من از اينکه می بينم کتاب های مرحوم ميرزا مهدي اصفهانی-قدّس الله سرّه- منتشر می شود خيلی خوشحال می شوم. همينطور از اینکه انتشار آثار ديگر رهروان اين طريقت فکری در سال های اخير شتاب گرفته است مسرورم و معتقدم حرکت مبارکی است. نخست برای اينکه با انتشار اين آثار معلوم می شود اين مکتب فکری (اگر بتوان آن را يک مکتب فکری خواند) چيز زيادی برای گفتن ندارد. مفردات بيشتر آنچه ارائه داده در آثار ديگران و به ويژه شيخيه و برخی اخباريان و دلبستگان به مکاتب ملاصدرا و ابن عربی گفته شده گرچه ترکيب آن که تازه است جای جایش قابل نقد و رد و نقض است. مجموعه ای است از افکاری که به سختی می توان از آن منظومه ای درآورد. اهتمام اصلی در اين طريقه فکری رد فلسفه و عرفان اسلامی است اما عملاً آنچه می گويد نه تنها انکار و باطل خواندن فلسفه و عرفان که دانش کلام شيعی است. اگر کسی به مکتب تفکيک ميرزا مهدی باور دارد يعنی هزار و اندی سال کلام شيعی (مکاتب قديم و يا جديد آن) را قبول ندارد. اصلاً نمی تواند علم اصول را قبول کند و بايد همه دستاوردهای مهم و ماندگار و افتخار آميز تشيع را رد کند. همه آن تلاش ها در ذيل مقوله "تفکر بشری" قابل ارزيابی است و بايد رد شود. ممکن است پيروان (و بل هواداران) مکتب تفکيک هزار تبرير ارائه دهند که خير چنين نيست اما بر آگاهان پوشيده نيست که داستان چنين نيست. نمی شود شما سرتان را زير برف کنيد و بفرماييد برفی نمی بينم. علم اصول و کلام و تفسير و حتی فقه ما متأثر از فلسفه و علوم بشری است. کمی تاريخ بخوانيد؛ ضرر ندارد...
اما از نقطه نظر ديگری هم انتشار آثار مرحوم ميرزا مهدی اصفهانی کار خوبی است. چاپ آثار مکتب تفکيک نشان می دهد با وجود همه هياهوها و تبليغات پيشوايان اين طريقه فکری آنان از فلسفه و عرفان ابن عربی و به ويژه اهميت مسائل فلسفی اطلاع کمی داشته اند. در اين زمينه ها می دانيد کم اطلاعی مساوی است با بی اطلاعی و بل بدتر از آن. مگر با پاک کردن صورت مسأله می شود مشکلی فلسفی و الهياتی را که حکما در مقام پاسخ بدان بودند حل کرد؟ روشن است که اين ساده انديشی است. پشت سر احاديث ائمه اهل بيت نمی توان خود را پنهان کرد و بعد با فلسفه و کلام و عرفان شيعی مخالفت کرد و آنگاه نیز که افکارتان را بر می رسيم می بينيم که چيزی نيست جز تکه پاره هایی از اين مکتب و آن مدرسه "بشری". باز اصرار می کنم و تقاضا می کنم تاريخ بخوانيد. پيشتر مکتب شيخيه اين راه را رفت و با اين ادعا که "معارف ناب اهل بيت" را در مقابل حکما و عرفا تبيين می کند کتاب ها نوشت و منتشر کرد؛ اما از آن همه کتاب های پر برگ چه ماند؟ آيا شرح عرشیه و مشاعر شيخ احمد رد فلسفه است؟ دستاورد فکری و فلسفی مرحوم عالم متقی شيخ احمد احسايي چيست؟ جز ارائه منظومه ای غاليانه از عقايد شيعی.
عده ای هم که در سال های اخير از خارج از سنت مدرسی علمای پاک دامن معارفی مشهد -قدس الله أسرارهم_ ظاهراً به اردوگاه تفکيکيان پيوسته اند مانا که قصد دارند با عنوان کردن مکتب تفکيک حرف های ضد "تمدن"ی خود را بزنند و کاری هم با تعاليم مرحوم ميرزا مهدی اصفهانی ندارند. اما پرسش اين است که با درشت کردن مکتب تفکيک و دعوت به اختلاف در مباحث عقيدتی جز ذهنيت حذف و پاره پاره کردن بدنه مکتب عزيز تشيع و ميراث بزرگ سلف صالح شيعه-قدّس الله أسرارهم- و گسست از سنت و احادیث شیعی و مکتب اهل بیت چيزی هم عايد ما و شما می شود؟ من پيشتر هم مکرر نوشته ام: شما آثار و مآثر فلسفه و کلام و عرفان شيعی و حتی علم اصول را از تاريخ شيعه می خواهيد پاک کنيد؛ باشد. جايش چه می خواهيد بگذاريد؟ احاديث غلات نصيری درباره عالم اظله و اشباح را؟ خدا را ... بس کنيد.
اما از نقطه نظر ديگری هم انتشار آثار مرحوم ميرزا مهدی اصفهانی کار خوبی است. چاپ آثار مکتب تفکيک نشان می دهد با وجود همه هياهوها و تبليغات پيشوايان اين طريقه فکری آنان از فلسفه و عرفان ابن عربی و به ويژه اهميت مسائل فلسفی اطلاع کمی داشته اند. در اين زمينه ها می دانيد کم اطلاعی مساوی است با بی اطلاعی و بل بدتر از آن. مگر با پاک کردن صورت مسأله می شود مشکلی فلسفی و الهياتی را که حکما در مقام پاسخ بدان بودند حل کرد؟ روشن است که اين ساده انديشی است. پشت سر احاديث ائمه اهل بيت نمی توان خود را پنهان کرد و بعد با فلسفه و کلام و عرفان شيعی مخالفت کرد و آنگاه نیز که افکارتان را بر می رسيم می بينيم که چيزی نيست جز تکه پاره هایی از اين مکتب و آن مدرسه "بشری". باز اصرار می کنم و تقاضا می کنم تاريخ بخوانيد. پيشتر مکتب شيخيه اين راه را رفت و با اين ادعا که "معارف ناب اهل بيت" را در مقابل حکما و عرفا تبيين می کند کتاب ها نوشت و منتشر کرد؛ اما از آن همه کتاب های پر برگ چه ماند؟ آيا شرح عرشیه و مشاعر شيخ احمد رد فلسفه است؟ دستاورد فکری و فلسفی مرحوم عالم متقی شيخ احمد احسايي چيست؟ جز ارائه منظومه ای غاليانه از عقايد شيعی.
عده ای هم که در سال های اخير از خارج از سنت مدرسی علمای پاک دامن معارفی مشهد -قدس الله أسرارهم_ ظاهراً به اردوگاه تفکيکيان پيوسته اند مانا که قصد دارند با عنوان کردن مکتب تفکيک حرف های ضد "تمدن"ی خود را بزنند و کاری هم با تعاليم مرحوم ميرزا مهدی اصفهانی ندارند. اما پرسش اين است که با درشت کردن مکتب تفکيک و دعوت به اختلاف در مباحث عقيدتی جز ذهنيت حذف و پاره پاره کردن بدنه مکتب عزيز تشيع و ميراث بزرگ سلف صالح شيعه-قدّس الله أسرارهم- و گسست از سنت و احادیث شیعی و مکتب اهل بیت چيزی هم عايد ما و شما می شود؟ من پيشتر هم مکرر نوشته ام: شما آثار و مآثر فلسفه و کلام و عرفان شيعی و حتی علم اصول را از تاريخ شيعه می خواهيد پاک کنيد؛ باشد. جايش چه می خواهيد بگذاريد؟ احاديث غلات نصيری درباره عالم اظله و اشباح را؟ خدا را ... بس کنيد.
چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۸:۴۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .