آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۴۳٫۴۸۹ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۵۹ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۵
بازدید از این یادداشت : ۱٫۶۰۶

پر بازدیدترین یادداشت ها :



از ميان شاگردان برجسته امام زيدی الناطق بالحقّ ابو طالب الهاروني در نيمه سده پنجم قمری شخصی را می شناسيم که در نيشابور و در ميان جامعه زيديان اين شهر فعال بوده و حاکم جشمي از محضر او بهره مند بوده است و به واسطه وی از ابو طالب الهاروني در آثارش و از جمله در جلاء الأبصار روايت می کند (نک:جشمي، جلاء الأبصار، در ضمن اخبار أئمة الزيدية مادلونگ، ص 126). اين شخص دانشمندی است معتزلی و زيدی به نام أبوالقاسم محمد بن أحمد بن مهدي العلويّ الحسني النّيسابوري که در شرح العيون جشمي، نامی از او و مختصری درباره اش می يابيم: "... وممن لقيناه من الأشراف على هذا المذهب ... ومنهم السيد أبو القاسم محمد بن أحمد بن مهدي الحسني وكان زيدياً أخذ عن السيد أبي طالب" (نک: شرح العيون، جلد اول، تحقيق حسن انصاری و زابينه اشميتکه، در دست انتشار). وی علاوه بر حديث در کلام معتزلی هم دانشمندی برجسته بوده و چنانکه در مقاله مربوط به زيادات شرح الأصول تأليف ابوطالب هاروني در کتاب بررسيهای تاريخی نشان داديم، "تعليق" نويس و تهذيب کننده و مکمل کتاب استادش در کلام معتزلی بوده که خوشبختانه همينک چاپی منقح از آن در اختيار است (نام عربی اين طبع چنين است: طوالع علم الکلام المعتزلي: کتاب الأصول لأبي علي محمد بن خلاد البصري وشروحه. طبعة محققة لزيادات شرح الأصول للإمام الناطق بالحقّ أبي طالب يحيی بن الحسين بن هارون البطحاني الزيدي (م 424/1033)؛ انتشارات بريل در 306 صفحه متن عربی و با مقدمه ای به انگليسی). در واقع ابو طالب الهاروني نويسنده مستقيم اين متن نيست و بلکه اين متن حاصل تدوين يادداشتهای درس اوست که در سنت "تعليق" نويسی فراهم آمده است. ابو القاسم الحسني شاگردی است که در واقع اين تعليقات را فراهم کرده است.
اين دانشمند تقريباً شخصيتی ناشناخته دارد و حتی در منابع زيدی جز آنچه حاکم جشمي درباره او مطرح کرده چيزی درباره اش تاکنون شناخته نبوده و محققان عرصه زيدی و معتزلی شناسی هم تاکنون چيزی بيش از اين عرضه نکرده بودند (برای روايت او از ابو طالب هاروني؛ همچنين نک: فرائد السمطين، تأليف الحموي الشافعي ، ج‏1،ص177. در اين متن در سند روايت اختلالی ديده می شود و بنابراين راوي از ابو القاسم الحسني نامش افتاده است). آنچه در پی می آيد ادامه تحقيقاتی است که تاکنون درباره او پيش از اين منتشر کرده ام.
او در حقيقت کتابی علاوه بر زيادات الشرح دارد که از نقطه نظر بررسی انديشه های اماميه و زيديه بی نهايت حائز اهميت است. قبل از اينکه از اين کتاب سخن بگويم، بد نيست چند منبع ديگر که درباره شرح احوال اين دانشمند به دست آورده ام را اينجا نقل کنم: شرح حالی از اين دانشمند در سياق فارسي ديده می شود و از آن پيداست که او علاوه بر دانش کلام، در حديث هم مطلع بوده و از راويان ابوعبدالرحمان سلمي بوده است و مرگش هم به تاريخ 465 ق بوده و در نيشابور به خاک رفته است. فارسي از شيعی بودن وی و اينکه علوم شيعی را می شناخته است سخن به ميان می آورد. می دانيم که در نيشابور آن زمان و در شهرهای پيرامونی مانند بيهق شماری از شيعيان امامی و زيدی زندگی می کرده اند:

تاريخ نيسابور (المنتخب من السياق)، ص 67 - 68
"محمد بن أحمد بن مهدي العلوي أبو القاسم فاضل من دعاة الشيعة عارف بطرقهم وعلومهم سمع وروى [ عن ابي عبد الرحمان السلمي وعبد الله بن يوسف وغيرهما ، روى عنه زاهر ووجيه ابنا طاهر وعبد الغافر الفارسي ] توفي في ذي القعدة سنة خمس وستين وأربعمائة ودفن بمقبرة الحيرة".
تاريخ الاسلام ذهبي هم کم و بيش همين مطالب را تکرار کرده است:
تاريخ‏الإسلام،ج‏31، ص183 تا 184
"محمد بن أحمد بن مهدي، أبو القاسم العلويّ الشّيعيّ النّيسابوريّ. سمع: عبد الله بن يوسف الأصبهانيّ، و أبا عبد الرحمن السّلمي، و غيرهما. روى عنه: زاهر و وجيه ابنا الشّحّاميّ، و عبد الغافر الفارسيّ، و قال: كان من دعاة الشّيعة، عارف بطرقهم و علومهم، فتقدّم فيهم. توفّي في ذي القعدة" (نيز نک: لسان الميزان، 5/ 37 که به اشتباه تاريخ مرگ 425 ق ثبت شده).
اين دانشمند چنانکه گفتيم کتابی دارد در موضوع غيبت امام غائب. اين کتاب تاکنون محل عنايت قرار نگرفته و نسخه آن مهجور مانده است. با اين وصف به دليل کهنگی آن و نيز با عنايت به تاريخچه منازعات اماميه و زيديه در شهرهای مختلف ايران و از جمله در ری و خراسان متن اين کتاب از لحاظات مختلف می تواند برای بحث درباره تاريخچه اين مناسبات و نيز تحولات انديشگی اماميه به کار آيد (مقايسه شود با اثر ابو زيد العلوي به نام الإشهاد و نقض آن از سوی متکلم امامی ابن قبه رازي که استاد مدرسی آنرا چاپ کرده اند و من نيز درباره هويت اين ابو زيد علوي مقاله ای در مجله معارف نوشته ام). خوشبختانه نسخه ای بسيار کهنه از اين کتاب در يمن موجود است؛ در ضمن مجموعه ای که در آن رساله ای به فارسی هم ديده می شود و چنين می نمايد که اين نسخه از خراسان و به طور خاص نيشابور به يمن منتقل شده است. دارندگان اين نسخه و يکی دو فهرستنگاری که آن را که نسخه ای است متعلق به سال 605 ق تاکنون ديده اند موفق به شناسايی هويت اين کتاب و نويسنده اش نشده بودند. در اين مجموعه اين کتابها فهرست شده اند:
1- النقض المکتفي علی من يقول بالامام [/ المهدي] المختفي تأليف ابو القاسم محمد بن أحمد بن المهدي الحسيني (کذا) از برگ 1 تا 103. بنابراين همينطور که می بينيد کتاب متنی است پر برگ.
2- کتاب في علم الفرائض لعبد العزیز بن عبد الجبار الکوفی
3- کتاب في الصرف باللغة الفارسية لأبي بکر بن (کذا) عتيق النيسابوري، از برگ 175 تا 221. کتاب آخری به زبان فارسی است و در علم صرف است از نويسنده ای نيشابوری. محتملاً مقصود، نويسنده تفسير موسوم به سورآبادی، يعنی ابو بکر عتيق بن محمد باشد که از کرّامی مذهبان معروف نيشابور است.
همينجا اين تذکر را بدهم که نسخه کتاب النقض المکتفي از ديرباز راهی يمن شده بوده و اين البته به دليل ارتباطاتی بوده که ميان زيديان خراسان و ری و يمن به ويژه در دوران المنصور بالله عبد الله بن حمزه در اواخر سده ششم قمری برقرار شده بوده است. در اجازه ای به تاريخ 644 ق از دانشمند زيدی يمنی به نام احمد بن محمد الأکوع معروف به شعلة به دانشمند زيدی معاصرش در يمن عبد الله بن زيد العنسي از اين کتاب و بدون نام بردن از نويسنده اش ذيل عنوان کتاب المکتفي في النقض علی من يقول بالإمام المختفي ياد شده و اجازه روايت آن داده شده است. بنابراين دانشمندان زيدی يمن از اين کتاب در رديه های خود بر اماميه بهره می گرفته اند؛ گرچه نامی از آن در کتابهای بسياری از آنان ديده نمی شود (برای مناسبات زيديه و اماميه در يمن، نک: کتاب من با عنوان مناسبات زيديه و اماميه؛ در دست آماده سازی نهايی؛ برای اجازه ياد شده، نک: مقاله مشترک حسن انصاری و زابينه اشميتکه در رابطه با اجازه شعله به عبد الله بن زيد العنسي؛ زير چاپ)؛... ادامه دارد.
دوشنبه ۳ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۵۹
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت