آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۵۵٫۳۶۸ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۹۰ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۱۱۵
بازدید از این یادداشت : ۱٫۵۸۴

پر بازدیدترین یادداشت ها :

نويسنده اين سطور در سالهای گذشته همواره در کنار توجه به نسخه های خطی زيدی در يمن و يا در کشورهای غربي، به اين نکته نيز توجه داشته که بخشی از نسخه های زيدی يمنی نه صرفاً در چند دهه اخير و بل از گذشته های دورتر سر از سرزمينهای ديگر پيدا می کرده؛ به طوری که حتی فی المثل بعضاً می توان سراغ پاره ای از نسخه های زيدی را در کشور ليبی گرفت. بخشی از اين مسئله مربوط است به گسترش روی سلطنت عثمانی و از آن جمله در يمن و طبعاً تسهيل در انتقال نسخه های زيدی يمنی به نقاط ديگر کشور عثمانی. می دانيم که تعدادی قابل توجه از نسخه های خطی زيدی يمن همينک در کتابخانه های ترکيه دستياب است و از آن جمله بخشی از آن را نويسنده اين سطور از نزديک مورد مطالعه قرار داده است. از ديگر سو يمن نزديک به مکه بوده و در سفرهای حج امکان انتقال نسخه ها فراهم می شده است. از سوی ديگر ميان يمن و هند همواره روابط تجاری بوده و علاوه بر آن اسماعيليان و نيز حضرمی های شافعي مذهب يمن راه نفوذ و انتقال نسخه های زيدی يمن را، همراه نسخه های خودشان به هند گاه فراهم می کردند. در چند دهه اخير البته مسئله فروش و سرقت و قاچاق نسخه های خطی يمنی و انتقال به کشورهای ديگر مانند عربستان سعودی همواره مورد توجه رسانه های يمنی قرار داشته و عملاً هم در بيشتر کتابخانه های سعودی تعداد قابل توجهی نسخه های زيدی موجود است. در اين ميان ايران وضعيت متفاوتی دارد. زيديه حضوری ممتد و چندين صد ساله در شمال ايران، خراسان و ري داشته اند و گرچه عمده کتابهای آنها در طول زمان از ميان رفته و يا به يمن منتقل شده اما هنوز هم کم و بيش نسخه هايی از آثار زيديان ايرانی در کتابخانه های ايران يافت می شوند که بخشی از آنها را تاکنون در اين سايت و در نوشته های ديگر شناسايی کرده ام (نيز نک: مقاله من و زابينه اشميتکه درباره کتاب ابو طاهر الصفار و نيز مقاله هر دو درباره تفسير ابو الفضل زيدي، هر دو مقاله در ژورنال آسيايي؛ نيز کتاب مشترک من و زابينه اشميتکه درباره زيديه شمال ايران، در دست آماده سازی)؛ و تعدادی را نيز پس از اين در همين سايت معرفی خواهم کرد. بخشی از اين نسخه ها، نسخه هايی هستند زيدی اما با ويژگی و کتابت نسخه های يمنی؛ بدين معنا که حتی اگر مؤلفان آن اصلاً ايرانی بوده اند اما اين نسخه ها در يمن کتابت شده و به تدريج و به مناسبتهای مختلفی به ايران رسيده اند. تعدادی نيز نسخه هايی است از نويسندگان زيدی يمن و با کتابت يمنی. در چند دهه اخير البته خريد اين دست نسخه ها از سوی کتابخانه های ايران فزونی گرفته است؛ اما تعدادی از اين نسخه ها حاصل مناسبات زيديه ايران و يمن و يا مناسباتی است که ميان ايران و يمن، به ويژه در دوره صفوی وجود داشته و يا حاصل سفرهای علمی و تجاری ميان ايران و يمن و گاه از طريق مکه است (نک: کتاب من با عنوان روابط فرهنگی ميان ايران و يمن). در اين ميان نسخه هايی هم هست که گرچه از نويسندگان زيدی يمنی است اما بعضاً در ايران و برای زيديان ايرانی کتابت شده اند. تعدادی از کتابهای زيديان و معتزليان ايرانی هم هست که گرچه نويسندگانشان ايرانی بوده اند اما نسخه های ايرانی کنونی آن کتابها در ايران بر اساس نسخه های يمنی کتابت شده بوده است. تعدادی هم نسخه هايی هستنداز زيديان ايرانی که خود نسخه ها هم ايرانی اند. نمونه های هر کدام را به تدريج معرفی خواهيم کرد. علاوه بر ايران تعدادی از نسخه های زيدی در کتابخانه های عراق و به ويژه در کتابخانه های علمای ايرانی و يا عرب عتبات نگهداری می شود. عمده اين نسخه ها اصلی يمنی دارد و برخی نيز از ايران به يمن رفته است. تعدادی در همين کتابخانه ها بر اساس نسخه های يمنی کتابت مجدد شده؛ پديده ای که در هند و فی المثل در ارتباط با کتابخانه مرحوم مير حامد حسين هندي نيز ديده می شود.
در ميان کتابخانه های ايرانی، شماری از کتابخانه های خصوصی علمای شهرهای مختلف تعدادی از نسخه های زيدی و يمنی را در خود داشته و يا همچنان دارد (نمونه معاصر آن کتابخانه علامه روضاتي در اصفهان است). هنوز تحقيق جامعی درباره تعداد اين نسخه ها و کم و کيف آن صورت نگرفته است. تعدادی از اين نسخه ها همينک يا در کتابخانه آية الله مرعشی در قم نگهداری می شوند و يا در تهران در کتابخانه مجلس. در کتابخانه مجلس به جز چند نسخه زيدی/ معتزلی اصلاً ايرانی تعدادقابل توجهی هم نسخه های زيدی يمنی موجود است که به تدريج در اين کتابخانه گردآمده اند. بخشی از اين نسخه ها اصلاً متعلق بوده است به کتابخانه مرحوم ميرزا فضل الله شيخ الإسلام زنجاني که همينک در کتابخانه مجلس نگهداری می شود. در ميان نسخه های زيدی اين مجموعه، دوره چهار جلدی الشامل بحقائق/ لحقائق الأدلة العقلية واصول المسائل الدينية را بايد نام برد که مورد بسيار جالب توجهی است. می دانيم که اين کتاب مهمترين و بزرگترين اثر کلامی امام المؤيد بالله يحيی بن حمزة است از امامان دانشمند زيدی در اوائل سده هشتم قمری در يمن که نسخه های بسيار محدودی از آن موجود است. با وجود اينکه نسخه ناقص خط مؤلف اين کتاب در اختيار است؛ اما در مجموع حتی در داخل يمن و در کتابخانه های خصوصی و عمومی اين کشور نسخه های اين کتاب ارزشمند کلامی بسيار نادر است. همينک در کتابخانه مجلس ظاهراً تنها نسخه سه مجلد از اين کتاب (و عيناً متعلق به يک دوره خطی که متعلق است به دهه بيست سده يازدهم قمری و البته نسخه کتابتی يمنی دارد) موجود است که هر سه هم متعلق بوده است به کتابخانه شيخ الاسلام زنجاني اما در فهرستی که مرحوم حسين علي محفوظ از کتابخانه آن مرحوم به دست داده و در مجله معهد المخطوطات منتشر شده از هر چهار جلد کتاب ياد شده که در آن کتابخانه موجود بوده است. اگر به گزارش محفوظ بتوان اعتماد کرد بايد گفت معلوم نيست مجلد اول اين مجموعه که برخلاف سه جلد ديگر چنانکه از معرفی محفوظ بر می آيد کتابت سال 711 ق داشته است چرا به کتابخانه مجلس منتقل نشده و الآن دقيقاً کجاست؟ جزء دوم و به خط نويسنده آن به همين تاريخ در يمن موجود است که عکسی از آن را نويسنده اين سطور در اختيار دارد. نسخه جلد چهارم اين اثر با تاريخ 712 ق (تاريخ پايان تأليف) به خط و قلم يحيی بن حمزة در کتابخانه ليدن موجود است و عکسی از آن در اختيار من هست. با اين حساب دو جزء دوم و چهارم به خط خود او در اختيار است و البته از جزء سوم و چهارم آن هم يکی دو نسخه متأخری در يمن موجود است؛ گرچه اطلاعاتی که درباره اين نسخه ها دارم چندان هماهنگ به نظر نمی رسد اما فی المثل مسلماً نسخه کتابخانه غربيه صنعاء نسخه ای است از سده يازدهم و چند دهه ای متأخرتر از نسخه کتابخانه مجلس. ظاهراً جزء دوم اثر علاوه بر نسخه خط نويسنده تنها يک تک نسخه متأخر و سده يازدهمی کتابخانه مجلس را دارد. بدين ترتيب اولاً اهميت دوره سه جلدی نسخه کتابخانه مجلس معلوم می شود و هم اين نکته که اگر گزارش محفوظ درست باشد، جلد نخست اين کتاب ارزشمند و به خط نويسنده زمانی در ايران موجود بوده و بايد ديد الآن اين نسخه کجا رفته است. البته در گزارش آقا بزرگ طهراني از اين کتاب در الذريعة به نسخه زنجاني اشاره شده و در عين حال تأکيد شده که او تنها سه مجلد آخر از اين کتاب چهار جلدی را داشته است (برای اين مطالب، نک: آقابزرگ، 13/13؛ دنا، 6/ 325 تا 326؛ مقاله حسين علي محفوظ، ص 35، شماره 1 از مجلد سوم، سال1376 ق؛ نيز نک: مصادر التراث وجيه و اعلام المؤلفين الزيديه او و نيز فهرست جديد چاپ قم غربيه صنعاء. اين نکته را هم اضافه کنم که در فهرستواره دنا از نسخه ناقص چهارمی در چند برگ در يک مجموعه ياد شده که اطلاعی اشتباه است و متعلق به کتابی ديگر است).

سخن پايانی چند کلمه ای است درباره اهميت کتاب الشامل. اين کتاب نوشته ای است کلامی با مشی معتزلی اما متفاوت با کتابهای دوران قبل از خود در ميان زيديه يمن. يحيی بن حمزه در حقيقت از نخستين کسانی بود که نقد ابو الحسين بصري بر مکتب بهشمي را در ميان زيديان پذيرفت و تحت تأثير او و به ويژه محمود الملاحمي قرار گرفت. از ديگر سو او نخستين دانشمند و متکلم زيدی يمن است که به خوبی با آرای فخر رازي و منش کلامی او آشنايی يافت و از طريق او نيز کم و بيش با آرای فلاسفه اسلامی آشنا شد. او البته در کتابهايش و از جمله همين الشامل آرای فخر رازي را به نقد هم می کشد و به ويژه از نهاية العقول او نقل می کند؛ کما اينکه مکرر از غزالي ياد می کند و آشنايی خوبی با او و آثارش دارد. اينها نخستين واکنشهای زيديان معتزلی يمن در شکل تفصيلی به آرای کلامی سنی و اشعري و يا نزديک به آن است. انتقادات او نسبت به فخر رازي تقريباً از ميان نخستين واکنشهای معتزليان نسبت به انتقادات فخر رازي به آنان است. بی ترديد آشنايی با مکتب ابو الحسين و نيز با مکتب کلامی فخر رازي کتابهای کلامی يحيی بن حمزة را بی شباهت به آثار همعصر دانشمندش که هر دو در عين حال همانند هم بسيار کثير التأليف در زمينه های مختلف علوم بوده اند؛ يعنی علامه حلی می کند؛ گرچه آشنايی علامه حلی با فلسفه ابن سينا از عمقی برخوردار بود که برای يحيی بن حمزة اين سطح از آشنايی ميسر نبود و از ديگر سو علامه حلي عملاً در روند فلسفی شدن کلام که با فخر رازي مسير تازه ای يافته بود خود تأثير مستقيم داشت؛ به ويژه به دليل آموزشهای فلسفيش و نيز شاگردی نزد خواجه طوسي که گامی فراتر برای داخل شدن فلسفه در علم کلام برداشته بود. وانگهی علامه با آثار برجسته فلسفی فخر رازي و مکتب کلامی فلسفی شده او آشنايی دقيقی داشت که اين همه برای يحيی بن حمزة فراهم نشد (برای مکتب کلامي يحيی بن حمزه، نک: مقاله مفصل نويسنده اين سطور درباره کلام معتزلی در يمن سده هشتم قمری). با وجود اينکه يحيی بن حمزة مکتب ابو الحسين/ ملاحمي را در بسياری از مسائل بنيادی و در تمايز با اسلافش پذيرفته بود اما دقت در آثار کلامی علامه حلی نشان می دهد که تغييرات کلامی در ميان متکلمان اماميه بر اثر آشنايی با مکتب ابو الحسين بسيار عميقتر و پر دامنه تر و پر تأثيرتر بوده است. بی ترديد مطالعه کتاب الشامل يحيی بن حمزة برای دريافت و درک بهتر کلام اماميه در دوران مکتب حله و از جمله علامه حلي که او هم همانند يحيی بن حمزة کتاب النهاية در علم کلام دارد، بسيار مفيد خواهد بود.
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۱۶
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت