آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۴۳٫۴۸۶ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۵۶ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۵
بازدید از این یادداشت : ۱٫۷۷۲

پر بازدیدترین یادداشت ها :
<p />
يکی از مهمترين خاندانهای اهل علم در ری در سده های پنجم و ششم قمری، خاندان خزاعي نيشابوري است که اصلا اهل نيشابور بوده اند، اما از اوائل سده پنجم ساکن ری شده اند و از رهبران تشيع امامی در اين شهر مهم به شمار می رفته اند. مهمترين عضو اين خاندان، ابو الفتوح رازي است که به واسطه تفسير بزرگ و برجسته فارسی اش شهرت بسيار زيادی دارد. در مقاله دائرة المعارف بزرگ اسلامی، بخش زندگی و قسمتی از بحث تفسير وی را نويسنده اين سطور نگاشته است که به قلم مستعار نشر شده و اميد می برم که همراه شماری ديگر از مقالات نويسنده اين سطور در آن کتاب يکجا نشر يابد (نک: مجلد ششم دائرة المعارف بزرگ اسلامی، از آغاز مقاله در صفحه 110 تا صفحه 112، نيمه ستون دوم - تا آغاز نقل نظری از مکدرموت - همگی به قلم نويسنده اين سطور است. ما بقی مقاله وسيله نويسنده ديگری به قلم آمده است که اين بخش دوم بيشتر درباره تفسير و ساير آثار ابو الفتوح رازي است). در آن مقاله اندکی درباره پيشينه اين خاندان نوشته ام که می توان به آن مراجعه کرد. در اينجا قصد دارم که درباره کتابی کوچک تأليف يکی از افراد برجسته اين خاندان سخن بگويم که کمتر شناختی درباره او وجود دارد. متأسفانه اين کتاب با اينکه تاکنون دست کم سه بار چاپ شده، اما هر بار انتشار آن با مشکلاتی توأم بوده و به همين دليل شناخت درستی از نويسنده آن عرضه نشده است. اين کتاب، کتاب الأربعين عن الأربعين في فضائل أميرالمؤمنين از الشيخ المفيد ابو سعيد محمد بن أحمد بن الحسين النيسابوري الرازي است که از آن نسخه های متعددی در دسترس است؛ از آن جمله دو نسخه در کتابخانه مجلس و نسخه ای در آستان قدس رضوی. نخستين بار اين اربعين وسيله آقای محمد باقر ابطحی در قم منتشر شد، اما در اين چاپ از نسخه غير مسند کتاب بهره گرفته شده است. بار دوم اين کتاب بر اساس نسخه مسند کتاب وسيله مرحوم استاد محمد باقر محمودی منتشر گرديد، اما معلوم نيست چرا ايشان کتاب را به برادر نويسنده، يعنی مفيد عبد الرحمان بن احمد نيشابوري رازي نسبت داده اند. اخيرا چاپ ديگری از اين کتاب وسيله آقای حسن عبدالله علي منتشر شده که انتساب آن به درستی به ابو سعيد محمد بن احمد نيشابوري اعلام شده، اما محقق متأسفانه تنها از يک نسخه خطی بسيار متأخر استفاده کرده و از چاپهای پيشين کتاب هم اطلاعی نداشته و اطلاعی هم درباره مؤلف کتاب ارائه نداده است. از آنجا که مختصرا در مقاله ابو الفتوح رازي در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، درباره نويسنده اين اربعين مطالبی عرضه کرده ام و از ديگر سو استاد احمد پاکتچی نيز در کتاب مکاتب فقه امامی ايران، درباره او مطالبی را نوشته اند (ص 179 تا 183)، در اينجا نيازی به تکرار در اين باره نيست. اما توجه به چند نکته می تواند پرتوی بر فعاليتهای علمی او در ری در سده پنجم قمری بياندازد؛ خاصه که آقای پاکتچی از نسخه مسند اين کتاب که سالها قبل در تهران و وسيله آقای محمودی منتشر شده است، اطلاعی نداشته اند و درباره انتساب اين اثر ميان اين دو برادر نتوانسته اند ابراز نظر نهايی کنند و اطلاعات نوشته ايشان مستند به کتاب اربعين نيست.

يکی از نکاتی که بايد در مورد ابو سعيد مفيد نيشابوري مد نظر قرار داد اين است که وی بنا به گزارش شيخ منتجب الدين (ص 157) کتابی با عنوان "المولی" داشته که طبعا بايد در زمينه حديث غدير باشد؛ اما شگفتا که محقق طباطبايي از اين اثر در کتاب الغدير في التراث الاسلامی نامی نبرده اند. البته با وجود آنکه منتجب الدين به ابو سعيد، کتاب المولی را نسبت داده، اما از آنجا که عموی اين ابو سعيد، يعنی ابو الفتح المحسّن نيز خود کتابی درباره غدير داشته است (نک: الغدير في التراث الاسلامي، ص 97-98)، که آن هم مورد اشاره منتجب الدين قرار گرفته و می دانيم که ابو سعيد راوی آن بوده (نک: الفهرست، شماره 360)، بعيد نيست که کتاب برادر زاده چيزی جز همان کتاب عمويش نبوده که تنها وسيله او روايت می شده و اشتباها منتجب الدين در شرح حال وی آنرا گرچه با نامی ديگر ذکر کرده است.

در مورد نام الروضة الزهراء في تفسير فاطمة الزهراء که به عنوان يکی از کتابهای او در الفهرست منتجب (ص 157) ذکرش رفته است، بايد گفت که نام درستش بر خلاف تفسير آقای پاکتچی، الرّوضة الزّهراء في مناقب فاطمة الزّهراء بوده است (نک: ابو الفتوح رازي، روض الجنان، 4/319). ابو الفتوح رازي که نواده او بوده، می نويسد: " و اين دو خبر از كتابى نقل افتاد كه جدّ من خواجه امام سعيد ابو سعيد جمع كرد نام آن الرّوضة الزّهراء في مناقب فاطمة الزّهراء". همينجا اضافه کنم که در فهرست منتجب الدين در ذيل شرح حال ابو سعيد (چاپ محقق طباطبايي، ص 157)، ابو الفتوح را سبط ابو سعيد دانسته که غلط است و ظاهرا تعبير "سبط" از اضافات ناسخان است. او نواده پسری ابو سعيد بوده است.

در رابطه با الأربعين، مسلم است که اين کتاب نوشته ابو سعيد محمد بن احمد بن الحسين بوده و منتجب الدين هم علاوه بر اينکه از آن در ذيل شرح حال ابو سعيد نام می برد (ص 157) و ذکری از آن در شرح حال مفيد عبد الرحمان برادر ابو سعيد نمی کند، در آغاز کتاب الفهرست (ص 5) هم به اين کتاب اشاره می کند که شهرت اين اثر را نشان می دهد و در ضمن می نويسد که اربعين خود را به تقليد از اربعين ابو سعيد می نويسد. از ديگر سو احاديث زيادی از کتاب اربعين که هم اينک در اختيار ماست، در منابع حديثی در اسنادهای متصل به ابو سعيد در اختيار است که عينا در متن موجود ديده می شوند: در کتابهای بشارة المصطفی (نک: ص 70، 88، 138، 149، 155، 165، 171، 179)، و مناقب خوارزمي (ص 31؛ قس: الطرائف، 139) و اليقين ابن طاووس (ص 507) اين احاديث ديده می شوند که در تحقيق اربعين بايد از آنها هم بهره گرفت. در بحار الأنوار هم آن را از منابع آغاز کتاب برشمرده و نسبت آنرا به درستی متذکر شده است (1/24). در اجازات کهن بحار هم با سندی مشابه سند آغازين اربعين موجود، اين متن از طريق يک دانشمند بيهقی روايت شده است (بحار، 104/167). بنابراين دليل آنکه اربعين به نام عبد الرحمان برادر او منتشر شده دانسته نيست؛ به ويژه اينکه در نسخه های خطی هم اين اثر به وضوح به ابو سعيد نسبت داده شده است و آقا بزرگ تهراني هم از آن ياد کرده و انتساب درست را مطرح کرده است (1/432). البته از آنجا که در سندی که در برخی نسخه های خطی در آغاز کتاب وجود دارد، نام عبد الرحمان به عنوان راوی متن از برادرش مطرح می شود (ص 9)، شايد همين امر موجبات اشتباه را برای ناشر دوم کتاب (آقای محمودی) فراهم کرده است. از اينکه اربعين او از طريق برادرش روايت می شده و شهرت برادر بسيار بيش از ابو سعيد بوده است و نيز از مقايسه اسناد وی بر می آيد که گويا ابو سعيد که احتمالا از برادر بزرگسالتر هم بوده، چندان عمر درازی نکرده بوده است و بنابراين راويان او هم محدود بوده اند و در حقيقت بيشتر عبد الرحمان بوده است که ناشر اربعين برادرش شده است. ويژگی اين اربعين اين است که مانند اربعين منتجب الدين، چهل حديث در فضايل حضرت امير را به نقل از چهل تن از مشايخش تيمنا نقل کرده است. بنابراين اين کتاب علاوه بر فوايد مذهبی آن شامل اطلاعات مهمی است درباره مشايخ حديث در سده پنجم قمری و به ويژه در ری و خراسان.

متأسفانه شيخ منتجب الدين در شرح حال ابو سعيد اشاره ای به تحصيلات او نمی کند، اما بعيد نيست وی سفری به عراق نيز داشته بوده است. به هر حال او بيشتر محدث بوده تا فقيه. کهنترين سماع حديثی که از او در اختيار است مربوط است به سال 426ق (نک: اربعين، چاپ سوم، ص 12). او از ابو سعد سمان[1]، محدث معتزلی مذهب هم روايت حديث دارد (نک: الأربعين، ص 47). از طبقه مشايخش معلوم است که وی معاصر شيخ طوسي بوده است. فی المثل از ابو المفضل شيباني به يک واسطه روايت می کند (ص 55)؛ در اين روايت ابو المفضل از امام نامدار زيدی حسن بن علي ناصر کبير اطروش روايت می کند؛ اما روشن است که اينجا ميان آن دو واسطه ای افتاده است و ابو المفضل نمی تواند بی واسطه از ناصر روايت کند. ابو سعيد از ابو سعد آبي، وزير معروف و مؤلف نثر الدر[2] در محرم 432ق روايت حديث داشته (نک: ص 66) و در اين سند، آبي از شيخ صدوق در 378ق مستقيما روايت دارد؛ گرچه اشتباها در الفهرست منتجب الدين (ص 161)، آبي را راوی از شيخ ابو جعفر طوسي و نه ابو جعفر صدوق معرفی می کند. در اين کتاب از پدر و عمويش هم با نام بردن صريح از آنها روايت حديث می کند که خود برای اثبات اصالت متن به کار می آيد (ص 68 و 69). در اين متن از امام زيدی نامدار، ابو طالب هاروني به يک واسطه روايت می کند (ص 81). در اين روايت ابو طالب از ابن عبدک جرجاني و او از ابن بُطه قمي روايت دارد[3]. ابو سعيد همچنين از طريق يک شيخ قمی در 444ق از شيخ مفيد روايت حديث می کند (ص 96). همچنين به روايت حديث او در قم (ص 87، 96)، همدان (ص 95 ، 103) و ساوه (ص 97)، در اين اربعين اشاره رفته است.

يکی از راويان او أبو النجم محمد بن عبد الوهاب ابن عيسى السمان الرازي است که از او اربعين را روايت می کند (نک: بشارة المصطفی، ص 70؛ الطرائف، 139؛ نيز نک: مناقب خوارزمي، ص 31 ). وی در 510 ق زنده بوده، و به احتمال قوی هم ابو سعيد حداکثر تا حدود 465 -470 ق زنده بوده باشد؛ چرا که هم شهريش، علي پسر ابو طالب سيلقي از او به واسطه روايت می کند، در حالی که همو فی المثل از جعفر بن محمد الدوريستي که تا نيمه دهه 470ق زنده بوده روايت مستقيم داشته است (در اين مورد نک: مقاله من با عنوان همگام با اخوان الصفای اسماعيلی، در همين سايت). اين امر نشان می دهد که وی عمر درازی نداشته و احتمالا فاصله سنی او را ميان 410ق تا 465ق ، اندکی کم و بيش می توان تخمين زد. اين اطلاعات با آنچه آقای پاکتچی در کتابشان گفته اند، مخالفت دارد (ص 179 و 181).

--------------------------------------------------------------------------------

[1] برای او نک: مقاله من با عنوان شخصيت ابو سعد سمّان، در مجموعه مقالات، در دست انتشار

[2] برای ابو سعد آبي، نک: دمية القصر 1/459، معجم الاُدباء 6/238، فوات الوفيات 4/160، رياض العلماء 5/219، تاج العروس (آب)، مستدرك الوسائل 3/388، طبقات أعلام الشيعة،القرن الخامس، ص 95

[3] برای ابن عبدک، نک: مقاله من در ذيل همين مدخل در دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۴:۵۶
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت