در پاسخ به دوستی عرض می کنم که از نمونه های قابل توجه در این میان کتاب مدینه العلم شیخ صدوق است که مانا تا چندین قرن پیش در اختیار بوده و به هر حال نقل هایی از آن در کتاب های امامیه دیده می شود اما ظاهراً آن کتاب، حدیثی جدید خارج از آنچه در کتب اربعه موجود است گویا نداشته و مشتمل بر روایتی که نکته ای جدید را مطرح کند نبوده است؛ و الا دلیلی ندارد که از آن نقل نشود. از آن سو کتابی منسوب به فضل بن شاذان به عنوان کتاب القائم در اختیار بهاء الدين علي بن غياث الدين عبد الكريم بن عبد الحميد النيلي النجفي بوده که از آن در آثارش نقل می کند. نقل هایی از این کتاب هست که در آثار قدیمتر با انتساب به ابن شاذان دیده نمی شود. حسن بن سلیمان حلی هم چند کتاب تازه در اختیار داشته است. در عصر شهید اول و شاگردانش تلاشی شد برای گردآوری تکه هایی از نسخ خطی و فراهم آمدن مجموعه هایی حاوی مطالبی که اینجا و آنجا پیدا می شد مانند مجموعه های شهید و جباعی. اما اگر همه این موارد را هم در نظر بگیریم باز مجموعه آنچه به حدیث شیعی بعد از عصر شیخ طوسی افزوده شده چندان زیاد نیست. عمده آثاری که ابن طاوس نقل می کند یا اسانیدی سنی دارد و یا اگر شیعی است در بسیاری موارد مضامینش تکراری است. در سده ششم کسانی مانند ابن شهرآشوب و طبرسی فی المثل به برخی کتاب های حدیثی شیعی دسترسی داشتند. تعدادی از احادیثی که آنان از منابع امامی نقل می کنند جدید است اما در مجموع در نسبت با آنچه در عصر شیخ در اختیار بوده قابل توجه نیست و کمتر متضمن حدیث جدیدی است.
يكشنبه ۲۶ دي ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۳۰
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .