ماه مبارک ماه قرآن است. بهار قرآن است. ماه تأمل در آيات قرآن است. ماه قرائت قرآن است. من در رد نظريه آقای دکتر سروش در خصوص وحی بمثابه خواب تاکنون چندين يادداشت و مقاله نوشته ام. هر بار که آياتی از قرآن می خوانم و به ويژه در ماه مبارک گوشه چشمی هم بدان نظريه دارم و هر بار بيشتر مطمئن می شوم که اين ديدگاه فارغ از اشکالات فلسفی و تاريخی اش از تفسير نحوه زبان قرآن و منطق درونی آن و ساختار سخن خداوند با پيامبرش آنچنانکه در قرآن ديده می شود عاجز است. به يکی دو نمونه اينجا اشاره می کنم: در موارد متعددی در قرآن آياتی را می بينيم که پاسخ خداوند است به آنچه مؤمنان و يا غير مؤمنان از پيامبر درخواست می کرده اند. به زبانی ساده در واقع قرآن به آنچه در زمان پيامبر اتفاق می افتاد واکنش نشان می دهد. طبق اين نظريه طبعا بايد هر بار پيامبر اکرم در نوبتی ديگر و در رؤيایی ديگر پاسخ را در خواب می ديد و بعد آن را در قالب آياتی از قرآن به مؤمنان ارائه می داد. فراموش نکنيم که اين نظريه نمی گويد پيامبر وحی را در رؤيا دريافت می کرد. می گويد اساسا وحی چيزی جز رؤيای پيامبر نيست. بدين ترتيب اگر بدين نظريه ملتزم باشيم بايد بگوییم هر بار پيامبر در عالم بيداری با موضوعی و يا پرسشی روبرو می شد پاسخ پرسشی که در بیداری طرح شده بود را در رؤيای خود می جست؟ روشن است که این با منطق این آيات نمی سازد. مگر اينکه فرض کنيم اصل آن پرسش ها و درخواست ها و يا اتفاقات هم در خواب بوده و ريشه در واقعيت خارجی نداشته است. اين طبعا با آنچه از سيره و تاريخ می شناسيم سازگار نيست. علاوه بر اينکه اگر چنين بود مخاطبان قرآن و پيامبر در عصر نزول قرآن نسبت به آن پرسش و پاسخ ها اظهار بيگانگی می کردند که قطعا چنين چيزی گزارش نشده.
در آيات بسياری از قرآن حکايات انبياء و امم سابق بر عصر قرآن به تفصيل آمده است. نظريه رؤياهای رسولانه در اين زمينه چه می گويد؟ آنطور که من می فهمم اين نظريه از تبيین درست اين آيات عاجز است؛ مگر اينکه قائل بدين باشد که پيامبر از همه اين حکايات و داستان ها از طريق منابع مکتوب و شفاهی ديگری اطلاع داشته. اين نه تنها با رويکرد و باور متکلمان مسلمان مخالف است بلکه با روايات تاريخی هم سازگاری ندارد. دست کم بخشی از آنچه در این آيات درباره انبياء و امت های پيشين نقل شده برای عموم اعراب عصر پیامبر تازگی داشته و آشنایی با قسمتی از آنها هم مستلزم اطلاع از کتاب ها و متون شفاهی و مکتوب اهل کتاب بود. بنابراين پيامبر بر اين دست قصه های قرآنی نمی توانست صرفا بر اساس رؤياهای خود اطلاع حاصل کند، مگر اينکه بگوييم که از پيش بر اين دست حکايات از طرقی اطلاع داشته و پژواک آن اطلاعات و دانسته ها در رؤياهای پيامبرانه او منعکس شده. منطق و آيات خود قرآن و خطابات مستقيم قرآن نسبت به پيامبر خلاف اين را نشان می دهد. حال که سخن از خطابات قرآنی به شخص پيامبر شد اين را هم اضافه کنم که بسياری از اين خطابات خاص را با نظريه رؤياهای رسولانه نمی توان تفسير کرد و فهميد؛ به ويژه آنجاهایی که اين خطابات شکل هشدار به پیامبر می گيرد.
شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۴۹
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .