آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۵۵٫۴۲۲ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۱۴۴ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۱۱۵
بازدید از این یادداشت : ۱۹۸

پر بازدیدترین یادداشت ها :


در کافي روايت اول در باب مرتبط با احاديث 12 امام از احمد برقي روايت شده. سند روايت که معروف به حديث خضر است درباره نام دوازده امام چنين است (الكافي ( دار الحديث )، ج ٢، ص 677 تا 678): عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ ، عَنْ أَبِي هَاشِمٍ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي عَلَيْهِ السَّلَامُ ، قَالَ : ..

کليني بعد از نقل روايت سندی ديگر هم به همين حديث ارائه می دهد (الكافي ( دار الحديث )، ج ٢، ص 680): حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ، عَنْ أَبِي هَاشِمٍ مِثْلَهُ سَوَاءً . علت نقل اين سد دوم اين است که کليني قصد دارد مطلبی را به نقل از صفّار در اينجا بياورد: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى : فَقُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ : يَا أَبَا جَعْفَرٍ ، ودِدْتُ أَنَّ هذَا الْخَبَرَ جَاءَ مِنْ غَيْرِ جِهَةِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ، قَالَ : فَقَالَ : لَقَدْ حَدَّثَنِي قَبْلَ الْحَيْرَةِ بِعَشْرِ سِنِينَ.
معمولا اين عبارت عطار بد فهميده شده و آن را علامتی برای ضعف احمد برقي تلقي کرده اند (نک: حاشيه کافی، ذيل روايت). در حالی که خواهيم ديد اصلا مقصود اين نبوده است. چند نکته در رابطه با اين روايت:

1- از ظاهر سند اول کليني چنين بر می آيد که این روایت را برقي در کتاب المحاسن خود نقل کرده بوده؛ گرچه اين قسمت طبعا باید از بخش های اینک مفقود کتاب باشد (اگر مقصود عين اين تحرير موجود در کتاب کافي باشد، بی زياده و کم). در نقل عطار از صفار (طبق روايت کليني)، عطار به صفار ابراز می دارد که دوست داشتم اين روايت از غير جهت احمد برقی نقل شده بود و صفار در پاسخ می گويد اين حديث را برقي ده سالی قبل از حدوث واقعه حيرت (غيبت) برای من حديث کرد. آيا صفار اين روايت را در يکی از کتابهايش نقل کرده بوده؟ محتمل است. در آن صورت بايد گفت که پرسش عطار از صفار حاشيه نقل او از کتابی از کتاب های صفار است که در دنباله نقل روايت از کتاب صفار آن را به عنوان گفتگویی شفاهی بعد از آنکه آن روایت را شفاها از صفار شنيده بوده نقل کرده است. کليني شايد اصل روايت صفار و آن حاشيه را در کتابی از محمد بن يحيی العطار ديده و نقل کرده و يا اينکه چون کتاب صفار را به نقل از استادش محمد بن يحیی العطار روایت می کرده آن حاشيه را هم که در الحاقات روايت کتاب صفار از سوی عطار بوده نقل کرده. اين احتمال هم هست که عطار در وقت شنيدن کتاب المحاسن نزد استادش صفار اين پرسش را از او داشته؛ گفتگویی که بعدا کليني آن را از "اصل" روايی عطار از کتاب برقی نقل کرده.

2- در روايت اول چنانکه گفتيم ظاهر امر چنين به نظر می رسد که احمد برقي در کتاب محاسنش این روایت را نقل کرده بوده چرا که کليني معمولا نقل های کتاب المحاسن را از احمد برقي با سند "عدة من أصحابنا" می آورد. اگر اين روايت در المحاسن نقل شده بوده و صورت مکتوب المحاسن در اختيار کليني و شیخش در اينجا بوده چرا اساسا چنين پرسشی از سوی عطار خطاب به صفار و پاسخی آن چنان پيش آمده بود؟ مگر تاريخ تحرير المحاسن برای طبقه مشايخ کليني (و از جمله محمد بن يحيی العطار) روشن نبود؟ چون در واقع در مقام گفتگوی عطار با صفار مسئله عطار اين بوده که کاش اين روايت را کسی نقل می کرد که به دوران قبل از وقوع غيبت تعلق داشت (و بنابراين ارزش چنين حديثی با توجه به نام بردن از دوازده امام دو چندان می شد) و صفار پاسخ می دهد که اين روايت را او از برقي ده سال پيش از وقوع غيبت شنيده بوده. یک احتمال اين است که ظاهرا عطار می دانسته که کتاب المحاسن تأليف بعد از دوران آغاز غيبت است و صفار در پاسخ می گويد با وجود آنکه کتاب محاسن تأليفی است از بعد از آغاز دوران غيبت منتهی من اين روايت را از برقي قبل از تأليف آن کتاب و در حقيقت ده سالی قبل از آغاز دوران "حيرت" شنيدم. اينکه دقيقا اين محدثين تاريخ آغاز "حيرت" را چه زمانی می دانستند بر ما روشن نيست. احتمالا سال 265 ق مراد است. بدين ترتيب بايد حدود سال 255 ق صفار اين روايت را از برقي شنيده باشد.

3- از اين پرسش و پاسخ این نکته هم روشن می شود که روايت ابو هاشم جعفري از امام جواد (ع) صورت مکتوب نداشته و صرفا روايت شفاهی برقي از او بوده چرا که اگر صورت مکتوب داشت و ابو هاشم آن را در کتابی نقل کرده بود وساطت برقي و زمان روايت آن اهميتی از نقطه نظر پرسش صفار نداشت. بنابراین هر سندی را نباید منتهی به نقلی مکتوب دانست.

4- اين روايت در منابع ديگر هم نقل شده: در غيبت نعماني اين روايت با سند از برقي عينا نقل شده (ص 66). اين روايت را شلمغاني هم در الوصية خود نقل کرده بوده (نک: دلائل الامامة، ص 174 و البته بدون نام بردن از برقي؛ قس: اثبات الوصية منسوب به مسعودی/ شلمغاني، ص 136 ). صدوق هم اين روايت را در کتاب هايش نقل کرده است (از طرق مختلفی که به برقي دارد؛ يعنی از طرق مشايخش مانند پدرش و ابن الوليد از سعد بن عبد الله و عبد الله بن جعفر الحميري و محمد بن يحيى العطار و أحمد بن إدريس: علل الشرايع، ص 96؛ عيون، 1/ 67؛ کمال الدين، ص 313). جالب است که بخشی از اين روايت (بدون آنکه متعرض قسمت مربوط به نام های ائمه اساسا شود) توسط علي بن ابراهيم با اين سند در تفسير نقل شده: "فإنه حدثني أبي عن أبي هاشم داود بن القاسم الجعفري عن أبي جعفر محمد بن علي ابن موسى (ع) قال..." (2/ 249). اين البته به خود علی بن ابراهيم مربوط می شود اما در تفسير منسوب به او در جایی که دقيقا روشن نيست که کار نويسنده واقعی تفسير است و يا از روايات خود علی بن ابراهيم در آن کتاب است تحریری دیگر از اين روايت موجود است که ظاهرا نه از طريق ابوهاشم که از طريقی ديگر از امام صادق (ع) نقل شده (نک: 2/ 44).

5- اين روايت البته در خود المحاسن ( ج 2 ص 332) هم نقل شده. در تحرير کتاب المحاسن برخلاف نقل کليني و ديگر منابع، روايت برقي از ابو هاشم جعفري مستقيم نيست بلکه به واسطه پدرش است. در اينجا يک اختلاف ديگر هم وجود دارد و آن اينکه ابو هاشم آن را به شکل مرفوع از امام صادق (ع) نقل می کند (البته در نقل نعماني هم روايت امام جواد عليه السلام از آبائش ديده می شود: عن أبي جعفر محمد بن علي ( عليه السلام ) ، عن آبائه ( عليهم السلام ). متن روايت در کتاب المحاسن هم کوتاه تر از متن روايت کافي و ديگر ناقلان برقي است و در اينجا به جای نام بردن از تک تک ائمه تنها به اين عبارت بسنده شده ( المحاسن، ج ٢، ص 333): فقال الرجل : " أشهد أن لا إلا الله وحده لا شريك له ، وأشهد أن محمدا عبده ورسوله ، وأشهد أن أباك أمير المؤمنين وصى محمد حقا حقا ، ولم أزل أقوله ، وأشهد أنك وصيه ، وأشهد أن الحسين وصيك ، حتى أتى على آخرهم ". دقيقا ما با يک روايت در المحاسن روبرو هستيم و يا با دو روايت؟ مسئله مهم اينجاست.

6- خوب است برای پاسخ بدين پرسش از شيخ صدوق آغاز کنيم: آيا صدوق اين روايت را واقعا از طرق مختلفی که نقل کرده در آثار مشايخش و مشايخ مشايخش در دست داشته و يا اينکه صرفا وجود روايت در کتاب کافي را به شيوه استخراج نويسی با سندهای ترکيبی و مستخرج ارائه داده؟ اگر مستند او روايت کليني نباشد معلوم می شود که تحرير موجود در کافي قبل از دوره کليني (و ادعای روايت از صفار/ برقي) در دست طبقه قبل از او هم موجود بوده (به ويژه اينکه اين روايت را شلمغاني، معاصر کليني هم نقل کرده بوده؛ گرچه بدون نام بردن از برقي). اگر اين درست باشد مشکل بتوان فرض کرد که عبارت "حتى أتى على آخرهم" در تحرير المحاسن برقي همزمان در چندين روايت مستقل از هم از برقي با عباراتی شامل نام تک تک امامان تا امام آخر جايگزين شده باشد. در اين صورت بايد فرض کرد که برقي در کتاب المحاسن دو بار اين روايت را نقل کرده؛ يکبار همانطوری که الآن در نسخه های موجود آن می بينيم و بار ديگر با تحريری که در کافي کليني موجود است. اما اگر شيخ صدوق (و البته نعماني) آن را تنها بر اساس روايت کليني استخراج کرده در آن صورت احتمالا روايت برقي را تنها صفار نقل کرده بوده و او مسئول اين روايت با همه الفاظ آن است. اگر چنين باشد شايد سبب گفتگوی ياد شده بين صفّار و عطار اين بوده که چون عطار می دانسته اين روايت در المحاسن بدين ترتيب نيست آرزو می کرده راوی چنين روايتی نه او بلکه کسی ديگر باشد. آنگاه صفار در پاسخ به عطار اطمينان داده بوده که خودش اين روايت را ده سال پيش از وقوع "حيرت" از برقي دریافت کرده بوده است.

7- برخی از محققين معاصر فرض کرده اند که آنچه در کافي کليني و مابقی روايات از برقي می بينيم تحریر تحول/ اصلاح يافته همان يک روايتی است که برقي در المحاسن نقل کرده بوده بی آنکه اشاره ای در آن به دوازده امام بشود. در واقع از نظر اين محقق محترم روایت در تحرير کليني و صدوق با توجه به تحولات دوران غيبت بازسازی شده و نام دوازده امام به روايت برقي افزوده شد. اين احتمال از يک جهت می تواند ضعيف قلمداد شود: چند نکته در اين روايت و از جمله نوع تعبير "قائم" برای تک تک ائمه که در اين تحرير ديده می شود (به صورت "القائم بأمر...") با تحولات اعتقادی دوران کليني و بعد از او سازگار نيست و با دوران قبل از حدود سال 290 ق متناسب است؛ زمانی که هنوز مفهوم "قائم" در اشاره خاص به امام دوازدهم (عج) کاملا در جامعه اماميه تثبيت نشده بود. در واقع اين با دوران محمد بن الحسن الصفّار (د. 290 ق) تناسب بيشتری دارد. آيا محتمل است که اين تحرير از حديث را صفّار تنها به طور "شفاهی" از برقي شنيده باشد؟
جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۹
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت