معاصر در ايران را نيز درباره جايگاه فقه و شريعت و نحوه تعامل با متن قرآنی در ارتباط با فهم فقهی از قرآن به چالش می کشد. در واقع اين آثار سابقه فهم فقهی و شريعتی از متن مقدس را دست کم تا سده دوم به عقب می برد.

اما نکته آخر درباره نوع بحث های اعتقادی در اين کتاب ها و آشنایی با دلمشغولی های اعتقادی و دينی و کلامی عالمان مسلمان در سده دوم قمری از رهگذر اين آثار است. اين نکته بسيار مهمی است. برخلاف آن تصوير ابتدایی که تجديد نظر طلبان از منظومه اعتقادی مسلمانان و متفاوت با سنت اعتقادی متحول بعدی نشان می دهند اين آثار گواه بسيار روشنی اند که سنت اعتقادی اسلامی خيلی زود در همان حدود صد و اندی سال آغازين اسلامی کم و بيش مشابه آنچه بعدا در اين سنت شناخته می شود شکل گرفت. منابع فهم دينی و فقهی و موضوعات و دشواره های فکری و اعتقادی در اين آثار همسان و هماهنگ است با آنچه پس از اين دوره در سده های سوم و چهارم ديده می شود و اين همه ديدگاه های تجديد نظر طلبان که منظومه / منظومه های اعتقادی و فقهی اسلامی در سده سوم را در پی يک تحول دير هنگام و در گسست با آنچه در دوره اموی وجود داشته تصوير می کنند سخت مخدوش و رد می کند. مجموعه آنچه در اين آثار درباره قرآن، سنت، عقل، اجماع، اخبار، فقه، موضوع توحيد و اعتقادات درباره امامت و فقه و شريعت مطرح می شود چندان متحول و پخته و تکامل يافته است که بی ترديد ريشه های آغازين افکار و آرای مطرح شده در اين آثار را تنها بايد به دست کم صد سال قبل از آن و اواخر سده اول به عقب راند. اين آشکارا با تصويری که تجديد نظر طلبان از مراحل شکل گيری اعتقاد اسلامی و شکل گيری قرآن و سنت به عنوان منابع شريعت ياد می کنند متفاوت است و آن را رد می کند. کما اينکه اين کتاب ها نشان می دهد که جامعه اسلامی خيلی زود با دقت ورزی های کلامی و اعتقادی و تفسيری آشنا شد و توانست موضوعات را در شکل عميق خود مطرح کند. از رهگذر همين کتاب های فزاری ما می توانيم با ذهنيت دينی جامعه اسلامی در سده دوم آشنا شويم. يک نمونه روشن توجه به مقوله "عقل" به معنای نظری و استدلالی و کسبی آن است که فی المثل ديدگاه کسانی که تحول از عقل به معنای باطنی به مفهوم يونانی آن را متأخر از سده دوم قمری می دانند مورد تجديد نظر قرار می دهد. مثلا برخلاف نظر پروفسور امير معزی معنای عقل در روايات ائمه شيعه که برخی از آنها حتی متأخر از فزاری بوده اند نمی تواند متفاوت از معنای نظری و استدلالی (و نه باطنی و غير ديالکتيکی آن) آن باشد که معاصران امامان و از جمله فزاری در آثارش به کار می گيرد.

نوانديشان دينی ما عموما به تاريخ و تحقيقات متنی بی اعتنايند و متأسفانه از ضرورت ورود به بحثی آکادميک در حوزه متن شناسی و تحقيقات تاريخی غفلت می ورزند. به همين دليل شايد چندان توجه به آثار فزاری و تغيير مباحث آکادميک بر اساس اين مستندات جديد به کار آنها نيايد؛ اما بی ترديد برای تجديد نظر طلبان در حوزه مطالعات تاريخی آکادميک می توان توقع داشت که در طی سال های نزديک آينده نوشته های تازه کشف شده فزاری به عنوان اسنادی مهم از نيمه دوم سده دوم قمری چالشی جدی را در مخالفت با دعاوی و نظرات آنان شکل خواهد داد.
سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱:۴۱
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت