آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۵۵٫۴۱۱ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۱۳۳ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۱۱۵
بازدید از این یادداشت : ۳۱۷

پر بازدیدترین یادداشت ها :


اینجا مطلبی کوتاه نوشتم درباره طاهر جصاص و منبعی درباره او که آقای دکتر پورجوادی بدان در کتابش اشاره ای نکرده است. بعداً دیدم شخصی دیگری هم در این موضوع مطلبی منتشر کرد. به هرحال در اینجا نوشتم که درباره یکی بودن طاهر جصاص با بابا طاهر عریان تردید دارم. مطلبی هم نوشتم همان زمان که هنوز تکمیل نشده. امشب دیدم شخصی مطلب تندی در انتقاد از کتاب آقای پورجوادی منتشر کرده و او هم یکی بودن این دو را رد می کند. البته استدلالات او با آنچه من در نظر دارم متفاوت است. به هرحال هر طاهری طاهر عریان نیست. مسئله سبک های شعر فهلوی خیلی مهم است در این زمینه که من تخصصی ندارم. در کتاب عین القضات من نکته ای دیده ام که شاید اشاره ای باشد به اینکه طاهر جصاص به طاهر دیگری که برکه و فتحه با همان سنت مرتبط بوده اند ربطی ندارد. بابا جعفر هم که در حکایات مرتبط از او یاد می شود به نظر من ربطی به سنت برکه و فتحه ندارد. ظاهرا حتی منابع کهن میان طاهر جصاص و طاهر عریان خلط می کرده اند و آقای دکتر پورجوادی تحت تأثیر همین اشتباه منابع قرار گرفته اند. بابا جعفر ابهری صوفی ای معمولی و داخل در سنت عادی اهل تصوف و نقل احادیث سنی بوده و با طاهر سنت عین القضات گویا ارتباطی نداشته است. از بابا جعفر کتاب و متن و کلی روایت داریم که متأسفانه جز به اشاره ای تفصیلاً مورد توجه آقای دکتر پورجوادی قرار نگرفته است؛ این در حالی است که اگر بابا جعفر واقعاً شاگرد و یا مصاحب با بابا طاهر بوده (کما اینکه در مورد طاهر جصاص گفته شده) می بایست اثر آن مصاحبت در آثار و روایاتش دیده می شد. با اینکه به نظر می رسد حتی مصاحبت جعفر ابهری با طاهر جصاص هم پژواکی در روایات و آثار ابهری نیافته است. به هرحال برخلاف بابا جعفر گویا معاصرش طاهر جصاص چندان محل توجه منابع بعدی قرار نگرفته بوده و بعدها احوالش در منابع با احوال بابا طاهر عریان آمیخته شده بوده است. یادداشت کوتاه من این است:

http://ansari.kateban.com/post/2615

جالب است اضافه کنم که در کتاب ریحان الحقائق که اثر بسیار مهمی درباره تصوف از اواخر سده پنجم و اوائل سده ششم قمری است با وجود اینکه از شماری از صوفیان نیمه سده پنجم در لیستی یاد شده اشاره ای به باباطاهر عریان و یا حتی طاهر جصاص در میان آنها نیست با اینکه از چند همدانی دیگر یاد می کند. عبارت او چنین است:

"ومنهم من المتأخرين رضي الله عنهم مثل الأستاذ الشهيد لسان وقته وواحد عصره أبي علي الحسن بن علي الدقاق والشيخ فرید عصره ابی عبد الرحمان السلمی وابی الحسن علی بن جهضم مجاور الحرم والشیخ ابی العباس القصاب بطبرستان واحمد الاسود الدینوری وابی القاسم بنیسابور وابی سهل الخشاب ومنصور بن خلف المقري وابی سعد المالینی وابی طاهر وابی سعید المهنی المعروف ببلخیر والاستاذ الامام ابی القاسم القشیری وابی العباس احمد الفیروبي (کذا) بطبرستان وابی مسلم الزاهد واخي الفرج الزنجانی وبندار الاردبیلی وابی العباس النهاوندی وبنجیر الهمدانی وخلیل باله وشیخ شیوخنا ابی جعفر الطوسی واسکندر القزوینی وشیخنا ابی القاسم الوراق وشیخ الدهر عثمان الشرواني وعبد الکریم الضریر الطبری والشیخ برنماز وجماعة لا يحصی قدس الله ارواحهم وجعلنا من متبعیهم ومحبیهم ظاهرا وباطنا بفضله وطوله".

درباره این کتاب که تاکنون چاپ نشده: نک:

http://ansari.kateban.com/post/2012


مگر اینکه ابو طاهر یاد شده در متن بالا را اشاره به بابا طاهر بدانیم. اصلا یک احتمال این است که بابا طاهر در واقع کنیه اش ابو طاهر بوده و نه نامش و بابا صورتی از ابو است در کنیه ابو طاهر. در آن صورت به کلی یکی بودن بابا طاهر عریان با طاهر جصاص زیر سؤال می رود. البته بابا جعفر اگر واقعاً اشاره به ابو محمد جعفر ابهری داشته باشد نامش جعفر است و بابا در آن ناظر به کنیه نیست. باید دید تحول به کار گیری لفظ بابا در ادبیات غرب ایران چطور بوده است؟ اینها مطالب مختصری است که در آن مقاله مشغول نوشتنش بودم اما مثل بسیاری کارهای دیگر نیمه تمام رها شد. تا خدا چه تقدیر کند...ولله الحمد اولا وآخرا.

شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۸:۵۰
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت