من قبلا در نوشته ای نشان دادم که برخلاف شریف رضی که مدتی کوتاه شاگرد قاضی عبد الجبار معتزلی بوده برادرش شریف مرتضی هیچ گاه نزد عبد الجبار شاگردی نکرده است (اصل این مطلب را مرحوم آقای جعفری هم پیشتر گفته بود منتهی در نوشته من این موضوع در پرتوی اطلاعات و داده های تاریخی و نه صرف استبعاد مطرح شد). به عقیده من که تفصیل آن را در نوشته ای که با یکی از همکاران درباره کتاب الشافی می نویسیم بحث کرده ام شریف مرتضی در آغاز دوران فعالیت خود تحت تأثیر استادش شیخ مفید منظر منفی تری نسبت به معتزله داشت اما به تدریج علاقمندی او به معتزله بیشتر شد. با کلام معتزلی و خاصه کلام بهشمی آشناتر شد به نحوی که کلیت مبانی کلامی آنان را در مسائل مربوط به دقیق الکلام و مباحث خداشناسی پذیرفت. شریف مرتضی گویا بیشتر این آشنایی را مدیون مطالعات شخصی بود و به نظر می رسد شاید از طریق برادرش شریف رضی نیز با تعالیم قاضی عبد الجبار آشنایی بیشتری یافته باشد. هرچه هست بعد از آنکه کتاب المغنی به دستش رسید با وجود نیت اولیه برای نوشتن پاسخی بدان با کمی تأخیر نخست بخش امامت آن را در الشافی رد کرد. انگیزه او در رد بخش امامت المغنی کاملا در همان چارچوب تفکر مخالفت با معتزله در میان شیعه قابل تفسیر است. در حقیقت او با مبانی معتزله آشنا بود و تحت تأثیر جو موجود بر امامیه در عصر شیخ مفید بخش امامت کتاب المغنی را در الشافی رد کرد. کتاب المغنی به طور طبیعی خیلی زود به بغداد رسید. می دانیم که بخش امامت کتاب در سال ۳۸۰ ق پایان گرفت و به نظر نمی رسد که تألیف الشافی دیرتر از حدود سال های ۳۸۲ و ۳۸۳ باشد، یعنی زمانی که مرتضی حتی سی سال هم نداشته است (البته یک احتمال ضعیف هم هست که آن را حدود سال ۳۹۰ نوشته باشد). درست چند سالی بعد قاضی برای سفر حج به بغداد آمد و شریف رضی آن زمان از محضر عبد الجبار کلام معتزلی آموخت. با توجه به سن و سال شریف مرتضی و عمق کتاب الشافی می توان به عظمت مقام علمی آن متکلم برجسته شیعی پی برد. الشافی به هرحال مهمترین کتاب شریف مرتضی است و در آن بسیاری از اندیشه هایی که بعدها در آثار دیگرش بیشتر پروراند را می توان سراغ گرفت. او معمولا در آثار دیگرش به الشافی ارجاع می دهد و تفصیل مطالب مرتبط را به آن کتاب محول می کند.
در این کتاب شریف مرتضی هنوز چندان با قاضی عبد الجبار سر آشتی ندارد و موضعش در مجموع موضعی انتقادی از معتزله است. بعدها البته به نظر می رسد به ویژه از طریق برادرش و نیز مطالعه المغنی و آثار دیگر عبد الجبار و سایر بهشمیان دلبستگی بیشتری نسبت به آنان پیدا کرد. به هرحال نوعی تفاوت رویکردها و حتی باورها در میان کتاب الشافی با آثار دیگری از او مانند الذخیره و الملخص و الذریعه دیده می شود که نشان از این تحول فکری و آشنایی و دلبستگی تدریجی به آرای بهشمیه دارد. تفصیل این بحث را در همان مقاله پیشگفته خواهید دید. ان شاء الله.
يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۹:۲۰
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .