آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۱٫۹۶۷٫۳۰۹ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۵۸ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۴
بازدید از این یادداشت : ۲۴۳

پر بازدیدترین یادداشت ها :


برخی اهمیت نقد حدیث را به خوبی متوجه نیستند. نقد حدیث از دو نقطه نظر در سنت ما سابقه دارد: یکی از نقطه نظر بحثی اصولی که بیشتر ناظر است به بحث حجیت اخبار آحاد و همچنین بحث تعارض ادله و دیگری بحث سندی و رجالی حدیث. دومی در میان فقیهان و عالمان بیشتر جدی تلقی شده اما مشکل این بوده که به تدریج راه هایی اندیشیده شده که تا حد ممکن دایره احادیث موثوق را بیشتر کنند و با ارائه معیارهای جدیدی اثر نقدهای رجالی قدمایی را کم کنند. خوب. این ضربه سنگینی است به نقد رجالی حدیث. اما از آن مهمتر نقد حدیث از نقطه نظر بحث حجیت اخبار آحاد است. متکلمان قدیم شیعه نه تنها در علمیات بل در فقهیات و شرعیات هم حجیت اخبار آحاد را رد می کردند. اساساَ دیدگاه شیعه رد اخبار آحاد بود و قبول آن را ویژگی مکتب اهل سنت می دید که به امامت معصوم معتقد نیست. با شیخ طوسی این بحث در تشیع ضعیف شد و راه و چاره ای تازه یافت. من کاری به نقد دیدگاه شیخ ندارم اما هر چه هست این بحث و بعداَ گسترش تفکر اخباری موجب شد که تفکر حدیثی و قبول احادیث به عنوان منبع اعتقادات در شیعه غلبه پیدا کند. این خود مشکلاتی را به همراه دارد. ببینید عمده و بل همه احادیث علائم آخر الزمان و علائم الظهور علاوه بر اینکه اخبار آحادند و مبنای اعتقاد نمی توانند باشند مشکل اصالت و سند دارند. همین احادیث و اعتقاد به آنها در طول تاریخ تشیع و تا به همین امروز (و حتی الآن در عراق) موجب تشتت و ظهور فرقه های جدید و عقاید موهوم شده است. بیشتر احادیث رجعت هم همین وضع را دارد و تفسیر غلطی از معارف شیعی درباره امامت و غیبت را سبب ساز شده است. احادیث معجزات و کرامات هم بسیاریشان مبانی حدیثی درستی ندارد و از ساخته های تبلیغی و یا غالیانه شیعی است. در عقاید، احادیث مربوط به عالم ذر و طینت و اظله و اشباح هم همین وضعیت را دارد. تجدید بنای استوار کلام نظری شیعی آنطور که کسانی مانند شیخ مفید و شریف مرتضی و محقق طوسی نمایندگان آنند می تواند نظر ورزی و خردگرایی شیعی را جانشین قشری گری و خرافه باوری کند.
سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۹:۲۴
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت