یکی از مشکلات جدی که به ویژه در سال های اخیر خود را بیشتر نشان داده و آن هم به دلیل وجود اینترنت و رسانه های اجتماعی و مجازی و ماهواره ها، بال و پر دادن به روایاتی است خرافی و بی اصل که نقل محافل و منابری خاص است و بعد البته سر از اینترنت در می آورد. بر اساس تجربه شخصی عرض می کنم که تقریباً روزی نیست همه ما اهالی حوزه پژوهش های تاریخی و حدیثی با پرسش هایی درباره صحت و سقم این گونه نقل ها مواجه نباشیم. تازه این در مورد کسانی است که از سر پرسش گری درباره اصالت این گونه نقل ها از من و شما می پرسند. عده ای از دیگر سو همین مطالب را دستمایه طنز هم می کنند. کافی است سری بزنید به ویدیوهای مرتبط در سایتهای مختلف تا ببینید چه حاشیه ها و تفسیرها که بر این مطالب مشعشع نوشته نمی شود.
چه خوب بود کسی به علاقمندان این گونه نقل ها و روایات و احادیث می فهماند که هر پاره متنی به زبان عربی حدیث نیست و به هر کتاب نمی توان اعتماد کرد. بسیاری از منقولات کتاب هایی مانند دلائل الامامه، عیون المعجزات، اثبات الوصیه، الثاقب فی المناقب، فضائل و الروضه منسوب به شاذان و چند عدد کتاب دیگر حقیقتاً هیچ اصلی ندارد و اگر علمایی مانند علامه مجلسی این مطالب را در کتاب های خود نقل کرده اند هیچ دلیلی در دست نداریم که به جزئیات آن احادیث و حکایات باور هم داشته اند. باری گاه سبب آن صرف نقل و حفظ متون بوده و گاهی هم به عنوان شواهد اضافی برای اصل اعتقاد به وجود کرامات از سوی ائمه طاهرین. در سال های اخیر شماری از اهل منبر و مداحان به دو دلیل به این دست کتاب ها و حتی کتاب های معلوم الحالی مانند آثار رجب برسی و هدایه خصیبی و امثال این دو کتاب بیشتر توجه می کنند و سخنانشان یکسره نقل و ترجمه این دست مأثورات است: یکی به دلیل دسترسی آسانتر به این نوع کتاب ها و دیگری چاپ و انتشار ترجمه فارسی این نوع کتاب ها (برای آن دسته که خواندن و فهم متون عربی برای آنان ساده نیست). در سده های گذشته و به ویژه از عصر صفوی تعدادی از این دست کتاب ها برای مخاطب عمومی به فارسی ترجمه می شد و یا منقولات آنها در کتاب هایی مرتبط ترجمه و نقل می شد. منتهی یک تفاوت در میان بود و آن اینکه جامعه آن دوران با جامعه امروز تفاوتی بنیادین داشت. میزان آگاهی های عمومی پایین بود و عالم و آدم جور دیگری دیده می شد. اما امروز مسائل فرق می کند. کاش کسی به این دوستان که این همه دلبسته نقل این گونه اعاجیب اند می گفت دست کم برای مدتی بی خیال نقل این گونه قصه ها شوند. این همه روایات در مسائل اخلاقی در کتاب های ما نقل شده. جامعه ما هم نیازمند آموزش های اخلاقی است. چه عیب دارد به جای نقل احادیث عجیب و غریب و باطل المضامین کتاب هایی مانند هدایه خصیبی و مشارق برسی کمی از مکارم اخلاق برای مردم بخوانند.
با همه آنچه گفتم من این جماعت را مقصر واقعی نمی دانم. مقصر واقعی روحیه قشری گری و اخباری گری منحطی است که در جامعه مذهبی ما متأسفانه رو به رشد است. اگر در سده های اولیه اصولی گری اهل عقل با اخباری گری اهل نقل در چالش بود متأسفانه امروزه اخباری گری منحطی آمیخته با انواع نازلی از حکمت گرایی مستند به تبریرات صوفیانه و عارفانه راه را برای نقل و تفسیر و پر و بال دادن به این گونه حکایات و روایات بی اصل باز کرده و انواعی از تفسیرهای من عندی و آن هم به عنوان حقائق عالیه را سبب ساز شده است.
دوشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۴:۲۸
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .