اصل در مفهوم اوليه آن به عنوان يك اصطلاح در علم حديث ، به معني پايه و الگوي تحصيلي يك محدث است كه در نوشته اي ، مكتوب بر پوست ويا كاغذ ، محصول شنيده هاي خود از يك استاد ويا استادان متعدد حديث را گردآورده و گواهي لازم را براي روايت آن احاديث با شهادت استاد / استادان اخذ كرده و همواره به عنوان ذخيره و گنجينه روايي راوي مورد مراجعه خود او و يا شاگرداني كه بعدها آن احاديث را بر راوي مياني مي خواندند و يا به گونه اي دريافت مي كردند و به نوبه خود گواهي سماع ، قرائت و اجازه دريافت مي كردند، قرار مي گرفته است . اين حتي در حالتي بود كه راوي تمامي احاديث آن نوشته را در حفظ خود داشته است ، ولي در عين حال سند درستي و صداقت او در نقل احاديث و گواهي اتصال روايي او با مشايخ خود و مراجع قبلي آن احاديث و يا مؤلف اصلي آن نوشته ، همين نوشته تضمين شده با گواهي تحصيل نزد مشايخ حديث بوده است . بنابراين هر كتاب حديثي هر گاه كه به عنوان يك متن مورد تداول سماع / قرائت / اجازه قرار مي گرفته است ، به عنوان اصل قلمداد مي شده است . شاگردان محدثان نيز در مجلس تحديث استاد حديث موظف بوده اند كه نوشته هاي خود را از امالي حديثي استاد و يا مقابله نسخه خود را از كتابي با نسخه استاد (در صورت قرائت / عرض ) به گواهي وي برسانند تا وي گواهي مطابقت آن را با اصل خود از آن كتاب در يك " بلاغ " در آغاز يا پايان نسخه به شاگرد اعطا كند . بنابراين اگر مسموعات و يا مورد دريافت شده ، كتابي از استاد و يا از مولفي ديگر در زنجيره استادان و مشايخ آن استاد باشد ، نسخه گواهي شده جديد از آن كتاب تأليف شده ، اصلي از اصول آن كتاب قلمداد مي شود كه دقيقا ارتباط آن نسخه را با سنت تداول روايي آن كتاب بازتاب مي دهد . اگر هم مسموعات و يا مورد دريافت شده شاگرد از استاد / استادان حديث ، تنها پاره هايي از احاديث آنان باشد ، بدون آنكه آن احاديث به كتاب خاص وابسته باشد، در آن صورت اصل فراهم آمده از آن مسموعات كه به گواهي استاد / استادان ياد شده رسيده است، خود به عنوان دفتر / "كتاب "ي از آن شاگرد عنوان اصل مي يابد. در نتيجه ، اصل محصول مجالس سماع / قرائت / اجازه مناوله حديثي ، بود (براي اهميت اصل نزد محدثين ، نك : حاكم نيشابوري ، معرفة علوم الحديث ، به كوشش معظم حسين ، مدينه ، 1397ق /1977 م ، ص 53 ؛ سيوطي ، تدريب الراوي ، به كوشش احمد عمر هاشم ، بيروت ، 1409 ق / 1989 م ، 2/73 ). بنابراين روايتي از محدثان كهن در منابع بعدي از طريق يك سنت روايي خاص ، زماني مي توانست معتبر قلمداد شود كه آن روايت در اصول آن متن و با سنت روايي اصول آن متن با دقت تطابق داشته باشد (نمونه ، نك : ابن حجر عسقلاني ، تهذيب التهذيب ، حيدرآباد دكن ، 1326 ق ، 1/122-123 ؛ نيز نك : خطيب بغدادي ، الكفاية ، حيدرآباد دكن ، 1357 ق ، ص 240 ، 241 ؛ ابن جوزي ، الموضوعات ، به كوشش عبدالرحمان محمد عثمان ، بيروت ، 1386 ق / 1966 م ، 2/ 32 ، 87 ) . با توجه به آنچه گفته شد و با امعان نظر به عدم وجود صنعت چاپ در دوره مورد بحث و به دليل ضرورت دقت در نقل در كتابت نسخه هاي جديد، محدثان و رجاليان بر اهميت اصل و گواهي هاي مقابله و بلاغ همواره تأكيد مي كردند (نك : ابن صلاح ، مقدمة ، به كوشش عائشه عبدالرحمان بنت شاطي ، قاهره ، 1976 م ، ص 318- 319 ؛ ابن دقيق العيد ، الاقتراح ، به كوشش قحطان عبدالرحمان دوري ، بغداد ، 1402 ق / 1982 م ، ص 290 – 292) .
دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۹:۵۲
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .