آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۴۷٫۴۰۸ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۸۱ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۵
بازدید از این یادداشت : ۳۴۱

پر بازدیدترین یادداشت ها :

یادداشتهای این مقاله در صفحه تلگرام نویسنده این سطور به صورت فایل پی دی اف موجود است.

طبقه اي از شاگردان امام صادق ، در شمار راويان جوانتر امام بودند كه پس از وي سالهاي زيادي فعاليت علمي و تأليفي داشتند و از اينرو بسياري از آنان محضر امام موسي كاظم ( امامت از : 148 – 183 ق ) ، فرزند امام صادق را نيز درك كردند . در حقيقت جامعه شيعه در طول دوره امامان باقر و صادق تجربه اي مهم در زمينه حديث و فقه كسب كرده بود و بدين ترتيب محافل مختلف راويان و فقيهان شيعي با تكيه عمده بر روايات شيعي اهل بيت و بويژه اين دو امام كه هم اكنون ديگر مرجعيت علمي آنان تثبيت شده بود ، حضوري گسترده و قوي در جامعه شيعي كوفه نيمه سده دوم قمري يافته بودند . در طول نيمه دوم سده دوم قمري و تا زمان رحلت امام كاظم كه خود منجر به تحولات مهمي در ساختار انديشه مذهبي اماميه شد ، پذيرش مرجعيت ديني امامان موجبات شكل گيري ، هويت يابي و تميز يافتن مكتب فقهي – كلامي شيعيان و به طور خاص شيعيان امامي شد ؛ بويژه اينكه دست كم نزد برخي از گروههاي شيعي اين مرجعيت ديني به شكل انحصاري تلقي مي شد و از آن تفسيري كلامي و اعتقادي ارائه مي گرديد . بنابراين رجال شيعه اين دوران دست به گردآوري و تنظيم دقيقتر احاديث دو امام باقر و صادق ، چه از طريق شنيده هاي خود از اين دو امام و البته به طور عمومي تر امام صادق ، و چه از طريق مسموعات خود از راويان كهنسالتري شدند كه از آن دو امام احاديث زيادي را گردآورده بودند . بدين ترتيب در طول دوره امام كاظم ، زمينه براي تدوين كتابهاي حديثي – فقهي با شاخصه شيعي فراهم شد . بسياري از اين محدثان در عين حال كه از امام صادق و يا شاگردان وي در ميان رجال برجسته شيعي نيمه قرن دوم قمري استفاده كرده بودند ، ولي همچنان ارتباط خود را با شاخه حسيني اهل بيت و اين بار با فرزند امام صادق ، يعني امام كاظم حفظ كردند و روايات و احاديث اين امام را نيز به دايره گردآورده هاي خود افزودند . در طول دوران نسبتا طولاني امامت امام كاظم طبقه تازه تري از رجال حديث شيعي پا به عرصه گذاشتند كه در كنار بهره گيري از امام كاظم ، ميراث طبقات پيشين محدثان شيعي را نيز در اختيار داشتند و بدين ترتيب تنظيم ادبيات ديني متعلق به جامعه رو به رشد شيعيان ، با وجود اختلاف مشربها و گرايشها فزوني گرفت و تعين بيشتري يافت . بنابراين عصر امام كاظم را مي بايست دوره شكل گيري تشيع امامي نخستين قلمداد كرد . بنابراين محدثان شيعي اين دوره سهم مهمي در سنت روايي اماميه در سالهاي پسين داشتند . در اين دوره همچنان كوفه مهمترين مركز شيعيان بود و بيشتر فعاليتهاي علمي و مذهبي آنان در اين شهر رقم مي خورد . با اين وصف به دليل اهميت يافتن بغداد در دوره هارون الرشيد ( خلافت : 170 – 193 ق ) ، به تدريج بغداد به كانوني براي مهاجرت از كوفه و بصره و شكل گيري هسته اي از تشيع در آن شهر تبديل شد .
در شمار راويان شيعه حديث در نيمه دوم قرن دوم قمري كه معاصر دو امام صادق و كاظم بوده و از هر دو امام روايت حديث مي كردند ، بايد از اینان نام برد: كرام الخثعمي كوفي ( عبدالكريم بن عمرو بن صالح ) ؛ احتمالا عبدالله بن مسكان كوفي ( د . پيش از 183 ق ) ؛ ابو علي عبدالرحمان بن حجاج (زنده تا اواخر قرن دوم قمري ) كه به بغداد مهاجرت كرد و فقيه سرشناس جامعه شيعه روزگار خود بود ؛ كتاب او ظاهرا در ابواب مختلف فقهي و به سبك و سياق كتابهاي فقهي نيمه دوم قرن دوم قمري تدوين شده بوده است ؛ ابوالحسن علي بن رئاب الطحان كوفي ، محدث برجسته شيعي كه جدا از دفتر احاديثي كه از وي در سنت امامي روايت مي شد ، يكي دو كتاب ديگر هم در موضوعات فقهي و غير آن به وي نسبت داده شده است ؛ ابوالفضل عمار بن موسي ساباطي كه احتمالا در مدائن عراق زندگي مي كرده است ؛ از روايان دو امام كه در عين حال بر مذهب فطحي هم بود ؛ از محدثان نسبتا پر حديث شيعي در اين دوره است كه دفتر حديث بزرگي هم از وي در سنت امامي روايت مي شد ؛ درست بن ابي منصور محمد واسطي كه دفتر حديثي هم از او روايت مي شده است ؛ حفص بن البختري در بغداد ؛ حماد بن عثمان الناب كوفي ( د . 190 ق ) ، راوي بسيار پر كار كه دفتر حديثي وي در سنت امامي مورد ارجاع بوده است ؛ حنان بن سدير بن حكيم بن شعيب الصيرفي ، عضو برجسته جامعه شيعه كوفه و صاحب دفتري از احاديث .

در ميان طبقه شاگردان جوانتر امام صادق كه پس از وي از محضر فرزندش امام كاظم هم بهره علمي برد ، بايد از هشام بن الحكم ( بنابر يك روايت درگذشته 179 ق ) نام ببريم كه در اصل يك متكلم بلند مرتبه امامي است ، اما به دليل احاديثي هم كه از دو امام روايت كرده وبه سبب دفتر مرويات او ، مورد توجه سنت روايي امامي قرار گرفته است . او در واسط بزرگ شد و سپس به بغداد رفت . همنام و همعصر او هشام بن سالم كوفي گرچه به مسائل اعتقادي بي علاقه نبود و گزارشهايي در اين باره از وي موجود است ، اما در مقايسه با هشام بن الحكم يك راوي پر كار قلمداد مي شود . وي نيز از هر دو امام روايت حديث مي كند . علاوه بر دفتر روايات وي در يكي دو موضوع خاص مانند تفسير صاحب اثر بوده است .
در شمار مهمترين محدثان اين طبقه از راويان حديث شيعه در نيمه دوم قرن دوم قمري بايد ابوالحسن علي بن ابي حمزه سالم بطائني كوفي ( احتمالا ميان سالهاي 201 – 202 ق ) را نام ببريم كه از هر دو امام صادق و كاظم روايت حديث مي كرد و در شهر بغداد زندگي مي كرد و در آنجا متولي امور مالي امام كاظم بود . بيشتر روايات او از محدث نامدار شيعي ابوبصير يحيي بن قاسم اسدي بوده است .كتاب التفسير ي به او نسبت داده شده كه بنا به گفته نجاشي بيشتر مطالب آن از ابو بصير بوده است . در حقيقت اين كتاب عمدتا مجموعه رواياتي بوده كه به عنوان كتاب منسوب به اين استاد كه نابينا بوده فراهم شده و به آن مواردي اضافه شده بوده است . كتاب ديگر وي در سنت روايي امامي ، كتاب الجامع في ابواب الفقه بوده كه چنانكه از نام آن هم پيداست ، دفتري احتمالا بزرگ از احاديث فقهي در ابواب گوناگون بوده است .

در بغداد همچنين بايد از ابوالحسن علي بن يقطين بن موسي كوفي ( د . 182 ق ) ، شخصيت برجسته شيعي نام ببريم كه علاوه بر اينكه از بلند مرتبه ترين مقامات دستگاه دولت عباسي بود ، به عنوان يك راوي وفادار نسبت به امام كاظم توصيف شده است . وي بنابر سنت كهنتر امامي و با پيش زمينه ادبيات فقهي و ديني دوره خود ، مسائل / پرسشهاي خود از امام كاظم و پاسخ هاي او را در يك كتاب روايت كرده بوده است . در همين شهر و باز از مقامات ديواني دستگاه خلافت در زمان هارون الرشيد ، بايد فضل بن يونس البغدادي الكاتب را ياد كنيم كه او پس از درگذشت امام كاظم به واقفه پيوست . دفتر حديثي هم از وي روايت شده است .

در اين دوره نوع ادبي جديدي به ادبيات حديثي شيعه اضافه شد با عنوان الجامع . الجامع نويسي كه در ادبيات حديثي سني همين دوره هم حضور آن تأييد شده است ، مرحله تكامل يافته تري بود كه در آن محدث احاديث اصول و كتب / دفاتر محدثان گذشته را دستمايه اي براي تصنيف كتاب بزرگتري در يك موضوع گسترده مانند ابواب فقه مي كرد . بنابراين اين كتابها شامل ابواب / كتب مختلف ، عموما در حوزه احاديث فقهي مي شدند . اين مرحله براي سازماندهي به احاديث ( تصنيف متون حديثي ) و ارائه منظومه هاي فقهي مرحله مهمي بوده است . طبعا اين مرحله درست پس از مرحله اي بود كه محدثان آغاز به تدوين كتابهاي موضوعي در موضوعات كوچكتر كرده بودند و احاديث يك باب / كتاب فقهي و يا اعتقادي را در يك مجموعه گرد مي آوردند .

يكشنبه ۲۶ دي ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۰۵
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت