<p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 18pt; FONT-FAMILY: "></span></p><p /><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 18pt; FONT-FAMILY: "></span><p /></p><p> </p>
تقديم به روان پاک محقق طباطبايي
عباد بن يعقوب الرواجني، از محدثان مهم شيعی و با گرايش زيدی در کوفه است که در سال 250 قمری درگذشته است. بنابراين معاصر امامان عسکريين (ع) بوده است. در منابع رجالی سنی، شرح احوال و روايات او آمده و مقدار زيادی نيز حديث به روايت وی در کتابهای حديثی شيعی و سنی موجود است که نماينگر سنت حديثی شيعی کوفه در سده سوم قمری است. در رجال نجاشی البته نام وی مستقلا نيامده است، اما وی در روايت آثار شيعی دست داشته است. بر عکس در الفهرست شيخ طوسی، نام وی مستقلا آمده است (ص 343/542 از چاپ محقق طباطبايي). در اينجا طوسي، او را عامي المذهب می خواند و بعد کتاب اخبار المهدي را به او نسبت می دهد. سند طوسی به او در اين شرح حال، از طريق ابن عبدون است به ابوبکر دوري و او از ابوالفرج اصفهاني معروف و او هم از علي بن العباس المقانعي که از شيوخ معروف ابوالفرج است در کتاب مقاتل الطالبيين و بالاخره المقانعي هم از عباد روايت می کند. دليل آنکه طوسی با وجود آنکه عباد را عامي المذهب می خواند، از او در الفهرست نام برده هم همين است که کتاب اخبار المهدي دارد. البته در چاپهای قبلی در کنار نام المهدي، تعبير عليه السلام هم وجود دارد که در چاپ محقق طباطبايی موجود نيست و البته احتمالا همين هم درست است، چرا که به نظر می رسد مقصود از المهدي در اينجا محمد بن عبدالله نفس زکيه است که او را زيديان کوفه، مهدي می خوانده اند. اما شايد شيخ طوسی تصور می کرده که کتاب درباره مطلق مفهوم مهدي است. در معالم العلماء (ص 123) هم که عموما از فهرست شيخ نقل می کند، تنها اخبار المهدي آمده و تعبير عليه السلام ديده نمی شود؛ و البته يک تعبيری اضافه دارد و آن اينکه می نويسد: يسميه المسند که به نظر ناشی از سقط باشد. دليلش اين است که در چاپ قيومی (ص 192/540) و چاپ مرتضوية نجف (ص 119) از الفهرست، پس از اخبار المهدي، در فهرست شيخ، نام کتاب ديگری هم برای عباد آمده است که از آن در چاپ محقق طباطبايی خبری نيست و آن کتاب المعرفة في معرفة الصحابة است و بعد سندی هم که می دهد برای هر دو کتاب است: اخبرنا بهما. احتمالا در نسخه فهرست شيخ که نزد ابن شهر آشوب بوده هم همين طور بوده، و تعبير يسميه المسند مربوط به کدام دومی بوده، چرا که عموما در کتابهايی مانند معرفة الصحابة احاديث مسندی نيز از صحابه نقل می کرده اند. و الا در مورد کتاب اخبار المهدي، اين مسئله کمتر محتمل است. به هر حال ما می دانيم که او کتاب المعرفة داشته است و از همين کتاب، ابن طاووس در اليقين استفاده کرده که شرح آنرا می توان در کتاب آقای کولبرگ (شماره 368) ديد. به هر حال، اگر مسئله مربوط به افتادگی در چاپ نباشد، بايد گفت در مهمترين نسخه های موجود الفهرست که اساس کار محقق طباطبايی بوده، نامی از کتاب دومی نيست.
به هر حال در اهل البيت عليهم السلام في المکتبة العربية، مرحوم استادمان، ذيل شماره 26 (چاپ شده در شماره اول مجله تراثنا)، شايد تحت تأثير نسخه های چاپی پيشين الفهرست، از اخبار المهدي به عنوان يکی از کتابهای تأليف شده در مورد اهل بيت نام می برند و آنرا به عنوان اثری که پيش از تولد امام غائب درباره ايشان نوشته شده است، قلمداد می کنند. اما همانطور که گفتم در چاپ ايشان از الفهرست، که کارهای نهايی آن مربوط به سالهای بعد حيات ايشان است، در جلوی نام المهدي، تعبير عليه السلام نسخه های چاپی پيشين نيست. به هر حال اگر کتاب درباره محمد بن عبدالله نفس زکيه باشد، طبعا از شرط تأليف ايشان خارج است.
گفتيم که کتاب اخبار المهدي را شيخ طوسی به روايت از ابوالفرج اصفهاني روايت می کرده است. بنابراين از طريق کتاب مقاتل الطالبيين شايد بتوان پاسخی برای اين مسئله يافت. در حقيقت، ابوالفرج در بخش اخبار نفس زکيه، درست با همين طريقی که شيخ طوسی از ابوالفرج به عباد به دست داده، چند روايت درباره اخبار محمد بن عبدالله نفس زکية به دست داده است: از طريق المقانعي به عباد بن يعقوب. اين اخبار درباره خروج نفس زکيه و احوال اوست. بنابرين می توان اين احتمال را جدی مطرح کرد که مراد از اخبار المهدي در الفهرست شيخ، اخبار نفس زکية بوده است. اما در عين حال از طريق جعفر بن محمد بن مالک فزاري از عباد بن يعقوب در منابع حديثی اماميه رواياتی از عباد در اختيار است که مشخصا درباره نفس زکية نيست، بلکه رواياتی است درباره مهدي آل محمد و يا درباره قائم آل محمد. اخبار ديگری هم هست که کلا به مسئله آخر الزمان و علامات آن و نيز مشخصات "صاحب امر" مربوط می شود. حتی روايتی درباره دوازده خليفه ديده می شود. البته اين اخبار، تنها با يک استثنا همگی از طريقی غير از المقانعي است و در واقع بيشتر از طريق ابن مالک فزاري روايت شده است. آيا اين احتمال قابل طرح است که او اين اخبار را در همين کتاب نقل کرده باشد. مهمتر از همه اين پرسش مطرح است که چه مقدار اين روايات حقيقتا به عباد بن يعقوب مربوط می شود. با توجه به علائق زيدی عباد ما نمی توانيم به درستی در اين باره قضاوت کنيم. اما روشن است که برخی از آنها با جو عمومی تشيع کوفی و مسئله قائميت و خروج قائم متناسب است و می تواند اصالت داشته باشد. شايد هم عباد اين اخبار را که فضای کلی انتظار ظهور مهدي و يا قائم را منعکس می کرده، در آغاز همين دفتر خود روايت می کرده است، اما به هر حال همينک اين روايات از طرقی غير از طريق علي بن العباس المقانعي و تنها در کتابهای حديثی اماميه در رابطه با قائميت بازتاب يافته است. در اينجا ليستی از روايات او را در زمينه نفس زکيه و نيز در رابطه با مسائل مهدويت و قائميت و آخر الزمان می آوريم[1]:
در رابطه با نفس زکيه و با روايت المقانعي از او در کتاب مقاتل الطالبيين ابوالفرج اصفهاني: ص 163، 166، 167، 169، 269، 322 ( و شايد اين روايات نيز: ص 148، 242، 257، 258)
در رابطه با مفهوم قائم: کفاية الاثر، ص 106، 120 ؛ غيبت نعماني، ص 166/6، 169/10؛ غيبت طوسی، ص 175/131
در رابطه با صاحب امر: دلائل الامامة، ص 481/474، 486/484؛ غيبت نعماني، ص 179/24، 184/35
درباره خروج المهدي: غيبت طوسی، ص 175/130
درباره 12 خليفه: غيبت نعماني، 121/ذيل ح 9
درباره بعث امام حق از آل محمد: مقاتل الطالبيين، ص 43-45 (از طريق المقانعي) درباره آخر الزمان: امالي الخميسية المرشد بالله، 2/84
درباره سفياني: غيبت نعماني، ص 302/7
درباره دجال: امالي طوسی، ص 60/88
--------------------------------------------------------------------------------
[1] برای آمادگی او برای همراهی با "مهدي"، نک: داستانی در سير اعلام النبلاء ذهبي، 11/538
عباد بن يعقوب الرواجني، از محدثان مهم شيعی و با گرايش زيدی در کوفه است که در سال 250 قمری درگذشته است. بنابراين معاصر امامان عسکريين (ع) بوده است. در منابع رجالی سنی، شرح احوال و روايات او آمده و مقدار زيادی نيز حديث به روايت وی در کتابهای حديثی شيعی و سنی موجود است که نماينگر سنت حديثی شيعی کوفه در سده سوم قمری است. در رجال نجاشی البته نام وی مستقلا نيامده است، اما وی در روايت آثار شيعی دست داشته است. بر عکس در الفهرست شيخ طوسی، نام وی مستقلا آمده است (ص 343/542 از چاپ محقق طباطبايي). در اينجا طوسي، او را عامي المذهب می خواند و بعد کتاب اخبار المهدي را به او نسبت می دهد. سند طوسی به او در اين شرح حال، از طريق ابن عبدون است به ابوبکر دوري و او از ابوالفرج اصفهاني معروف و او هم از علي بن العباس المقانعي که از شيوخ معروف ابوالفرج است در کتاب مقاتل الطالبيين و بالاخره المقانعي هم از عباد روايت می کند. دليل آنکه طوسی با وجود آنکه عباد را عامي المذهب می خواند، از او در الفهرست نام برده هم همين است که کتاب اخبار المهدي دارد. البته در چاپهای قبلی در کنار نام المهدي، تعبير عليه السلام هم وجود دارد که در چاپ محقق طباطبايی موجود نيست و البته احتمالا همين هم درست است، چرا که به نظر می رسد مقصود از المهدي در اينجا محمد بن عبدالله نفس زکيه است که او را زيديان کوفه، مهدي می خوانده اند. اما شايد شيخ طوسی تصور می کرده که کتاب درباره مطلق مفهوم مهدي است. در معالم العلماء (ص 123) هم که عموما از فهرست شيخ نقل می کند، تنها اخبار المهدي آمده و تعبير عليه السلام ديده نمی شود؛ و البته يک تعبيری اضافه دارد و آن اينکه می نويسد: يسميه المسند که به نظر ناشی از سقط باشد. دليلش اين است که در چاپ قيومی (ص 192/540) و چاپ مرتضوية نجف (ص 119) از الفهرست، پس از اخبار المهدي، در فهرست شيخ، نام کتاب ديگری هم برای عباد آمده است که از آن در چاپ محقق طباطبايی خبری نيست و آن کتاب المعرفة في معرفة الصحابة است و بعد سندی هم که می دهد برای هر دو کتاب است: اخبرنا بهما. احتمالا در نسخه فهرست شيخ که نزد ابن شهر آشوب بوده هم همين طور بوده، و تعبير يسميه المسند مربوط به کدام دومی بوده، چرا که عموما در کتابهايی مانند معرفة الصحابة احاديث مسندی نيز از صحابه نقل می کرده اند. و الا در مورد کتاب اخبار المهدي، اين مسئله کمتر محتمل است. به هر حال ما می دانيم که او کتاب المعرفة داشته است و از همين کتاب، ابن طاووس در اليقين استفاده کرده که شرح آنرا می توان در کتاب آقای کولبرگ (شماره 368) ديد. به هر حال، اگر مسئله مربوط به افتادگی در چاپ نباشد، بايد گفت در مهمترين نسخه های موجود الفهرست که اساس کار محقق طباطبايی بوده، نامی از کتاب دومی نيست.
به هر حال در اهل البيت عليهم السلام في المکتبة العربية، مرحوم استادمان، ذيل شماره 26 (چاپ شده در شماره اول مجله تراثنا)، شايد تحت تأثير نسخه های چاپی پيشين الفهرست، از اخبار المهدي به عنوان يکی از کتابهای تأليف شده در مورد اهل بيت نام می برند و آنرا به عنوان اثری که پيش از تولد امام غائب درباره ايشان نوشته شده است، قلمداد می کنند. اما همانطور که گفتم در چاپ ايشان از الفهرست، که کارهای نهايی آن مربوط به سالهای بعد حيات ايشان است، در جلوی نام المهدي، تعبير عليه السلام نسخه های چاپی پيشين نيست. به هر حال اگر کتاب درباره محمد بن عبدالله نفس زکيه باشد، طبعا از شرط تأليف ايشان خارج است.
گفتيم که کتاب اخبار المهدي را شيخ طوسی به روايت از ابوالفرج اصفهاني روايت می کرده است. بنابراين از طريق کتاب مقاتل الطالبيين شايد بتوان پاسخی برای اين مسئله يافت. در حقيقت، ابوالفرج در بخش اخبار نفس زکيه، درست با همين طريقی که شيخ طوسی از ابوالفرج به عباد به دست داده، چند روايت درباره اخبار محمد بن عبدالله نفس زکية به دست داده است: از طريق المقانعي به عباد بن يعقوب. اين اخبار درباره خروج نفس زکيه و احوال اوست. بنابرين می توان اين احتمال را جدی مطرح کرد که مراد از اخبار المهدي در الفهرست شيخ، اخبار نفس زکية بوده است. اما در عين حال از طريق جعفر بن محمد بن مالک فزاري از عباد بن يعقوب در منابع حديثی اماميه رواياتی از عباد در اختيار است که مشخصا درباره نفس زکية نيست، بلکه رواياتی است درباره مهدي آل محمد و يا درباره قائم آل محمد. اخبار ديگری هم هست که کلا به مسئله آخر الزمان و علامات آن و نيز مشخصات "صاحب امر" مربوط می شود. حتی روايتی درباره دوازده خليفه ديده می شود. البته اين اخبار، تنها با يک استثنا همگی از طريقی غير از المقانعي است و در واقع بيشتر از طريق ابن مالک فزاري روايت شده است. آيا اين احتمال قابل طرح است که او اين اخبار را در همين کتاب نقل کرده باشد. مهمتر از همه اين پرسش مطرح است که چه مقدار اين روايات حقيقتا به عباد بن يعقوب مربوط می شود. با توجه به علائق زيدی عباد ما نمی توانيم به درستی در اين باره قضاوت کنيم. اما روشن است که برخی از آنها با جو عمومی تشيع کوفی و مسئله قائميت و خروج قائم متناسب است و می تواند اصالت داشته باشد. شايد هم عباد اين اخبار را که فضای کلی انتظار ظهور مهدي و يا قائم را منعکس می کرده، در آغاز همين دفتر خود روايت می کرده است، اما به هر حال همينک اين روايات از طرقی غير از طريق علي بن العباس المقانعي و تنها در کتابهای حديثی اماميه در رابطه با قائميت بازتاب يافته است. در اينجا ليستی از روايات او را در زمينه نفس زکيه و نيز در رابطه با مسائل مهدويت و قائميت و آخر الزمان می آوريم[1]:
در رابطه با نفس زکيه و با روايت المقانعي از او در کتاب مقاتل الطالبيين ابوالفرج اصفهاني: ص 163، 166، 167، 169، 269، 322 ( و شايد اين روايات نيز: ص 148، 242، 257، 258)
در رابطه با مفهوم قائم: کفاية الاثر، ص 106، 120 ؛ غيبت نعماني، ص 166/6، 169/10؛ غيبت طوسی، ص 175/131
در رابطه با صاحب امر: دلائل الامامة، ص 481/474، 486/484؛ غيبت نعماني، ص 179/24، 184/35
درباره خروج المهدي: غيبت طوسی، ص 175/130
درباره 12 خليفه: غيبت نعماني، 121/ذيل ح 9
درباره بعث امام حق از آل محمد: مقاتل الطالبيين، ص 43-45 (از طريق المقانعي) درباره آخر الزمان: امالي الخميسية المرشد بالله، 2/84
درباره سفياني: غيبت نعماني، ص 302/7
درباره دجال: امالي طوسی، ص 60/88
--------------------------------------------------------------------------------
[1] برای آمادگی او برای همراهی با "مهدي"، نک: داستانی در سير اعلام النبلاء ذهبي، 11/538
سه شنبه ۲۶ تير ۱۳۸۶ ساعت ۴:۲۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
فرصة سعيدة لأتواصل معكم الدكتور حسن، اسمح لي بملاحظة على مقالة عباد بن يعقوب، فأنا من المهتمين برجال الزيدية والامامية ، قد ورد نص في مقاتل الطالبيين، بترك عباد بن يعقوب للإمام محمد بن القاسم . في مقاتل الطالبيين - أبي الفرج الأصفهاني - ص 392
حدثني أحمد بن سعيد ، قال : حدثني عبيد بن حمدون ، قال : سمعت عباد ابن يعقوب ، يقول : كنت انا ويحيى بن الحسن بن الفرات الفراز ، مع محمد بن القاسم في زورق نريد الرقة ، ومعنا جماعة من أهل هذه الطبقة ، فظهرنا من مذهبه إلى أنه يقول بالاعتزال ، فخرجنا وتركناه ، فجعل يبكي ويسألنا الرجوع فلم نفعل)
والزيدية معتزلة العقيدة ما عدا الامامة، فهو لا يؤمن بالوعيد ولا المنزلة بين المنزلتين ... الذي أراه أنه امامي، خاصة اذا لاحظنا ترجمته في كتب اهل السنة وسؤاله لزواره من طلبة الحديث : من يحرث البحر ... ويذهب الى انه علي ع، ثم كان لديه سيف معلق جعله لكي يقاتل مع المهدي ع، فهو لا يقصد بكتابه محمد بن عبدالله المحض كما يظهر من هذه القرينة، وقد فصلت ترجمته في كتاب مطبوع : معجم رواة الشيعة الثقات وعدد احاديثهم في مصادر اهل السنة، والحكم بعاميته اجتهاد