آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۵۷٫۶۲۶ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۲۳۵ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۱۱۵
بازدید از این یادداشت : ۲٫۰۶۱

پر بازدیدترین یادداشت ها :
<p />
در مقاله ای ديگر که پيشتر در همين سايت بررسيهای تاريخی منتشر شد، درباره جايگاه قاضي عبدالجبار به عنوان يک محدث شافعی مذهب و صاحب الأمالي در حديث مطالبی را ارائه کردم. در آن مقاله صرفا به بازتاب روايات امالي عبدالجبار در کتابهای اهل سنت و اماميه پرداختم. امالي قاضي عبدالجبار در عين حال مورد توجه زيديان نيز بوده و به ويژه به دليل گرايش زيديان يمن از حدود سده ششم به آثار قاضي عبدالجبار که از ايران به آنجا منتقل شده بودند، در کتابهای متعددی از زيديان يمن علاوه بر کتابهای زيديان ايران، احاديث امالي عبدالجبار روايت شده است. اين روايات متکی بر نسخه های متعددی از امالي قاضي عبدالجبار هستند که وسيله راويان مختلفی روايت شده اند. بخشی از امالي عبد الجبار که در ميان زيديه روايت می شده، همينک خوشبختانه باقی مانده است. نويسنده اين سطور، متن امالي قاضي عبدالجبار را بر اساس نسخه های خطی باقی مانده از آن و نيز آنچه در آثار زيدی، امامي و اهل سنت از آن روايت شده است، در دست تحقيق و تصحيح دارد. در مقدمه آن کتاب برخی مطالب درباره اهميت متن و روايت آن وسيله زيديان ايران و يمن و شواهد اين مسئله مورد مطالعه قرار گرفته است. در همان تحقيق بر اساس شماری از متون خطی زيديان ايران و يمن که روايات قاضي عبدالجبار را نقل کرده اند، اطلاعات تکميلی را درباره امالي او ارائه داده ايم. در اين مقاله تنها کوشش می شود نسخه کهن اين اثر و نيز گوشه ای از اهميت اين متن را برای شناخت مشايخ قاضي عبدالجبار در حديث ارائه دهيم.

قبل از آن ذکر اين نکته اهميت دارد که قاضي جعفر ابن عبدالسلام، دانشمند بلند مرتبه زيدی يمن که سفری نيز به ايران داشته[1]، در روايت اين امالي و انتشار آن در يمن سهم اصلی را بر عهده داشته است. يکی از فعاليتهای او در رابطه با اين کتاب، علاوه بر روايت آن در يمن، ترتيب و تنظيم روايات آن امالي و تهذيب آن بوده است. در حقيقت قاضي جعفر همانند امالي ابوطالب هاروني، که آن را به نام تيسير المطالب تنظيم و تبويب کرده و تنها اين تنظيم در اختيار است، امالي قاضي عبدالجبار را هم بر اساس متنی از آن که در اختيار داشته، به شيوه موضوعی مرتب کرده بوده است. اين تنظيم به نام نظام/نظم الفوائد وتقريب المراد للزائد/للرائد نامگذاری شده بوده است. در نسخه ای متأخر از متن تنظيم شده قاضي جعفر که در يمن کتابت شده (آغاز كتابت در اول محرم سال 1232ق)، و همينک در کتابخانه واتيکان، به شماره 1027 نگهداری می شود، عنوان اين کتاب و توضيحی درباره آن که در آغاز نسخه ديده می شود، چنين است: " أمالي قاضي القضاة عبدالجبار بن أحمد المعتزلي الشافعي رحمه الله تعالي. رتبها علی هذا الترتيب القاضي العلامة رأس علماء الزيدية بلا كلام جعفر بن أحمد بن عبدالسلام رحم الله مثواه وسماه نظم الفوائد وتقريب المراد للزائد ..." البته از اين تنظيم نسخه های ديگری هم در خود يمن موجود است. از آن جمله نسخه ای به تاريخ 1313ق در 50 برگ در کتابخانه جامع کبير، به شماره 1015 حديث و نيز در کتابخانه جامع (اوقاف) در صنعاء ، دو نسخه از آن به شماره های 503 و 287[2].

در مقدمه (1 ب از نسخه واتيکان)، قاضي جعفر اشاره مي كند كه قطعه اي از امالي قاضي عبدالجبار در شمار مسموعات او بوده است كه طبعا به مسموعات و يافته های او در سفرش به سوی عراق و ايران اشاره دارد. قاضي اضافه مي كند كه اين امالي مشتمل بر احاديث نبوي همراه با شرح و توضيح و تفسير مشكلات احاديث بوده است. بنا به گفته او، از آنجا كه ترتيب اين امالي چندان مناسب طالب علمان نبوده، وي در اين كتاب تلاش كرده است تا تبويبی از كتاب امالي قاضي ارائه دهد و به همين دليل آن را در 24 باب تنظيم كرده و نامي تازه بر آن نهاده است . قاضي جعفر در مقدمه (2 الف و ب)، فهرستی از عناوين ابواب بيست و چهارگانه را آورده است:

باب نخست درباره ايمان به خداوند و صفات خدا و صفات مومنين

باب دوم در فضل پيامبر اكرم و اهل بيت و اصحاب و امت

باب سوم در فضيلت قرآن و تلاوت آن

باب چهارم در مورد فضل علم و اهل علم

باب پنجم در مورد نماز و فضيلت نماز

باب ششم در مورد ذكر خداوند و درخواست از خداوند

باب هفتم در مورد زكاة و صدقه

باب هشتم در مورد فضل صيام

باب نهم در مورد حج

باب دهم در مورد بر الوالدين و صلة الرحم

باب يازدهم در مورد امر به معروف و نهي از منكر

باب دوازدهم در مورد حسن اخلاق

باب سيزدهم در مورد فضل زهد و قناعت

باب چهاردهم در مورد رزق و رضا به قسمت باري

باب پانزدهم در مورد نعم الهي و لطف به خلق و حسن تدبير خداوند . در اين باب به ابطال مذاهب طبيعي و اصحاب الاحالة پرداخته شده است؛ موضوعی که به دليل مقابله قاضي جعفر و ساير زيديان بهشمي مذهب در يمن با مطرفيان طبيعی مسلک مناسب افتاده است.

باب شانزدهم در مورد آنچه كه مذاهب مجبره و مشبهه و مرجئه را ابطال مي كند .

باب هفدهم در ترغيب به خيرات و انواع طاعات

باب هجدهم در تحذير از معاصي

باب نوزدهم در تحذير از كذب و ظلم

باب بيستم در توبه و استغفار

باب بيست و يكم در انواع بلايا و بحث عوض

باب بيست و دوم در ذكر موت و قبر

باب بيست و سوم در ذكر شفاعت

باب بيست و چهارم در ذكر جزاء و حساب و جنت و نار

بدين ترتيب، احاديث قاضي عبدالجبار در اين تبويب که اثر قاضي جعفر است، در بيشتر ابواب با موضوعات کلامی مورد علاقه معتزليان پيوند خورده است. از ديگر سو، قاضي در امالي خود تنها به نقل احاديث بسنده نکرده بوده، بلکه به شرح و تفسير احاديثی که نيازمند توضيح بوده اند، نيز پرداخته است. بنابراين کتاب امالي عبدالجبار از شمار آثاری است که معتزليان و متکلمان نزديک به آنان درباره شرح و تفسير احاديث مشکله و متشابه نوشته بودند و در آن از آراء خود در برابر احاديثی که خلاف عقايد آنان را ارائه می دادند، دفاع می کردند و با شيوه های مختلف و از جمله شيوه تأويلی آن احاديث را مورد تحليل قرار می دادند. پس اين کتاب تنها فوائد حديثی ندارد، بلکه بيش از آن، کتابی در مباحث کلامی و تفسيری است.

در آغاز نسخه ياد شده، سند کتاب ديده می شود(2ب). راوی مستقيم اين متن از قاضي جعفر، محي الدين محمد بن احمد بن علي بن احمد بن الوليد القرشي، دانشمند نامدار زيدی يمن است (برای سند قاضي جعفر به قاضي عبد الجبار، نک: پس از اين). به هر حال قاضي قطعه ای از امالي عبدالجبار را که در ايران يافته بوده، در کتابی تازه به نظم و تهذيب در آورده است.

نسخه ای که نام برديم، نسخه ای است متأخر و با اغلاط بسيار، اما خوشبختانه نسخه ای ديگر از متن امالي قاضي عبدالجبار و به روايت قاضي جعفر در اختيار است که تصحيح متن نظام الفوائد را آسان می کند. اين نسخه بر اساس متن اصلي امالي و نسخه ای بسيار کهن از آن که مستند به زمان قاضي عبدالجبار بوده، کتابت شده و از اينرو نزديک به متن اوليه ای است که از سوی قاضي عبدالجبار در مجالس امالي خود، املاء شده بوده است. در مقاله پيشين ما نشان داديم که قاضي عبدالجبار در ری و قزوين و برخی شهرهای ديگر مجالس حديث برگزار می کرده و به همين دليل از امالي او در حديث ظاهرا نسخه های متفاوت و مستند به مجالس مختلف وی در اختيار بوده است.

اين نسخه کهن سال هم در کتابخانه واتيکان (بخش عربی)، به شماره 1105 نگهداری می شود (با عنوان احاديث القاضي عبدالجبار) و کلا 126 برگ دارد. نام کتاب در اين نسخه چنين آمده است: "کتاب الأحاديث التي تکلم عليها قاضي القضاة عماد الدين أبوالحسن عبدالجبار بن أحمد رضي الله عنه من جملة أماليه. رواية الشيخ أبي سعد اسماعيل بن علي بن الحسين السمّان رحمه الله."

اين نسخه در يمن کتابت شده و بنابراين نسخه ای از امالي قاضي عبدالجبار است که در ميان زيديان يمن و پيش از آن در ايران روايت می شده است. اين نسخه تنها بخشی از امالی قاضي عبدالجبار است. از ديگر سو، از همين عنوان هم بر می آيد که قاضي در امالي خود به شرح و تفسير احاديثی که نيازمند توضيح بوده اند، نيز پرداخته است. در مورد نسخه بايد گفت که نسخه ای است بسيار کهنه و بر روی صفحه نخست آن، گواهی قرائت در 827 ق ديده می شود. در خود متن نسخه هم نمونه بلاغ ديده می شود؛ در برگ 88 أ کنار عبارتی داخل متن: "وکان مکتوباً في أصل الشيخ بلغت الی هنا من لفظه بالتاريخ" با خطی ديگر چنين آمده است: "بلغ للفقيه أحمد ولعمران سماعاً." که به روايت بعدی همين نسخه موجود مربوط است.

نکته ای که بايد در مورد اين نسخه تذکر داد اين است که برگهايی از اين نسخه پيش و پس شده و بنابراين در ميان اوراق آن آشفتگی ديده می شود. از آن جمله اينکه در ميان برگهای آن، برگهايی از نسخه کهنسالی از کتاب الذکر محمد بن منصور مرادي، دانشمند نامدار زيدی کوفه ديده می شود (از جمله در برگ 120 أ : باب فضل ذکر الله جل وتعالی عند النوم وعند الانتباه). در برگ 28 و 29 نيز نقص ديده می شود.

در آغاز کتاب، سند روايت اين نسخه در ميان زيديه ديده می شود که خود سندی است روشن برای انتقال آن از ري به يمن و وسيله قاضي جعفر ابن عبدالسلام زيدی مذهب. قاضي اين متن را از احمد الکني دريافت داشته بوده که می دانيم، از رجال برجسته زيديه ری در سده ششم قمری بوده که در انتقال و گسترش انديشه کلامی و فقهی زيديه و نيز آثار معتزله در ايران و در يمن سهم مهمی داشته است[3]. ما در اينجا سند کتاب را که درست در آغاز اين نسخه آمده، نقل می کنيم:

[1 ب] بسم الله الرحمن الرحيم. بالله أستعين وعليه أتوکل. الحمد لله حق حمده وصلواته علی محمد رسوله وعبده وعلی آله من بعده. أخبرنا القاضي الأجل السيد شمس الدين جمال الاسلام والمسلمين جعفر بن أحمد بن عبدالسلام بن أبي يحيی أدام الله تأييده، قراءة عليه. قال أخبرنا القاضي الأجل قطب الدين أحمد بن أبي الحسن بن أحمد الکني أسعده الله، مناولة. قال أخبرنا الشيخ الامام عبدالمجيد بن عبدالغفار بن أبي سعد الاستراباذي. قال أخبرنا الشيخ الامام ابراهيم بن اسماعيل بن ابراهيم المعروف بپارسا (در نسخه: "ببارسا ان"، کذا) الاسترابادي[4]. قال أخبرنا السيد الامام المستعين بالله أبوالحسن علي بن أبي طالب بن القاسم الحسني رحمه الله[5]. قال أخبرنا قاضي القضاة أبوالحسن عبدالجبار بن أحمد بن عبدالجبار بن أحمد رضي الله عنه. قال حدثنا أبي. قال حدثنا علي بن صالح البزاز ...

نکته ای که می بايست در مورد روايت اين متن مورد توجه قرار دهيم اين است که در آغاز نسخه، تصريح شده که اين متن که احاديث قاضي عبدالجبار است، به روايت ابو سعد سمّان است که می دانيم از شاگردان قاضي عبدالجبار بوده است[6]؛ در حالی که در سند آغازين که به روايت قاضي جعفر است، نامی از ابو سعد سمّان در سند روايت کتاب نيست. احتمال دارد نسخه ای که ابو الحسن علي بن أبي طالب حسني آن را از قاضي عبدالجبار روايت می کرده، نسخه ای بوده که در اصل انتخاب ابوسعد سمّان از مجالس امالي قاضي بوده است؛ بدين ترتيب گويا ابو الحسن علي بن أبي طالب متن منتخب از امالي قاضي را که سمّان تهيه کرده بوده، عينا از خود قاضي عبدالجبار روايت می کرده است. اين شيوه در ميان محدثان معمول بوده که متن "انتقاء" شده از احاديث يک شيخ حديثی را که يکی از شاگردان از ميان روايات آن شيخ انتقاء و تخريج کرده بوده است، عينا همان متن را از خود شيخ مستقيما روايت می کرده اند و در آن صورت نيازی به ذکر نام آن شاگرد که روايات را انتقاء و تخريج کرده بوده، ديده نمی شده است. نمونه های اين شيوه بسيار زياد است و تنها نگاهی به برخی از متون رجالی سنی می تواند دهها نمونه از اين گونه روايت کتابها را در ميان محدثان نشان دهد. اما احتمال ديگری قوی تر است و آن اينکه نسخه ای که در اختيار کاتب اين نسخه بوده و بر اساس آن نسخه حاضر را کتابت کرده بوده، نسخه ای بوده که در اصل روايت ابو سعد سمّان بوده، اما بعدا وی آن نسخه را نزد قاضي جعفر قرائت کرده بوده و ضمن کتابت نسخه حاضر آن را به روايت از استادش ارائه داده بوده است. بنابراين نسخه ای با روايت متفاوت که ريشه در روايت ابو سعد سمّان داشته، بر قاضي جعفر که همين متن را به روايتی ديگر در اختيار داشته عرضه شده و آنگاه با روايت از طريقه قاضي جعفر، تداول يافته بوده است.

توضيح اين مطلب را با نقل امضای پايانی نسخه دنبال می کنيم: در پايان نسخه چنين آمده است: "[ 75 أ ] تمت الأحاديث التي تکلم بها قاضي القضاة عماد الدين رضي الله عنه. فيه 242 حديثاً رأيت (؟) واحد (کذا) منها معاداً الا الکلام عليه. وسمعت هذه الأحاديث وفوائدها علی القاضي الأجل شمس الدين جمال الاسلام والمسلمين جعفر بن أحمد بن أبي يحيی طوّل الله مدته بقرائتي عليه في الأصل الذي منه انتسخت هذه النسخة وعارضتها به وصححتها بحسب الامکان أ(؟) سئل الله عزوجل حسن التوفيق والخاتمة وسلامة العاقبة و؟ الجنة وکتب حنظلة بن الحسن بن أحمد بن شبعان حامداً لله و (؟)مصلياً علی رسوله محمد سيد النبيين صلی الله عليه وعلی آله الطيبين". البته صفحه پايانی کتاب به دليل آشفتگی برگهای نسخه به نيمه آن منتقل شده است (75أ).

به هر حال در اين نسخه، مجموعا 242 حديث روايت شده است که يکی از آنها تکراری بوده، گرچه تفسير آن متفاوت بوده است. در مورد حنظلة بن الحسن بن أحمد بن شبعان بايد گفت که او از عالمان و شاگردان معروف و شناخته شده قاضي جعفر است و اين نسخه که تماما به قلم اوست، اهميت بسيار دارد؛ به ويژه که در زمان حيات خود قاضي جعفر کتابت شده است. در طبقات ابراهيم بن القاسم، مکررا از اين ابن شبعان در روايت کتابهايی از قاضي جعفر نام برده شده است. از جمله از سماع از قاضي جعفر در تاريخ جمادي الاولی سال 571ق ياد شده است. وی دقيقا همانند محي الدين ابن الوليد القرشي که او هم از شاگردان نامدار قاضي جعفر بوده، و کتاب ترتيب امالي عبدالجبار او را از وی روايت می کرده (کما اينکه گذشت)، از محضر قاضي جعفر، امالي عبدالجبار را دريافت کرده بوده است.

از چند گواهی که در متن نسخه ما آمده، می توان درباره ريشه نسخه حاضر گمانه زنی هايی کرد. ابتدا اين گواهی ها را نقل می کنيم:

19 أ : وکان في الأصل مکتوباً بلغت قراءة عليه سنة تسع وتسعين. وبه قال حدثنا املاءً لفظاً سنة أربع مائة قال حدثنا ابوبکر محمد بن أبي زکريا الفقيه بهمدان املاءً

26 أ : وکان مکتوباً في الأصل بلغت املاءً من لفظه سنة أربعمائة. وبه قال وحدثنا قراءة عليه سنة أربعمائة

27 أ : وکان مکتوباً بلغت قرائة عليه بالتاريخ. وبه قال وحدثنا املاءً من لفظه سنة احدی وأربعمائة

31 أ : وکان في الأصل مکتوباً بلغت املاءً من لفظه سنة احدی وأربعمائة. وبه قال وحدثنا قراءةً عليه قال أخبرنا أبوجعفر أحمد بن ابراهيم بن يوسف بن بندار الاصبهاني بها

51 أ : وکان مکتوباً في نسخة عمي رحمه الله بلغت من أوله فقرأ (؟) في سنة سبع وتسعين ومن هنا أملی لفظاً سنة ثمان وتسعين

ص 88 أ : وکان مکتوباً في أصل الشيخ بلغت الی هنا من لفظه بالتاريخ. و در دنباله آمده: وبه قال وحدثنا قراءة عليه سنة ثمان وتسعين

چنين می نمايد که اصل نسخه حاضر، نسخه ای بوده که ريشه آن مستقيما به نسخه خود ابو سعد سمّان می رسيده است. نسخه واسطه که اصل نسخه ما بوده، احتمالا متعلق به پسر برادر ابو سعد سمان[7] بوده است (نک: عبارت 51 أ که در بالا نقل کرده ايم). در نسخه کهن سال ابو سعد سمّان که محصول مجالس خود قاضي به صورت مستقيم بوده و در زمان او هم کتابت شده بوده تاريخهايی ميان 397ق و 401ق برای قرائت و املاء ياد شده بوده است. دور نيست که نسخه متعلق به پسر برادر ابو سعد سمان را خود قاضي جعفر از ري به يمن آورده بوده اما چون آن را از طريق او روايت نمی کرده، در روايت اين متن برای ابن شبعان، از روايت ديگری بهره برده بوده است.

در حديث نخست اين مجموعه، قاضي از پدرش نقل حديث می کند (نيز نک:97 أ). ديگر مشايخ او که در اين قطعه از امالي از آنها روايت می کند، از اين قرارند:

2 أ عبدالرحمان بن حمدان الجلاب بهمذان (73 أ عبدالرحمان بن حمدان بن عبدالرحمان بهمذان سنة أربعين وثلثمائة)

3 أ ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق الملحمي املاء من حفظه باصبهان

3أ ابوبکر عبيدالله بن محمد بن عبدالرحمان الصيني (کذا: الضبي) بالبصرة

4 أ ابوبکر عبدالله بن احمد بن القاسم بن عقيل العدل باصبهان

4 ب ابوجعفر احمد بن جعفر بن احمد بن معبد الاصبهاني بها (17ب ابوجعفر احمد بن جعفر بن معبد باصبهان)

5 أ ابوالحسن علي بن ابراهيم القطان بقزوين

7 ب محمد بن أبي زکريا الفقيه بهمذان سنة أربعين (منظور 340ق). (نيز: 19 أ [وبه قال حدثنا املاءً لفظاً سنة أربع مائة قال] حدثنا ابوبکر محمد بن أبي زکريا الفقيه بهمدان املاءً )

6 ب الزبير بن عبدالواحد الحافظ (39 أ ابوعبدالله الزبير بن عبدالواحد بأسداباذ)

9 أ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن أحمد بن محمد بن أمية الساوي

9 ب ابومحمد عبدالله بن جعفر بن احمد بن فارس الاصبهاني بها (14أ ابومحمد عبدالله بن جعفر بن احمد بن فارس باصبهان قراءة عليه سنة خمس واربعين وثلثمائة)

10 أ محمد بن عبدالواحد بن شاذان البزاز

11 أ قریء علی القاسم بن أبي صالح (و) أنا حاضر أسمع

11 ب علي بن أحمد بن محمد بن قرقور (55ب أبوالحسن علي بن أحمد بن محمد بن قرقور بأسداباذ)

12 أ أحمد بن الحسن بن أيوب بن هارون النقاش الاصبهاني بها

12 ب أحمد بن عبيد بن عبدالملک بهمذان

13 أ ابوبکر احمد بن هشام بن حميد الحصري بالبصرة

13 أ ابوبکر محمد بن ابراهيم بن الحسن بن کوهة بن فيروز المؤذن بخان لنجان

13 ب احمد بن هشام البغدادي فيما قریء عليه حدثکم

18أ ابوجعفر محمد بن محمد السعدی الشاشی

20 أ ابويحيی زکريا بن محمد الجنّابي بالبصرة

21 ب ابوعمرو احمد بن محمد بن أبي منصور العمرکي السرخسي قدم علينا حاجاً

22أ ابوموسی عيسی بن محمد بن عيسی المروزي قدم علينا حاجاً

22 أ ابوجعفر احمد بن عبيد بن ابراهيم الأسدي بهمذان (29 ب ابوجعفر بن عبيد بهمذان؛ 37أ قرأت علی أبي جعفر أحمد بن عبيد الأسدي بهمذان؛ 41 أ ابوجعفر أحمد بن عبيد الأسدي)

23أ ابومحمد عبدالله بن محمد بن عيسی بن مزيد الخشّاب باصبهان

23أ أبوسعد ميسرة بن علي بقزوين

25 ب ابوبکر محمد بن احمد بن عمرو الزيبقي بالبصرة

27 ب ابوبکر محمد بن الحسن بن الفرج المقري بالبصرة (106 ب أبوبکر محمد بن الحسن بن الفرج الأنباري بالبصرة سنة ست وأربعين وثلثمائة)

28 ب ابوبکر أحمد بن محمد بن عيسی الخشّاب باصبهان

28 ب ابوالحسن احمد بن الحسن بن أيوب التميمي باصبهان

29 أ ابوبکر محمد بن أحمد بن عمرو الحنفي بالبصرة

30 ب ابوجعفر احمد بن ابراهيم بن يوسف بن بندار التيمي باصبهان (31 أ [وبه قال وحدثنا قراءةً عليه قال] أخبرنا أبوجعفر أحمد بن ابراهيم بن يوسف بن بندار الاصبهاني بها)

30 ب محمد بن الحسن بن علي البلخي قدم علينا حاجاً

31 أ أبواسحاق ابراهيم بن محمد بن يحيی بن سختويه النيسابوري (89أ أبواسحاق ابراهيم بن محمد بن سختويه المعدل)

33أ ابوالقاسم سليم (منظور: سليمان) بن أحمد الطبراني (48 أ أبوالقاسم سليمان بن أحمد اللخمي)

36 أ ابواسماعيل خلف بن أحمد برامهرمز

37 ب أبوعبيد محمد بن محمد بن عبدالملک بن أخي هلال الرأي بالبصرة

37 ب ابوعمران موسی بن سعيد الفرّاء بهمذان

38ب ابوبکر احمد بن محمد بن مزيد الخشّاب

40 أ عبدالرحمن بن الحسن بن عبيد الأسدي

41 أ ابوأحمد العسّال باصبهان املاءً

41 ب عبدان بن يزيد الدقّاق (نيز: 76 أ)

43 أ أبوعبدالله محمد بن يحيی بن محمد بن بحر الشروطي باصبهان

44أ محمد بن عبدالواحد بن شاذان فيما قرأت عليه سنة احدی وأربعين وثلثمائة

44أ احمد بن عبيد بن عبدالملک

49 أ أبوعبدالله محمد بن جعفر الکسائي

50 أ أبوسعيد محمد بن عبدالله بن ابراهيم المروزي

52 أ أبوعمر شاکر بن جعفر بن محمد المعدل باصبهان

53 أ أبو أحمد محمد بن أحمد بن ابراهيم باصبهان (103 ب أبو أحمد محمد بن أحمد بن ابراهيم الحافظ باصبهان)

55أ أبومحمد عبدالله بن الحسن بن بندار المديني باصبهان

57 أ أبوحفص فاروق بن عبدالکبير الخطابي بالبصرة (88 أ قال أخبرنا أبوحفص فاروق بن (؟) عبدالکبير الخطابي بالبصرة)

57أ أبوطالب علي بن الحسين بن علي بن الحسن بقرية أور من قری زامهرمز من سنة خمس وأربعين

69 أ أحمد بن زکريا بن يحيی الساجي

69 أ أحمد بن هشام الحصري

70 أ أبوالحسن أحمد بن زکريا بن يحيی بن عبدالرحمان الضبي بالبصرة

70 ب أبويوسف يعقوب بن محمد بن يوسف النيسابوري وهو حاج سنة تسع وثلثين

71 أ سالم بن يزيد بن سهل الرسعني املاءً

71 أ أبو عبيدالله محمد بن عبيدالله الرامهرمزي بها

73 أ عبدالله بن أحمد بن القاسم بن عقيل العدل باصبهان

75 ب ابوبکر محمد بن احمد بن الحسين بن مصلح (در 110 أ ... بالري)

77 أ أبواسحاق ابراهيم بن أحمد بن هلال بن البختکان التستري

77ب ابوبکر محمد بن عمر بن محمد بن سلم الحافظ (ابو بکر ابن الجعابي معروف)

87 أ أحمد بن ابراهيم بن يوسف الاصبهاني (در 111ب ..يوسف باصبهان سنة خمس وأربعين)

88ب السري بن عقيل بن السري المُشکُوي بها

94 أ أبوعبدالله محمد بن عبيدالله النحوي برامهرمز

95 أ محمد بن بکر بن عبدالرزاق بالبصرة

95 أ أبوعبدالله محمد بن أحمد بن الحسن الکسائي باصبهان

98أ أبوعبيد محمد بن اسحاق البخاري الطواويسي سنة ثلاث وأربعين

101 أ أبوعلي حامد بن محمد بن عبدالله الرفاء الهروي

101 ب أبوعبيدة محمد بن علي بن حيدرة بن أبي عبيدة البصري بها

104 أ أبوبکر أحمد بن يحيی بن عبدالله الکرخي بهمدان

104 أ أبوسهل محمد بن حامد المؤدب الترمذي قدم علينا حاجاً

105 أ أبومحمد عمرو بن اسحاق بن ابراهيم بن أحمد بن السکن قدم علينا حاجاً

106 أ أبوجعفر محمد بن أحمد بن القسم الهروي قدم علينا حاجاً

106 ب أبوعمران موسی بن سعيد الفرّاء بهمذان (نيز:111أ )

113أ أبوعبدالله محمد بن جعفر الدنباوندي بالري


--------------------------------------------------------------------------------

[1] برای او نک: کتاب روابط ايران و يمن، از نويسنده اين سطور. در دست انتشار

[2] نک: اعلام عبدالسلام الوجيه، ذيل نام قاضي جعفر.

[3] برای او نک: مقاله من با عنوان "دو دانشمند شيعی در حال کار"، منتشر شده در همين سايت. نيز فصل مهمی که در کتابم با عنوان روابط ايران و يمن به او اختصاص داده ام.

[4] در شماری از کتب رجالی زيدی لقب او به صورت بارستان/ يا بارسان آمده، اما از همين نسخه معلوم می شود که ظاهرا پارسا لقب او بوده است و تحريفی رخ داده است.

[5] برای اين اشخاص، نک: مقاله پيشگفته در همين سايت

[6] برای او نک: مقاله من با عنوان شخصيت ابو سعد سمّان، در مجموعه مقالات، در دست انتشار

[7] برای خاندان سمان و اين شخص، نک: مقاله دو دانشمند شيعی در حال کار
دوشنبه ۳ دي ۱۳۸۶ ساعت ۴:۰۹
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت