از ميان انبوهی کتاب که به قاضي عبد الجبار معتزلی نسبت داده شده، متأسفانه تنها شماری محدود در روزگار ما در اختيار است. البته بايد گفت که ما نسبت به گذشتگان نزديک خود از اين لحاظ بسيار خوش اقبال تر بوده ايم؛ چرا که تقريبا از سده هفتم قمری عمده آثار معتزلی و از جمله آثار قاضي عبد الجبار در اختيار نويسندگان و دانشمندان اسلامی مراکز اصلی دانش و تمدن اسلامی نبوده و صرفا در اختيار زيديان يمن قرار داشته است. زيديان يمن در تماس با زيديان و معتزليان ايران و از جمله در ری و خراسان، ميزبان تعداد زيادی از آثار کلامی و اصولی و بعضا تاريخی معتزليان عمدتا در سده های ششم و هفتم بودند و از رهگذر آنها همينک بيشتر آثار معتزلی شناخته شده و موجود در اختيار است (شرح اين مطلب را پيشتر در آينه ميراث نوشته ام و نيز نک: کتاب روابط فرهنگی ميان ايران و يمن از نويسنده اين سطور). تعدادی از آثار معتزلی نيز در ميان سنت قرائيم در مصر و شام باقی مانده است که شرح آن را در مقاله ای که اخيرا خانم پروفسور زابينه اشميتکه به زبان انگليسی در مجله آرابيکا نگاشته اند و شنيده ام که به فارسی هم ترجمه شده است می توان ديد. در خوارزم و برخی از نقاط ديگر خراسان بزرگ، معتزليان تا قرنهای بعدی هم حضوری ضعيف داشته اند اما از آثار متأخر آنان چندان چيزی باقی نمانده و البته هنوز مجال تحقيق در اين مورد باز است؛ شايد در کتابخانه های آسيای مرکزی و يا در کتابخانه های ترکيه بتوان نسخه های حنفيان معتزلی متأخر را شناسايی کرد. البته معتزليان آثار ادبی و يا بعضا مذهبی ديگری هم داشته اند که برخورد با آن آثار متفاوت بوده و اقبال بيشتری در مورد آنها ديده می شود. فی المثل در مورد نويسنده ای مانند زمخشري که متکلم و مفسری معتزلی بوده داستان کاملا متفاوت است؛ وی به عنوان اديب و مفسر خيلی زود شهرتی جهانی در حوزه اسلامی پيدا کرد و آثار او مرزهای اعتزال را درنورديد و حتی مورد استقبال اشعريان قرار گرفت. نگاهی به آثار تفسيری و تاريخی و رجالی دورانهای بعد به خوبی گواه اين مسئله است و نيازی به ارائه شواهد نيست. فی المثل در شد الازار در تاريخ رجال شيراز می توان معاينه اقبال به تفسير الکشاف را در سده هشتم قمری ديد و بازتاب آن حتی در شعر حافظ هم ديده می شود. البته همواره استناد به اين تفسير در ميان اهل سنت توأم با انتقاد نيز بوده و آثاری در انتقاد از آن و نيز در حاشيه آن نوشته شده که در کشف الظنون و ايضاح المکنون در جاهای مختلف نام اين آثار سني آمده است. اما جالب اين است که در حالی که آثار ادبی و تفسيری زمخشري معتزلي در کتابخانه های شرقی و غربی باقی مانده است و برخی از آنها نسخه های بی شماری نيز دارند (از جمله تفسير الکشاف که نسخه های کهنی دارد؛ البته برخی نسخه های کهنه آن هم در کتابخانه های يمن موجود است و من برخی از آنها را در دفاتر "از ره آورد يمن" يادداشت کرده ام)، اما به آثار کلامی زمخشري که بر طبق مسلک اعتزالی نوشته شده، اقبالی وجود نداشته است. فی المثل رساله المنهاج في اصول الدين زمخشري که آشکارا بر اساس مذهب معتزله نوشته شده تنها در يمن مورد اقبال بوده و نسخه های آن هم در کتابخانه های اين کشور در طول قرون در دسترس بوده است. اين کتاب در سالهای اخير وسيله خانم اشميتکه منتشر گرديد (در سه نوبت؛ مستقلا و يا در مجله معارف تهران) و در مقدمه آن می توان انديشه های کلامی زمخشري را مورد مطالعه قرار داد؛ کما اينکه پروفسور مادلونگ هم مقاله ای در اين موضوع دارند که خانم اشميتکه از آن بهره برده اند. آخرين نماينده نامدار معتزلی در مراکز اصلی خلافت، ابن ابی الحديد است که چنانکه از شرح او بر نهج البلاغة بر می آيد، شماری از کتابهای معتزليان را در اختيار داشته و از آنها استفاده کرده است. ساليانی پيش در بغداد يک کتابشناسی از کتابخانه ابن ابی الحديد مستقلا منتشر شد که اين منابع در آنها معرفی شده اند.
آنچه گفته شد مقدمه ای است برای اينکه گفته آيد که اگر امروزه ما از تقريبا بيشتر از نيمی از کتاب المغني قاضي عبد الجبار همداني به لطف انتشار آن در مصر (تحت اشراف طه حسين) و بر اساس نسخه های يمنی اين کتاب بهره مند هستيم، اين بدان معنا نيست که گذشتگان ما هم همواره از اين کتاب بهره مند بوده اند. کتاب المغني قرنها در مناطق اصلی تمدن اسلامی غايب بوده و تنها در کتابخانه های يمن و يا بخشی از آن در کتابخانه قرائيم حضور داشته است. بنابراين انديشه های معتزليان برای سده های متوالی عمدتا از طريق آثار ديگران و از جمله آثار مخالفانشان خوانده می شده و در دسترس قرار می گرفته است و بسياری از پيش زمينه های افکار آنان به همين دليل به درستی درک نمی شده است. امروزه نيز به دليل از ميان رفتن آثار متکلمان متقدم معتزله مانند ابو الهذيل، ابراهيم نظام، جبايي ها و ديگران تنها از طريق منابعی مانند آثار قاضي عبد الجبار است که می توان پاره هايی از انديشه آنان را شناسايی و بازسازی کرد. در سده های اوليه هم کم و بيش همين وضع بر قرار بوده و بسياری از آثار دو سه نسل اول معتزليان حتی در اختيار معتزليان متأخرتر نبوده است. در بسياری موارد، کتابهای فرق شناسی مانند مقالات الاسلاميين ابو الحسن اشعري و يا آثار جدلی و رديه نويسی مانند آثار کلامی اشعريان منبع نويسندگان و دانشمندان برای شناسايی آرای معتزليان متقدم بوده است و در دوره های بعدی با کوچ معتزليان و آثار و کتابهايشان به يمن حتی منبعی مانند المغني عبد الجبار در اختيار نبوده که دست کم از طريق آن آثار، آرای معتزليان مورد مطالعه و داوری قرار گيرد. از ديگر سو آثار زيديان معتزلی ايران و يمن هم در اختيار نويسندگان و دانشمندان غير زيدی قرار نداشته و از اينرو برداشتی که از معتزله در سده های متأخر وجود داشته، عمدتا متکی بر نوشته های مخالفان آنان و يا شماری از همفکران آنان بوده است. در اين ميان آثار کلامی فخر رازي سهمی بسيار مهم در شناسايی انديشه های معتزله در ميان اشعريان داشته و ما می دانيم که فخر رازي از آرای ابو الحسين بصري و محمود ملاحمي خوارزمي تأثير پذيرفته و از آثار آنان بهره مند بوده است (در اين مورد به کتاب زابينه اشميتکه درباره آرای کلامی علامه حلی مراجعه شود).
در دوره جديد، اقبال تازه ای به آثار و انديشه های معتزلی به ويژه در مصر به ظهور پيوست. شايد مهمترين شخصيت که به انديشه های معتزلی واکنش مثبت نشان داد، محمد عبده بود که از پاره ای از انديشه های معتزليان در رسالة التوحيد خود دفاع کرد. پس از او در مصر جريان اصلاح طلبی دينی با گرايش ليبراليستی که از انديشه های محمد عبده متأثر بود به دانشها و گرايشات عقلی و خردباورانه روی آورد و در کنار توجه به دانشهای يونانی و يا علوم و فلسفه نوين شماری از آنها به معتزليان نيز به عنوان خردباوران دوران اسلامی علاقه نشان دادند. از آن جمله دانشمند ممتاز مصری طه حسين بود که به ويژه در دوران او نهضت عکسبرداری و شناسايی نسخه های خطی يمنی و از جمله آثار معتزلی در مصر آغاز شد. شماری از کتابهای قاضي عبد الجبار و ديگران بدين ترتيب منتشر شد و يا در اختيار محققان قرار گرفت. در اين ميان جريانی از روشنفکران عرب با گرايش دينی و در عين حال ليبرال که در ضمن تحت تأثير طه حسين به نقد ادبی و تحقيقات ادبی عرب نيز علاقمند بودند، به رويکرد ادبی به قرآن اقبال نشان دادند و در اين راستا از ادبيات تفسيری و تأويلی/مجازی معتزليان نسبت به قرآن کريم بهره بردند. شاخصترين شخصيت معاصر در دنيای عرب که شهرتی جهانی نيز پيدا کرده است، نصر حامد ابو زيد است که در دنباله سنت محمد عبده و پيروان فکری او که يکی از جريانهای اصلی اصلاح طلبی دينی در جهان عرب را تشکيل می دهند، در چندين کتاب و مقاله به تفاسير معتزلی می پردازد و از رويکرد اعتقادی معتزليان در برابر گرايش مسلط در ميان اهل سنت که يا متأثر از گرايش اشعری/ماتريدی است و يا برخوردار از رويکرد سلفی و حنبلی است در شماری از مسائل دينی و تفسيری دفاع می کند. وی می کوشد از آثار معتزلی که در چند دهه اخير شناسايی شده و انتشار يافته است، بهره گيرد. ابو زيد در دوران نخست فعاليت علمی اش تحت تأثير حسن حنفي، متفکر اسلامی و در عين حال چپ گرای (چپ اسلامی) مصری قرار داشت که خود او هم در دنباله سنت محمد عبده، به آرای و گرايشات دينی معتزليان عنايت دارد و در کتاب پنج جلدی و حجيم "من العقيدة الی الثورة" به آرای کلامی معتزله در چارچوب پروژه فکری اش در بازخوانی و تجديد علم کلام توجه نشان داده است. حسن حنفي خود به آرای اصولی معتزليان در تحقيقی ديگر پرداخته و نيز با محمد حميد الله در تحقيق و انتشار متن المعتمد في اصول الفقه ابو الحسين البصري مشارکت داشته است. همچنين در جهان عرب شماری از متفکران و نويسندگان نيز خود را به عنوان نو معتزليان معرفی می کنند. محمد عماره که از نويسندگان و متفکران نام آشنای مصر است، در دوران آغازين فعاليت علمی و قلمی اش سخت تحت تأثير جريان اصلاح طلبی دينی در دنيای عرب و به ويژه جمال الدين، محمد عبده و علی عبد الرازق بود و در همين دوران به نشر آثار معتزله همت گماشت و چندين کتاب و مقاله به زمينه معتزله و آرا و تاريخ آنان اختصاص داد، اما به تدريج تحت تأثير گرايش احياء گرايی دينی و اصالت گرايی با تمايلات سلفی قرار گرفته و در دوران دوم فعاليت علمی اش مشی متفاوتی را بروز می دهد. در مقابل فهمي جدعان، از محققان و متفکران معروف در دنيای عرب و کسی که يکی از بهترين تحقيقات را درباره شناخت گفتمانهای معاصر عربی نگاشته است (با عنوان "اسس التقدم عند مفكري الاسلام في العالم العربي الحديث")، در کتابی ويژه به نام المحنة، به بازخوانی واقعه معروف به محنه در دوران حکومت فکری معتزليان در عصر نخست عباسی پرداخته است؛ اثری که در شناسايی معتزله در ميان نسل جديد محققان عرب مؤثر افتاده است؛ گرچه بيشتر آنچه که در اين کتاب مطرح کرده برگرفته از تحقيقات بی همتای پروفسور يوزف فان اس است.
در مورد ايران، اخيرا ديدم دکتر عبد الکريم سروش از علاقمندی تازه اش به آرای معتزليان در مصاحبه ای سخن رانده و چند گفتار نيز در همين رابطه منتشر کرده است.
آنچه گفته شد مقدمه ای است برای اينکه گفته آيد که اگر امروزه ما از تقريبا بيشتر از نيمی از کتاب المغني قاضي عبد الجبار همداني به لطف انتشار آن در مصر (تحت اشراف طه حسين) و بر اساس نسخه های يمنی اين کتاب بهره مند هستيم، اين بدان معنا نيست که گذشتگان ما هم همواره از اين کتاب بهره مند بوده اند. کتاب المغني قرنها در مناطق اصلی تمدن اسلامی غايب بوده و تنها در کتابخانه های يمن و يا بخشی از آن در کتابخانه قرائيم حضور داشته است. بنابراين انديشه های معتزليان برای سده های متوالی عمدتا از طريق آثار ديگران و از جمله آثار مخالفانشان خوانده می شده و در دسترس قرار می گرفته است و بسياری از پيش زمينه های افکار آنان به همين دليل به درستی درک نمی شده است. امروزه نيز به دليل از ميان رفتن آثار متکلمان متقدم معتزله مانند ابو الهذيل، ابراهيم نظام، جبايي ها و ديگران تنها از طريق منابعی مانند آثار قاضي عبد الجبار است که می توان پاره هايی از انديشه آنان را شناسايی و بازسازی کرد. در سده های اوليه هم کم و بيش همين وضع بر قرار بوده و بسياری از آثار دو سه نسل اول معتزليان حتی در اختيار معتزليان متأخرتر نبوده است. در بسياری موارد، کتابهای فرق شناسی مانند مقالات الاسلاميين ابو الحسن اشعري و يا آثار جدلی و رديه نويسی مانند آثار کلامی اشعريان منبع نويسندگان و دانشمندان برای شناسايی آرای معتزليان متقدم بوده است و در دوره های بعدی با کوچ معتزليان و آثار و کتابهايشان به يمن حتی منبعی مانند المغني عبد الجبار در اختيار نبوده که دست کم از طريق آن آثار، آرای معتزليان مورد مطالعه و داوری قرار گيرد. از ديگر سو آثار زيديان معتزلی ايران و يمن هم در اختيار نويسندگان و دانشمندان غير زيدی قرار نداشته و از اينرو برداشتی که از معتزله در سده های متأخر وجود داشته، عمدتا متکی بر نوشته های مخالفان آنان و يا شماری از همفکران آنان بوده است. در اين ميان آثار کلامی فخر رازي سهمی بسيار مهم در شناسايی انديشه های معتزله در ميان اشعريان داشته و ما می دانيم که فخر رازي از آرای ابو الحسين بصري و محمود ملاحمي خوارزمي تأثير پذيرفته و از آثار آنان بهره مند بوده است (در اين مورد به کتاب زابينه اشميتکه درباره آرای کلامی علامه حلی مراجعه شود).
در دوره جديد، اقبال تازه ای به آثار و انديشه های معتزلی به ويژه در مصر به ظهور پيوست. شايد مهمترين شخصيت که به انديشه های معتزلی واکنش مثبت نشان داد، محمد عبده بود که از پاره ای از انديشه های معتزليان در رسالة التوحيد خود دفاع کرد. پس از او در مصر جريان اصلاح طلبی دينی با گرايش ليبراليستی که از انديشه های محمد عبده متأثر بود به دانشها و گرايشات عقلی و خردباورانه روی آورد و در کنار توجه به دانشهای يونانی و يا علوم و فلسفه نوين شماری از آنها به معتزليان نيز به عنوان خردباوران دوران اسلامی علاقه نشان دادند. از آن جمله دانشمند ممتاز مصری طه حسين بود که به ويژه در دوران او نهضت عکسبرداری و شناسايی نسخه های خطی يمنی و از جمله آثار معتزلی در مصر آغاز شد. شماری از کتابهای قاضي عبد الجبار و ديگران بدين ترتيب منتشر شد و يا در اختيار محققان قرار گرفت. در اين ميان جريانی از روشنفکران عرب با گرايش دينی و در عين حال ليبرال که در ضمن تحت تأثير طه حسين به نقد ادبی و تحقيقات ادبی عرب نيز علاقمند بودند، به رويکرد ادبی به قرآن اقبال نشان دادند و در اين راستا از ادبيات تفسيری و تأويلی/مجازی معتزليان نسبت به قرآن کريم بهره بردند. شاخصترين شخصيت معاصر در دنيای عرب که شهرتی جهانی نيز پيدا کرده است، نصر حامد ابو زيد است که در دنباله سنت محمد عبده و پيروان فکری او که يکی از جريانهای اصلی اصلاح طلبی دينی در جهان عرب را تشکيل می دهند، در چندين کتاب و مقاله به تفاسير معتزلی می پردازد و از رويکرد اعتقادی معتزليان در برابر گرايش مسلط در ميان اهل سنت که يا متأثر از گرايش اشعری/ماتريدی است و يا برخوردار از رويکرد سلفی و حنبلی است در شماری از مسائل دينی و تفسيری دفاع می کند. وی می کوشد از آثار معتزلی که در چند دهه اخير شناسايی شده و انتشار يافته است، بهره گيرد. ابو زيد در دوران نخست فعاليت علمی اش تحت تأثير حسن حنفي، متفکر اسلامی و در عين حال چپ گرای (چپ اسلامی) مصری قرار داشت که خود او هم در دنباله سنت محمد عبده، به آرای و گرايشات دينی معتزليان عنايت دارد و در کتاب پنج جلدی و حجيم "من العقيدة الی الثورة" به آرای کلامی معتزله در چارچوب پروژه فکری اش در بازخوانی و تجديد علم کلام توجه نشان داده است. حسن حنفي خود به آرای اصولی معتزليان در تحقيقی ديگر پرداخته و نيز با محمد حميد الله در تحقيق و انتشار متن المعتمد في اصول الفقه ابو الحسين البصري مشارکت داشته است. همچنين در جهان عرب شماری از متفکران و نويسندگان نيز خود را به عنوان نو معتزليان معرفی می کنند. محمد عماره که از نويسندگان و متفکران نام آشنای مصر است، در دوران آغازين فعاليت علمی و قلمی اش سخت تحت تأثير جريان اصلاح طلبی دينی در دنيای عرب و به ويژه جمال الدين، محمد عبده و علی عبد الرازق بود و در همين دوران به نشر آثار معتزله همت گماشت و چندين کتاب و مقاله به زمينه معتزله و آرا و تاريخ آنان اختصاص داد، اما به تدريج تحت تأثير گرايش احياء گرايی دينی و اصالت گرايی با تمايلات سلفی قرار گرفته و در دوران دوم فعاليت علمی اش مشی متفاوتی را بروز می دهد. در مقابل فهمي جدعان، از محققان و متفکران معروف در دنيای عرب و کسی که يکی از بهترين تحقيقات را درباره شناخت گفتمانهای معاصر عربی نگاشته است (با عنوان "اسس التقدم عند مفكري الاسلام في العالم العربي الحديث")، در کتابی ويژه به نام المحنة، به بازخوانی واقعه معروف به محنه در دوران حکومت فکری معتزليان در عصر نخست عباسی پرداخته است؛ اثری که در شناسايی معتزله در ميان نسل جديد محققان عرب مؤثر افتاده است؛ گرچه بيشتر آنچه که در اين کتاب مطرح کرده برگرفته از تحقيقات بی همتای پروفسور يوزف فان اس است.
در مورد ايران، اخيرا ديدم دکتر عبد الکريم سروش از علاقمندی تازه اش به آرای معتزليان در مصاحبه ای سخن رانده و چند گفتار نيز در همين رابطه منتشر کرده است.
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۷ ساعت ۲۰:۴۲
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .