کتاب راهبر الهی در تشيع نخستين اثر پروفسور محمد علی امير معزی، استاد کرسی مطالعات شيعی در مدرسه عالی سوربن نخستين بار در سال 1992م به زبان فرانسه منتشر گرديد و دو سال بعد در 1994 به زبان انگليسی ترجمه شد. به اين کتاب در مجامع اسلام شناسی غربی اقبال زيادی نشان داده شد و حتی خلاصه هايی از آن به زبانهای فارسی و عربی منتشر گرديد. بخشی از اين امر به دليل روايت تازه ای است که از آموزه های باطنی و تأويلی شيعی وسيله نويسنده محترم اين اثر به دست داده شده است. پيش از آن اين جنبه ها تقريبا منحصر به نوشته های هانری کوربن بود که البته زمينه های چنين مطالعاتی را همو نیز از لحاظ ئتوريک فراهم کرد. کوربن البته محور تأملات فلسفی و نظری خود را بر محدوده ای فرهنگی/جغرافيايی می گذارد که از آن به اسلام ايرانی تعبير کرده است. اسلام ايرانی از نقطه نظر کوربن ضرورتا اشاره به جغرافيای تاريخی ندارد؛ بلکه اشاره ای است به ساحتی از تفکر معنوی که تنها می توان آن را با بهره وری از تأملات هرمنوتيکی و پديدار شناسانه بازيافت و از آن پرده برداشت (کشف المحجوب). اسلام ايرانی ساحتی از انديشه است که با ساحت و اقليم عالم مثال پيوند خورده و هويت فرا تاريخی و فرا جغرافيايی خود را در ارتباط با آن پيدا می کند. کوربن به استمراريت و پيوستگی ايران فرهنگی از دوران مزدايی تا دوران شيعی معتقد است؛ گرچه اطيافی از الوان متفاوت تفکر تأويلی و عرفانی را در اين دوره زمانی بازشناسايی می کند. با اين وجود کوربن در بيشتر آثارش، بيشتر به وجه فلسفی تفکر ايرانی، آنطور که خود او آن را گزارش می کند توجه نشان داده است. به همين دليل تفکر اشراقی شيخ مقتول شهاب الدين سهروردي بيشتر محل توجه او قرار گرفته است و نيز حکمت متعاليه ملاصدرا. وجه ديگر تفکر باطنی و تأويلی در اسلام ايرانی، تصوف است و با وجود اهتمامی که به تصوف خراسان و وجه تأويلی آن دارد؛ اما کوربن بيشترين عنايت خود را به عرفان نظری و وجه فلسفی آن در مکتب ابن عربی اختصاص می دهد و در اين ميان پيوند ميان اين مکتب با تشيع را در سيد حيدر آملي مورد توجه قرار داده و ولايت محوری را در اين مکتب بررسی می کند. با اين همه، کوربن تنها به تفسيری که سيد حيدر از تشيع و مبانی امام شناسی و ولی شناسی آن ارائه داده، کم و بيش بسنده می کند و چندان در پی بررسی مبانی آن در تشيع نخستين نيست. اما کوربن از ديگر سو با تأمل در جهان بينی تأويلی و باطنی اسماعيليان و به ويژه مکتب متقدم آن (آمیخته با گرايش نوافلاطونی در ميان اسماعيليان خراسان)، می کوشد زمينه های تفکر تأويلی را در تشيع متقدم بازيابی کند و نشان دهد که آموزه های باطنی و تأويلی تشيع در پيوند با مکتب نظری ابن عربی در نهايت چگونه توانسته است جغرافيای اقليم مثال را درنوردد و ابواب تفکر تمثيلی را فرا روی انسان ايرانی باز نمايد. کوربن به اخلاف سيد حيدر آملي و تصوف شيعی دورانهای متأخر بذل توجه می کند و در نهايت توجه اش به قرائتی از تشيع تأويلی و "ولايت محور" جلب می شود که در آثار شيخ أحمد احسايی و شاگردانش بروز يافته است. با وجود اهتمامی که کوربن به سرچشمه های تفکر باطنی و تأويلی در تشيع دارد و می کوشد آن را در نوشته های فلسفی و تأويلی اسماعيليان پيدا کند، اما او توجه کمتری به اين سرچشمه ها در تشيع امامی نخستين دارد. نويسنده کتاب پيشوای الهی، بر عکس گرچه در بسياری از رويکردها، آموزه های کوربن را در پيش روی خود دارد، اما به درستی به اهميت ادبيات باطنی در تشيع نخستين توجه نشان داده و اين کتاب او هم حاصل همين تأملات است.
شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۹:۴۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .