در اینکه تحفة الملوک که شادروان استاد محمد تقی دانش پژوه آن را منتشر کرد از غزالی نیست نباید تردیدی داشت. در این زمینه آقای دکتر نصر الله پورجوادی در مقاله ای مفید و ارزشمند به خوبی سخن گفته است. استادان زرین کوب و پیش از او بدیع الزمان فروزانفر این انتساب را جدی گرفته اند. مرحوم زرین کوب بر اساس آن داوری هایی درباره اندیشه غزالی و دیدگاه او درباره جنگهای صلیبی هم اتخاذ کرده است. در این کتاب نویسنده همه جا آرای ابو حنیفه را در کنار آرای شافعی ارائه می دهد و این شیوه البته با ممشای غزالی در رابطه با فقه حنفی سازگار نیست. این نکته را دیگران هم توجه داده اند. اما متأسفانه یک نکته اساسی در رد انتساب این کتاب به غزالی تاکنون مغفول مانده بود و آن اینکه نویسنده در آغاز کتاب آنجا که عقیده خود را درباره کلام خداوند مطرح می کند آشکارا عقیده ای خلاف عقیده اشاعره و آنچه غزالی خود در آثار دیگرش درباره قرآن اتخاذ کرده ارائه می دهد. در این کتاب نویسنده قرآن را کلام قدیم نامخلوق خداوند می داند و آنچه درباره کلام خدا می نویسد ابداً ارتباطی با عقیده اشعریان در خصوص کلام نفسی ندارد. آنچه فی المثل غزالی در کیمیای سعادت در این زمینه گفته دقیقاً نظر اشعریان است و در آن تنها بر قدیم بودن کلام خدا تکیه می کند بی آنکه قرآن را قدیم بخواند. از دیدگاه اشعریان کلام به عنوان صفت خداوند قدیم است اما قرآن را قدیم نمی خوانند گرچه آن را مخلوق هم نمی خوانند. ذات سخن خداوند را به تعبیر غزالی در کیمیای سعادت قدیم می دانند اما قرآن را در مقام زبانی قدیم نمی خوانند و صد البته در مقام قرائت ما آن را (یعنی قرائت را) مخلوق هم می دانند. نامخلوق خواندن قرآن هم نه بدین معنی است که قرآن قدیم است بلکه بدان سبب است که میان قدیم خواندن قرآن و نامخلوق خواندنش تمایزی قائلند. این باور البته با همه این احوال این عقیده آنان را نفی نمی کند که قرآن تنها حکایتی از کلام نفسی و قدیم خداوند است و لا غیر. این در حالی است که نویسنده تحفه هر که بوده نوع پردازشش از مسئله کلام خداوند و قرآن همانند عقیده عموم سنیان متمایل به اصحاب حدیث است و از اینکه قرآن را قدیم بنامد ابایی ندارد. در بحث تکفیر هم در کتاب تحفه عقیده نویسنده دقیقاً با نظرات شناخته شده غزالی در این زمینه هماهنگ نیست و با آن متفاوت است.
متأسفانه یکی از مشکلات در بحث های انتساب و اصالت آثار فارسی این است که محققان کمتر توجه به دقت های جزئی در بحث های کلامی و فقهی آثار مورد بحث اعمال می کنند و این چنین است که اثری که مطلقاً نمی تواند از غزالی باشد به او منسوب می شود.
گفتنی است درباره انتساب کتاب تحفه به غزالی و نام نویسنده واقعی آن باید به مقدمه مرحوم جلال الدین همایی بر چاپ دوم کتاب نصیحة الملوک غزالی مراجعه شود.
متأسفانه یکی از مشکلات در بحث های انتساب و اصالت آثار فارسی این است که محققان کمتر توجه به دقت های جزئی در بحث های کلامی و فقهی آثار مورد بحث اعمال می کنند و این چنین است که اثری که مطلقاً نمی تواند از غزالی باشد به او منسوب می شود.
گفتنی است درباره انتساب کتاب تحفه به غزالی و نام نویسنده واقعی آن باید به مقدمه مرحوم جلال الدین همایی بر چاپ دوم کتاب نصیحة الملوک غزالی مراجعه شود.
چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۳۰
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .