<p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt"><span lang="FA"><p><font face="Times New Roman" size="3"> </font></p></span></p>
1- کتابت حديث شيعی در عصر امامان زين العابدين سجاد و باقر (ع)
پس از واقعه عاشورا در سال 61 ق و مرگ خونين امام حسين(ع) ، نواده پيامبر و تني چند از اصحاب و شيعيان اهل بيت بر دست سپاهيان والي امويان بر كوفه ، با وجود تداوم تشيع در شكل سياسي و مذهبي در طول دوران بني اميه و بويژه در شهر كوفه و ظهور ادبيات شيعي و از جمله در قالب حديث، زمينه براي شكل گيري اوليه گرايش فقهي – اعتقادي شيعي جز در دوره امام باقر ( 56 يا 57 – 114 يا 117 ق ) فراهم نشد . تشيع عصر ما قبل امام باقر (ع) بيشتر رنگ سياسي / اعتقادي با مايه هاي تفكرات تند غاليانه داشت و در اين ميان تنها شمار اندكي با امام زين العابدين سجاد (امامت : 61 – 95 ق ) كه ادعاي زعامت و رهبري ديني / سياسي بارز نداشت و در انزوا به سر مي برد ، مرتبط بودند . اطلاع ما از اين حلقه بسيار اندك است و منابع ما در اين مورد اطلاعات پراكنده و بعضا آشفته و متناقضي ارائه مي دهند كه بخشي از آن متأثر از عقايد فرقه اي آينده تنظيم و پيشنهاد شده است . از آن ميان از شخصيت پيچيده اي با عنوان ابو خالد كابلي ، ملقب به كنكر در منابع تاريخي ياد شده است كه در حجاز با امام سجاد مصاحبت داشته وتا اندازه اي اهل روايت حديث نيز بوده است [1]. از راويان امام سجاد ، از راوي معروف ابوحمزه ثابت بن دينار ثمالي ( د. ميان سالهاي 148 – 150 ق ) نيز نام برده مي شود كه در عين حال از اصحاب نامدار امام باقر نيز بوده است.
ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين الباقر (ع)، پنجمين امام شيعيان اماميه است كه در عين حال خود به عنوان بارزترين عضو دانشمند اهل بيت در عصر خويش مورد توجه و احترام بسياري از محافل حديثي و فقهي اهل سنت قرار داشت. وي با وجود اينكه شمار بسياري از هواداران و شاگردان شيعي اش در كوفه ، مقر اصلي و خاستگاه حديث شيعي ، زندگي مي كردند ، ولي خود در مدينه بسر مي برد و حلقه اي از شاگردان و دوستداران داشت . امام باقر منبع الهام بخشي براي بسياري از عناصر انديشه اعتقادي و فقهي شيعيان در گرايشهاي مختلف بود و در فقه جعفري از پايگاه بلند و مهمي برخوردارست[2]. در منابع از تفسير/ تفاسير قرآن امام كه به روايت از وي در سنتهاي شيعي نقل مي شده است ، سخن به ميان آمده است[3]. علاوه بر شيعيان ، رجال اصحاب حديث سني و فقهاي ايشان نيز به سماع حديث و بهره علمي بردن از امام باقر و پس از وي فرزندش امام جعفر صادق (ع) علاقمند بودند و به برخي از آنان دفترهاي حديثي روايت شده از امامان شيعي نسبت داده شده است و بعضا حتي براي سنتهاي روايي شيعي و امامي ، جزء منابع مطمئن حديث و فقه امامان به شمار مي آيند [4].
اما از مهمترين شاگردان شيعي امام در كوفه ، بايد از دانشمند برجسته علوم ديني در اواخر دوره اموي جابر بن يزيد جعفي( د. 128 يا 132 ق ) نام برد كه راوي بسيار پركار حديث و مورد توجه حتي مشايخ حديثي سني بود . گفته اند تنها از امام باقر نزديك به هفتاد هزار حديث شنيده بوده است . جابر جعفي را مي بايست هسته اصلي شكل گيري حديث شيعي كوفه در دوره امام باقر دانست كه تأثيري دراز دامن بر سنتهاي حديثي كوفي و شيعي در گرايشات مختلف و مهمتر از همه گرايش تندروي غالي كوفه داشته است[5] . او برخلاف بسياري از معاصران و مشايخش به نوشتن حديث اهتمام داشته است [6]. كتابهاي مختلفي و از جمله كتاب التفسير ( با مضمون حديثي ) در فهارس شيعي به جابر منسوب است [7]، كه برخي از آنها صبغه كتابهاي تاريخي دارند و مورد استفاده منابع تاريخي قرار گرفته اند[8] . از او مجموعه وسيعي حديث در منابع موجود است[9] كه مي بايست دست كم بخشي از آنها به همين كتابها باز گردد. درست روشن نيست كه تا چه اندازه وي در شكل گيري هويت كتابهاي خود سهم داشته است، بويژه اينكه برخي كتابهاي منسوب به او متعلق به دوره تصنيف و تبويب احاديث بوده كه اندكي ديرتر از دوره جابر آغاز شده است. از ديگر راويان شيعي عصر امام باقركه از وي نقل حديث مي كند ، بايد از سعد بن طريف الاسكاف ( كفاش ) كوفي نام ببريم كه در ادبيات حديثي شيعي و به ويژه با ويژگي قصه گويي و فضايل نويسي تأثير قابل توجهي داشته است و از راويان عمده اصبغ بن نباته است [10]. دفتري از احاديث به وي در فهارس امامي نسبت داده شده است [11]. در شمار مهمترين شاگردان و اصحاب امام باقر كه به تدوين حديث و گردآوري آن اهتمام داشت و در سنتهاي شيعي تأثير مهمي از لحاظ حديثي و اعتقادي نهاد ، ابوالجارود زياد بن منذر همداني خارفي را بايد نام ببريم كه پس از درگذشت امام ، تمايلات انقلابي بارزي پيدا كرد و به عنوان يكي از رهبران شيعي كوفه حتي به قيام زيد بن علي ، برادر امام باقر پيوست [12]. از جمله متون مهم شيعي كوفي كتاب تفسير القرآن، با مضمون حديثي است كه با عنوان تفسير امام باقر نيز شناخته مي شده و به ابوالجارود نسبت داده شده است [13]. اين كتاب در سنتهاي روايي مختلف شيعي و با استناد به ابوالجارود روايت مي شده است و تا قرنها نسخه / نسخه هاي آن در دسترس بوده است ، گرچه هم اينك از طريق كتابهايي مانند تفسير منسوب به علي بن ابراهيم القمي و پاره اي نقل قولها در كتابهاي ديگر ، قسمتهايي از آن را در اختيار داريم [14]. وي با دفتري از احاديث كه به او نسبت داده مي شده[15]، مرجع بسياري از احاديث كتابهاي اماميه و زيديه است [16]. زيد بن علي به عنوان يكي از دانشمندان اهل بيت مورد توجه شيعيان در دوره امام باقر و صادق بود و به ويژه قيام و مبارزه او بر عليه حكومت اموي ، شماري از دانشمندان كوفه و از جمله شيعيان را به او متمايل كرد. بخشي از ميراث حديثي شيعه در نيمه قرن دوم قمري به او مربوط مي شود .در اين ميان ابوخالد عمرو بن خالد واسطي[17] كه از كوفه به واسط مهاجرت كرد ، گرايش زيدي داشت و افزون بر اينكه از امام باقر حديث روايت مي كرد[18] ، ناقل احاديث شيعي زيد بن علي در سنتهاي زيدي و امامي بود كه درست روشن نيست تا چه اندازه خود زيد بن علي در شكل گيري آن سهم داشته است[19]. در محيط كوفه اين دوران، زيديان در كنار ساير گرايشات شيعي از احاديث دو امام باقر و صادق نيز بهره مي بردند و شماري از همين زيديان ، براي سنت حديثي اماميه شناخته شده هستند[20] .
--------------------------------------------------------------------------------
[1] براي او كه گفته اند در آغاز تمايل به محمد بن حنفيه ، فرزند امام علي كه از سوي كيسانيان به عنوان امام معرفي شده بود ، داشته است ، نك : برقي ، " الرجال " ، همراه الرجال ابن داوود حلي ، به كوشش جلال الدين محدث ، تهران ، 1342 ش ، ص 8 ؛ كشي ، ص 9 – 10 ، 115 ، 121 – 124 ؛ طوسي ، رجال ، نجف ، 1380 ق / 1961 م ، ص 100 ؛ براي رواياتي در مورد او و مناسباتش با امام سجاد و محمد بن حنفيه ، نك : تاريخ اهل البيت ، ص 148 ؛ الكليني ، 1/472 ؛ طبرسي ، اعلام الوري ، ص 254 ؛ راوندي ، الخرائج و الجرائح ، 1 /258 ، 261 – 264 ؛ مجلسي ، 46 / 29 – 30 ؛ براي او نيز نك : دايره المعارف بزرگ اسلامي ، 5 / 424 – 425 .
[2] براي امام باقر ، نك : مدرسي ،
Tradition and Survival: A Bibliographic survey of Early Shi’ite Literature,
2003, p.37.
[3] نك : ابن نديم ، ص 36 ؛ نجاشي ، ص 170 ؛ طوسي ، ص 72 نيز نك : منصور بالله عبدالله بن حمزه ، العقد الثمين ، ص 312 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 37 – 38 .
[4] براي برخي از راويان سني امامان نخستين كه احاديث آنان در سنتهاي امامي هم وارد شده ، نك : مدرسي ، ص 131 – 133 ؛ مورد احتمالي عبدالله بن ميمون القداح در ص 145 – 150 ؛ نيز : ص 200 -201 ؛ ص 207 – 208 ؛ ص 211-212 ؛ ص 223 – 224 ، براي مورد حفص بن غياث القاضي ، نك : همو، ص 231 – 235 ؛ نيز : ص 258 -259 ، ص 290 -291 ، ص 300- 301 ؛ در مورد راوي سني اسماعيل بن ابي زياد السكوني كوفي كه از امام صادق روايت مي كند و احاديث وي به طور گسترده در منابع امامي مورد استفاده قرار گرفته است ، نك : همو، ص 304 – 305 ؛ نيز نك : ص 313 ، ص 322 – 323 ؛ ص 343 – 344 ؛ ص 354 – 355 ؛ ص 357 – 358 ؛ ص 372 – 373 ؛ ص 375 – 376 ؛ ص 385 – 386 ؛ ص 389 – 390 ، ص 393 – 394 ، ص 396.
[5] براي او نك : مدرسي ، ص 86 - 93
[6] نك : خطيب بغدادي ، تقييد العلم ، ص 109؛ شاگردان و راويان او هم به نوشتن حديث او همت ورزيده بودند ، براي نمونه ، نك : فسوي ، المعرفة والتاريخ ، 2 / 156 ؛ ابن رجب ، شرح علل الترمذي ، 1 / 385 – 386 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 92 - 93 .
[7] نك : نجاشي ، ص 129 ؛ طوسي ، ص 45 ؛ مدرسي ، ص 93 – 103 .
[8] مانند وقعة صفين نصر بن مزاحم ، ص 156 – 157 و بسياري از صفحات ديگر ؛ نيزنك : مدرسي ، همانجا .
[9] نك : خويي ، 4 / 393 – 401 ؛ مدرسي ، ص 103 .
[10] براي او نك : بخاري ، التاريخ الكبير ، 4 / 59 ؛ كشي ، ص 204 – 215 ؛ مزي ، 10 / 271 – 272 ؛ مدرسي ، ص 118 – 119 .
[11] نك : طوسي ، ص 76 - 77 ؛ نيز براي يك متن ديگر ، نك ك نجاشي ، ص 178 . براي فهرستي از روايات او نك : مدرسي ، ص 119 – 121 .
[12] براي او نك : فان اس ،
Theologie , I/254 – 268
نيزنك : مقاله ماهر جرار درباره او در مجله الأبحاث بيروت .
[13] نك : نجاشي ، ص 170 ؛ طوسي ، ص 72 ؛ نيز نك : ابن نديم ، ص 36 ؛ ابن عدي ، الكامل ، ص 1048 .
[14] براي اين تفسير ، نك :
Bar-Asher , Scripture and Exegesis in Early Imami Shiism , PP. 244-247
نيز نك : كلبرگ ، كتابخانه ، ص 339 ؛ مدرسي ، ص 122 – 123 .
[15] نك : ابن ابي حاتم ، 3 / 546 كه به" كتابهاي " او اشاره مي كند .
[16] نك : طوسي ، ص72 ؛ براي فهرستي از احاديث او ، نك : مدرسي ، ص 123 – 125 .
[17] نك : نجاشي ، ص 288 ؛ طوسي ، رجال ، ص 182 ؛ مزي ، 2 / 603 – 607
[18] براي اين مورد نك : مدرسي ، ص 203 – 204 .
[19] نك : مدرسي ، ص 202 – 204 ؛ نيز نك :
GAS , I / 552 – 557، 559 .
[20] براي نمونه ، نك : مدرسي ، ص 163 – 165 ؛ ص 227 – 230؛ براي دوره هاي بعدي ، نيز نك: همو ، ص 254 – 255 ؛ ص 256 – 257
2- کتابت حديث در عصر امام صادق (ع)
موطن اصلي حديث شيعي در دوره امام صادق همچون دوره امام باقر كوفه بود ولي با اين وصف شماري از محدثان و روات شيعي اين دوران را مي شناسيم كه در بصره ، مدينه، مکه و يا برخي شهرهاي دورتر [1] كه از مراكز اصلي دانش اسلامي فاصله داشته اند ، زندگي مي كرده اند . در اين دوره حديث شيعي و بويژه در كوفه با بهره گيري از احاديث دو امام باقر و صادق و در مواردي ، برخي ديگر از اهل بيت مانند زيد بن علي گسترش بسياري پيدا كرد . در كنار حديث ، تدوين روايات تاريخي با رنگ شيعي كه عمدتا به وقايع تاريخي مرتبط با اهل بيت تعلق داشت ، در اين دوره نيز از سوي برخي از راويان شيعي دنبال شد[2] . در كنار روايت از امامان و اهل بيت ، روات شيعي از راويان كهنتر شيعي نيز نقل روايت مي كردند ، بطوري كه افزون بر روايت مستقيم از خود امامان ، احاديث آنان را با واسطه راويان مسن تر نيز در دفاتر روايي خويش ثبت و ضبط مي كردند .
شماري از اصحاب و شاگردان امام صادق در شمار شاگردان كهنسالتر امام قلمداد مي شوند :
ابو حمزه ثابت بن دينار ثمالي ( د . ميان سالهاي 148 – 150 ق ) ، راوي سرشناس شيعي دوره خود در جامعه كوفه از امامان سجاد ، باقر و صادق روايت حديث مي كرد[3] . به او كتاب تفسير القرآن نسبت داده شده [4]و روايات بسياري در تفسير از وي در منابع حديثي و تفسيري نقل شده است[5]. همچنين روايات دفتري از احاديث [6]وي در سنتهاي حديثي شيعي نقل مي شده و تداول داشته است .[7] ابو جعفر محمد بن علي بن ابي شعبه الحلبي ( د . پيش از 148 ق ) از افراد برجسته جامعه شيعه كوفه و وابسته به خانداني نامدار از شيعيان اين شهر بود كه از امامان باقر و صادق روايت حديث مي كرد [8]. به او در سنت امامي كتاب مبوبي به صورت موضوعي در حلال و حرام ( احكام فقه ) نسبت داده شده است كه مورد تداول و روايت اماميه بوده و احاديث فقهي وي در كتابهاي حديثي با استناد به همين سنت روايت مي شده است [9]. روشن نيست تا چه اندازه وي در تنظيم اين دفتر به صورت يك كتاب موضوع بندي شده نقش داشته است . اين در حالي است كه كتاب ديگري با عنوان كتاب التفسير نيز در فهارس امامي به وي نسبت داده شده است [10]. برادر همين راوي با نام عبيدالله نيز در شمار مهمترين محدثان شيعي كوفه در سده دوم قمري بوده است ( نك : پس از اين ) . ابوالحسن زرارة بن اعين بن سنسن كوفي ( د . 148 – 149 ق ) ، دانشمند طراز اول شيعي عصر خود در كوفه كه علاوه برفقه [11] و حديث ، در دانشهاي ديگر و حتي دانش عقايد [12]مرجعيت داشته و از امامان باقر و صادق روايت حديث مي كرد [13]. زرارة بن اعين سرشناس ترين عضو خاندان شيعي كوفي آل اعين است ( نك : پس از اين در همين بخش ) . بنابر گزارشي ، او در جهت ثبت و كتابت احاديث امام صادق اقدام مي كرده است [14] . با وجود احاديث بسيار زياد او در منابع اماميه ، روشن است كه وي در كتابت احاديث خود سهم داشته و دفاتري از مرويات او در سنت روايي امامي وجود داشته است [15]، اما به روشني از ميزان و كيفيت تلاش او در تدوين احاديث اطلاعي نداريم . ابوبصير ( با كنيه ابو محمد ) يحيي بن قاسم الاسدي كوفي ( د . 149 – 150 ق ) ، محدثي نابينا ولي احتمالا كثير الروايه ترين راوي شيعي در سده دوم قمري كه احاديث بسيار زياد او در تمامي منابع حديثي اماميه حضور قوي دارد و از امامان باقر و صادق روايت مي كند [16] . به دليل نابينايي وي ظاهرا بتوان چنين ادعا كرد كه دو دفتر حديثي كه به او در موضوعات فقهي نسبت داده شده ، گردآورده عصاكش ، ملازم و راوي نامدار او علي بن ابي حمزه بطائني بوده و در حقيقت بطائني بر اساس روايات ابوبصير دست به تدوين كتاب زده است . بهرحال مي بايست براي ابوبصير اسدي به دليل روايات بسيار او در سنتهاي روايي اماميه[17] سهم قابل توجهي براي شكل گيري حديث امامي قائل شد و بدين ترتيب روايات او در جريانهاي مختلف حديثي شيعه امامي ريشه گرفته است [18] . محدث ديگر ابوجعفر محمد بن مسلم بن رباح ثقفي كوفي ( د . 150 ق ) بود كه از فقيهان و از نامدارترين راويان حديث شيعي در سده دوم قمري كوفه بود [19]. وي چهار سالي براي شاگردي امام باقر در مدينه ماند و نيز پس از اين امام از محضر امام صادق نيز حديث شنيد . وي راوي بسيار پر كاري بوده[20] و چنانكه ادعا شده از امام باقر سي هزار حديث و از امام صادق شانزده هزار حديث دريافت كرده بوده است[21] . محمد بن مسلم به امر كتابت حديث توجه نشان مي داده است[22] . از آن جمله نيز ابوالقاسم بريد بن معاويه عجلي( د . 150 ق ) [23]را بايد نام برد كه دانشمند برجسته شيعي معتدل كوفه در نيمه اول سده دوم قمري بود و از امام باقر و همچنين امام صادق روايت حديث مي كرد و دفتري حديثي از او در سنت امامي روايت مي شد [24]. ابوعبدالله محمد بن قيس البجلي كوفي ( د . 151 ق ) هم از راويان هر دو امام بود [25]كه از وي دفتري در مسئله احكام و قضاياي امام علي منسوب به اين راوي روايت مي شده است . او دفتري از پرسشهاي خويش از امام باقر را گردآورده بوده كه به شكل پرسش و پاسخ و با عنوان المسائل روايت مي شده است [26]. اين نوع ادبي حاصل تحولات آغازين تدوين فقه بوده و احتمالا در انتقال مذاهب فقهي و اعتقادي كهنتر از اصالت بيشتري برخورداربوده است. ابوالقاسم فضيل بن يسار نهدي ( د . 148ق و يا پيش از آن ) نيز همچون بريد از هر دو امام روايت حديث كرد و ازرجال برجسته شيعه زمان خود در بصره بود . وي در حقيقت در شمار نخستين راويان حديث شيعي در بصره است [27] .همينجا بايد براي تأكيد بر حضور حديث متقدم شيعي در بصره ، از شاگرد و راوي همين شخص به نام ابونعيم ربعي بن عبدالله بن جارود بن ابي سبره الهذلي ، راوي بصري نام ببرم كه از هردو امام نيز روايت مي كرد [28] .
شماري از محدثان شيعي كوفه را مي بايد بلافاصله پس از برخي از اصحاب امام باقر در شمار بنيانگذاران حديث شيعي قلمداد كرد . از آن جمله ابو محمد عبدالله بن ابي يعفور واقد عبدي كوفي ( د . 131 ق ) از قراء و محدثان بنام كوفه [29]و از نزديكترين اصحاب امام جعفر صادق كه گويا در مقايسه با گروههاي تندروتر شيعي داراي تمايلات معتدلتر شيعي بوده است [30]. دفتري از احاديث او در ميان سنتهاي روايي اماميه شناخته بوده است[31] . همچنين يكي ديگر از دانشمند ترين شاگردان و اصحاب امام صادق كه سهم مهمي در حديث شيعي دارد و او را مي بايد در شمار هسته هاي اصلي حديث شيعي كوفه بدانيم ، ابو سعيد ابان بن تغلب بن رباح ربعي بكري جريري كوفي ( د . 141 ق ) است كه عالم قرائت قرآن و ساير علوم و از جمله علوم ادبي بود و از تني چند از علماي زمان خود بهره علمي برده بود . وي بيشترين استفاده را از امام صادق برد و بنابر نقل منابع نزديك به سي هزار حديث از اين امام شنيده بود[32] . گرايشات شيعي وي معتدل بوده است[33] . دو سه كتاب و دفتر حديث به او در سنت حديثي نسبت داده شده است [34]. ابوعبدالله معلي بن خنيس ، از موالي نامدار شيعي كوفي و اصحاب امام صادق بود كه در مدينه مي زيست و در 133ق به دستور داود بن علي عباسي حاكم اين شهر كشته شد . در سنت امامي دفتر حديثي از او روايت مي شد [35].
شماري از شاگردان و راويان شيعي امام جعفر صادق ، به طور وسيعتر و منظم تري به تبويب احاديث و تصنيف كتابهاي حديثي در موضوعات خاص و بويژه فقهي مبادرت كردند . اين در حقيقت نخستين تلاشها براي شكل گيري ادبيات فقه شيعي بوده است . يكي از كهنترين و مهمترين اين موارد ، ابو جعفر محمد بن علي بن ابي شعبه الحلبي ( د . پيش از 148 ق ) بود كه از امام باقر هم روايت حديث مي كرد ( نك : پيش از اين ) . برادر همين راوي عبيدالله بن علي بن ابي شعبه حلبي كه از راويان شيعي نامدار بود ، از امام صادق روايت حديث مي كرد [36] و سهم قابل توجهي در پيدايش ادبيات فقه حديثي داشته است .كتاب بزرگ [37] او كه تا چندين قرن در دسترس بوده [38] ، بنا به گزارش منابع ، نخستين كتاب فقهي منظم در ابواب مختلف [39] توصيف شده[40] كه در جامعه شيعه تدوين شده و مورد تداول روايي قرار گرفته بوده است . گفته شده كه وي كتاب خود را بر امام صادق عرضه داشته و امام آن را مورد ستايش و تصحيح قرار داده بوده است [41]. كتاب عبيدالله كه گاه با عنوان الجامع هم شناخته مي شده ، منبع با ارزشي براي تدوين ادبيات حديثي فقه در ميان اماميه و حتي اسماعيليان بوده[42] و در كتابها و مصنفات جامع بعدي مورد عنايت قرار گرفته بوده است [43]. البته كتاب در نسخه هاي متفاوتي روايت مي شده [44]، كه يكي از آنها نسخه كبيره ( بزرگ ) كتاب خوانده مي شده است [45]. از يك كتاب المسائل وي هم كه مجموعه اي از پرسشهاي فقهي از امام صادق بوده [46]، در برخي منابع ياد شده است كه گرچه هويت و نسبت آن با كتاب عبيدالله روشن نيست ، ولي بهرحال نشان دهنده سهم عبيدالله در تدوين حديث فقهي است كه به روشني در ادبيات فقهي آغازين نيمه سده دوم قمري در شكل مسئله هاي فقهي بروز داشته است . همچنين در اين ميان بايد به حريز بن عبدالله الازدي السجستاني اشاره كنيم كه گرچه در اصل از كوفه بود اما در سجستان اقامت گزيد [47]. وي محدث بسيار پر كار[48] و فقيه برجسته [49]شيعي با گرايش معتدل فقهي در نيمه اول قرن دوم قمري قلمداد مي شد كه از امام صادق روايت حديث مي كرد . وي به كتاب حديثي بسيار مشهوري با عنوان كتاب الصلوة [50]در سنت امامي شناخته مي شود كه به احتمال قوي مجموعه گردآوري شده توسط خود او در موضوع نماز در يك مجلد بوده است كه عنوان كتاب الصلوة به آن داده است . بنابراين وي به قصد تدوين كتابي در فقه نماز ، احاديث امام صادق را در اين باره جمع كرده بوده است [51]. همچنين كتاب فقهي ديگري با عنوان كتاب الزكاة كه گويا با ساختاري شبيه كتابهاي فقهي قرن دوم تنظيم شده بوده و در آن از دو فقيه شيعي زرارة بن أعين و محمد بن مسلم نيز بهره گرفته شده بوده است ، به حريز در سنت امامي منسوب بوده است [52]. همچنين در همين ارتباط بايد عبدالله بن سنان از محدثان پر حديث شيعي[53] كوفه و از راويان امام صادق ومورد توجه محافل حديثي اماميه [54]را نام برد كه در موضوع نماز از وي دو كتاب در سنت امامي در دسترس بوده است . كتابي هم در ابواب حلال و حرام داشته است[55] . نيز ابومحمد غياث بن ابراهيم تميمي دارمي در شمار محدثان شيعي كوفه ، با گرايش زيدي را مي شناسيم كه از امام صادق روايت مي كرد [56] و كتابي در ابواب مختلف حلال و حرام[57] ( ابوابي از فقه ) به اونسبت داده شده و در سنتهاي امامي و زيدي مورد تداول بوده است [58]. به ابو ايوب منصور بن حازم كوفي ، از راويان امام صادق نيز چند كتاب و دفتر حديثي و از جمله كتاب الحج در سنتهاي روايي نسبت داده شده است [59].
همچنين در شمار ديگر اصحاب امام صادق كه در گردآوري و تدوين حديث شيعي در اين دوره سهم قابل توجهي داشته اند ، ابوالفضل عاصم بن حميد كوفي ، راوي پر كارشيعي و شناخته شده نزد اهل سنت ، كه در همين دوره دفتر حديث متداولي داشته است[60] و همچنين ابوبصير ليث بن بختري مرادي كوفي [61] قابل ذكرند .
در كوفه خاندانهاي شيعي مختلفي در طول قرنهاي دوم و پس از آن به دانش حديث شهرت داشتند و چندين نسل از محدثان را تربيت كردند . شماري از اين محدثان جزء راويان و شاگردان امام جعفر صادق بودند . از جمله اين خاندانها بايد از آل اعين ياد كرد كه خانداني شيعي و محترم در كوفه بودند و چندين قرن دوام آوردند ( نك : زرارة بن اعين ، پيش از اين ) . از جمله ديگر محدثان پر كار و پر حديث اين خاندان مهم در عصر امام صادق ، كه دفتر حديثي شيعي مهمي از او در سنت امامي باقي بود [62]، ابو علي عبدالله بن بكير بن اعين [63]است كه راوي از امام و در عين حال فقيه و متكلم نيز بود .
ديگر بار در بصره در شمار محدثان شيعي هم عصر امام صادق كه از وي روايت حديث مي كرد ، مي بايست ابو سيار مسمع بن عبدالملك بصري ، معروف به كردين را نام برد كه دفتر حديثي از او در فهارس امامي نام برده شده و احاديث آن مورد تداول بوده است [64]. در شهرهاي ديگر عراق نيز برخي از اصحاب امام صادق در نيمه سده دوم قمري و يا اندكي بعد زندگي مي كرده و عامل انتشار حديث شيعي بوده اند[65] .
شماري از اصحاب امام صادق را نيز مي شناسيم كه بيشتر به روايت از راويان شيعي ديگر زمان خود شناخته مي شوند . در اين شمار بايد علاء بن رزين كوفي قلاء[66] ، را نام برد كه از اصحاب امام جعفر صادق و نيز از شاگردان فقيه برجسته شيعي كوفه محمد بن مسلم بن رباح ( د . 150 ق ) است كه عمده احاديث او از همين محدث است[67] و دفتر احاديث او با نسخه هاي مختلف در سنت امامي مورد روايت رجال بسياري بوده است[68] . همچنين ابو عبدالله عمرو بن شمر بن يزيد الجعفي هم از اصحاب كوفي امام صادق است كه در عين حال شاگرد و راوي جابر بن يزيد الجعفي و راوي كتابهاي وي بوده است [69].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] مانند ارمنستان ، نك : مورد ابو محمد فضل بن ابي قرة تميمي تفليسي سهندي ، در مدرسي ، ص 221 – 222 .
[2] نمونه مهم آن ابومخنف لوط بن يحيي اسدي غامدي ( د . 158 ق ) ، مورخ كوفي و از اصحاب امام صادق است كه به اندازه قابل توجهي درباره وي تحقيق صورت گرفته است ؛ نك : مدرسي ، ص 316 ؛
GAS , I / 308 – 309 ; Ursula Sezgin , Abu Mikhnaf : ein Beitrag zur Historiographie der umaiydischen Zeit ( Leiden , 1971 ) .
[3] نك : برقي ، ص 46 ، 49 ، 115 ؛ كشي ، ص 201 – 203 ؛ نجاشي ، ص 115 – 116 ؛ طوسي ، ص 41 – 42 ؛ طوسي ، رجال ، ص 129 ، 333 ؛ براي منابع سني ، نك : ابن سعد ، 6 / 345 ؛ يحيي بن معين ، التاريخ ، 2 / 69 ؛ فسوي ، المعرفة والتاريخ ، 3 / 56 ؛ مزي ، 4 / 357 – 359 .
[4] نك : ابن نديم ، ص 36 ؛ نجاشي ، ص 115 – 116 ؛ نيز نك : شهرستاني ، مفاتيح ، 1 / 170 ؛ المنصور بالله عبدالله بن حمزه ، العقد الثمين ، ص 312 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 377 .
[5] نك : گردآورده احاديث تفسيري او توسط عبدالرزاق حرز الدين در تفسير القرآن الكريم لأبي حمزه ثابت بن دينار الثمالي ، قم ، 1420 ق .
[6] براي فهرستي از بخشي از احاديث وي ، نك : خويي ، 3 / 392 – 393 ، 21 / 132 – 136 ، 371 – 384 ، 23 / 66 ؛ براي موارد ديگري از دفاتر منتسب به او ، نك : مدرسي ، ص 379 .
[7] نك : طوسي ، ص 41 ؛ طوسي ، رجال ، ص 333 ؛ براي كتاب النوادر كه مجموعه اي از احاديث وي بوده ، نك : نجاشي ، ص 116 ؛ طوسي ، ص 41 ؛ براي همه اين موارد ، نك : مدرسي ، ص 377 – 378 .
[8] براي او نك : برقي ، ص 69 ؛ كشي ، ص 488 ؛ نجاشي ، ص 325 ؛ طوسي ، ص 130 ؛ طوسي ، رجال ، ص 145 ، 290 .
[9] براي دفتر او ، نك ، ابوغالب ، ص 61 ؛ نجاشي ، ص 325 ؛ طوسي ، ص 130 ؛ مدرسي ، ص 338 ؛ براي فهرستي از احاديث وي ، نك : خويي ، 17 / 353 – 354 ، 18 / 73 ، 404 – 406 ؛ 23 / 333 – 341 .
[10] نك : نجاشي ، ص 325 ؛ براي آن ، نك : مدرسي ، ص 337- 338 .
[11] نك : كشي ، ص 238
[12] نك : فان اس ،
Theologie und Gesellschaft , I/ 321 – 330 .
[13] براي وي نك : برقي ، ص 57 ، 63 ، 115 ؛ كشي ، ص 133 – 161 ، 170 ، 185 ، 210 ، 238 – 240 ؛ ابن نديم ، ص 276 ؛ ابوغالب زراري ، ص 133 – 136 ؛ نجاشي ، ص 175 ؛ طوسي ، ص 74 – 75 ؛ طوسي ، رجال ، ص 136 ، 210 – 211 ، 337 ؛ براي منابع سني ، نك : ابن حجر ، لسان الميزان ، 3 / 128 – 129 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 404 .
[14] نك : كشي ، ص 143 ؛ در سنتهاي روايي سني از دفتري از احاديث امام باقر منسوب به زرارة ياد شده است ، نك : عقيلي ، الضعفاء ، 2 / 96 .
[15] نك : طوسي ، ص 74 – 75 .
[16] نك : برقي ، ص 53 ، 64 ؛ كشي ، ص 173 ؛ نجاشي ، ص 441 ؛ طوسي ، ص 178 ؛ طوسي ، رجال ، ص 149 ، 321 ، 346 .
[17] براي فهرستي از آنها ، نك : خويي ، 21 / 45 – 63 ، 300 – 343 .
[18] نك : مدرسي ، ص 395 .
[19] نك : برقي ، ص 50 ، 64 ؛ كشي ، ص 161 – 169 ؛ نجاشي ، ص 323 – 324 ؛ طوسي ، رجال ، ص 144 ، 294 ، 342 .
[20] براي فهرستهاي روايات او ، نك : مدرسي ، ص 345 .
[21] نك : كشي ، ص 167 .
[22] براي شواهدي از اين امر ، نك : كليني ، 7 / 34 – 35 ؛ طوسي ، تهذيب ، 9 / 340 ؛ نيز نك : نجاشي ، ص 324 ؛ مدرسي ، ص 345 .
[23] نك : برقي ، ص 57 ، 65 ؛ كشي ، ص 10 ، 135 ، 137 ، 138 ، 148 ، 169 ، 170 ، 185 ، 238 ، 240 ، نجاشي ، ص 112 ، طوسي ، رجال ، ص 128 ، 171 ؛ ابن حجر ، لسان الميزان ، 2 / 18 ؛ مدرسي ، ص 213 .
[24] براي فهرست روايات او ، نك : خويي ، 3 / 503 – 510 ؛ براي دفتر حديثي وي ، نك : نجاشي ، همانجا .
[25] براي او نك : مدرسي ، ص 345 – 346 .
[26] نك : نجاشي ، ص 323 ؛ طوسي ، 131 ؛ طوسي ، رجال ، ص 293 ؛ مدرسي ، ص 346 – 347 .
[27] براي وي نك : برقي ، ص 52 ، 63 ؛ كشي ، ص 212 – 214 ، 311 ؛ نجاشي ، ص 309 – 310 ؛ طوسي ، رجال ، ص 143 ، 269 ؛ براي منابع سني ، نك : بخاري ، التاريخ الكبير ، 7 / 122 ؛ نيز نك مدرسي ، ص 225 – 226 كه از روايات او و دفتر حديثي وي كه در سنت حديثي اماميه مورد تداول بوده بحث كرده است .
[28] براي وي نك : نجاشي ، ص 167 ؛ طوسي ، ص 70 ؛ بخاري ، التاريخ الكبير ، 3 / 327 – 328 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 361 – 362 .
[29] براي او نك : برقي ، ص 71 ؛ كشي ، ص 10 ، 161 -162 ، 169 ، 172 – 173 ، 180 ، 246 – 250 ، 330 ، 427 ؛ نجاشي ، ص 213 ، 230 ، 264 ؛ مدرسي ، ص 103 – 104 .
[30] نك : مدرسي ، ص 104 ؛ همو ،
Crisis , P. 30 – 31 .
[31] نك : نجاشي ، ص 213 ؛ براي فهرستي از احاديث او نك : خويي ، 10 / 416 – 419 ، 22 / 349 – 354 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 104 – 105 .
[32] نك : نجاشي ، ص 12
[33] براي او نك : تستري ، 7 / 97 – 107 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 107 – 112 كه مجموعه اطلاعات مفيدي ارائه كرده است . براي منابع سني شرح احوال او ، نك : مزي ، 2 / 6 – 8 ؛ ابن حجر ، تهذيب ، 1 / 93 – 94 .
[34] نك : نجاشي ، ص 11 ؛ طوسي ، ص 17 – 18 ؛ نيز نك : ابن نديم ، ص 276
[35] براي او نك : برقي ، ص 78 ؛ كشي ، ص 376 – 382 ؛ ابن بابويه ، مشيخه ، ص 468 – 469 ؛ ابن غضائري ، ص 87 ؛ نجاشي ، ص 417 ؛ نيز نك : ابن سعد ، 5 / 249 – 250 ؛ مدرسي ، ص 326 .
[36] نك : برقي ، ص 73 ؛ نجاشي ، ص 231 ؛ طوسي ، فهرست ، ص 106 – 107 ؛ طوسي ، رجال ، ص 234 .
[37] نك : ابوغالب ، ص 162 ؛ نجاشي ، ص 231 ؛ طوسي ، ص 106
[38] نك : ابن بابويه ، فقيه ، 1 / 3 ؛ سيد مرتضي ، ميافارقيات ، ص 279 ؛ همو ، مسائل الرسية الاولي ، ص 331 ؛ ابن طاووس ، المضايقة ، ص 340 – 341 ؛ همو ، اقبال ، 1 / 48 – 49 ؛ نيز نك : كلبرگ ، كتابخانه ، ص 126 .
[39] نك : نجاشي ، ص 366
[40] نك : برقي ، ص 73
[41] نك : نجاشي ، ص 231 ؛ طوسي ، ص 106
[42] براي اين كتاب ، نك : مدرسي ، ص 380 – 381
[43] براي فهرستي از مجموعه احاديث بسيار فراوان عبيدالله در ابواب فقهي ، نك : خويي ، 6 / 189 ، 217 ، 390 – 400 ، 419 – 421
[44] نك : نجاشي ع ص 231
[45] نك : طوسي ، رجال ، ص 431
[46] نك : مدرسي ، ص 381 – 382 .
[47] براي جزئيات بيشتر زندگي او مدرسي به تفصيل بحث كرده است ، نك : ص 244 – 245 . براي منابع كهن نك : برقي ، ص 103 ؛ كشي ، ص 336 ، 383 – 385 ؛ نجاشي ، ص 144 – 145 ؛ طوسي ، ص 62 – 63 ؛ طوسي ، رجال ، ص 194 .
[48] براي فهرستي از آن ، نك : خويي ، 4/ 253 ، 261 ، 467 – 496 ؛ نيز نك : مدرسي ، همانجا .
[49] نك : كشي ، ص 383 – 384 ؛ نيز نك : ابن نديم ، ص 308 ؛ دارقطني ، المؤتلف ، ص 356 .
[50] نك : ابن نديم ، ص 277 ؛ نجاشي ، ص 145 ؛ طوسي ، ص 63 . احتمالا مراد از دفتر حديثي / كتاب كه در برخي منابع به حريز نسبت داده شده ، همين متن كتاب الصلوة بوده است . براي آن نك : ابن نديم ، ص 275 ؛ ابن بابويه صدوق ، 1 / 3 ؛ ابوغالب زراري ، ص 170 ؛ نيز نك : ابن ادريس ، مستطرفات ، ص 71 – 75 ؛ در همين باره ، مقايسه كنيد با نظر مدرسي ، ص 245 . ارتباط كتاب النوادر منسوب به حريز با دفتر / كتاب حديثي ياد شده نياز به بررسي بيشتر دارد . براي كتاب النوادر ، نك : ابن نديم ، ص 277 ؛ نجاشي ، ص 145 ؛ طوسي ، ص 63 . وي كتاب الصلوة كوچكتري هم داشته است ، نك : مدرسي، ص 245 .
[51] به حريز كتاب الصوم نيز نسبت داده شده است ، نك : ابن نديم ، ص 277 ؛ طوسي ، ص 63 .
[52] نك : ابن نديم ، ص 277 ؛ طوسي ، ص 63 ؛ نيز نك : نجاشي ، ص 142 در مورد ارتباط كتاب الزكاة حماد بن عيسي جهني با حريز . اين كتاب حريز نيز مورد تداول بوده است ، نك : مدرسي ، ص 246 – 247 .
[53] نك : برقي ، ص 71 ؛ كشي ، ص 410 – 411 ؛ نجاشي ، ص 214 ؛ طوسي ، ص 101 ، طوسي ، رجال ، ص 264 ، 339 ؛ براي منابع سني ، نك : ابن عدي ، الكامل ، ص 1560 – 1561 ؛ خطيب بغدادي ، تاريخ ، 13 / 466 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 157 – 158 .
[54] نك : كليني ، 1 / 51 – 52 ؛ نجاشي ، همانجا
[55] نك :ابوغالب ، ص 183 ؛ نجاشي ، طوسي ، همانجاها ؛ مدرسي ، ص 159 – 161 .
[56] نك : نجاشي ، ص 305 ؛ طوسي ، ص 123 ؛ طوسي ، رجال ، ص 142 ، 268 ، 435 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 227 – 228 .
[57] در همينجا مناسب است كه از مسعدة بن زياد ربعي ، راوي كوفي امام صادق كه او هم كتاب مبوبي در موضوع فقه ( حلال و حرام ) داشته نام ببريم ، نك : مدرسي ، ص 323 - 324 .
[58] براي اين كتاب مبوب كه گاهي با عنوان جامع از آن نام برده شده ، نك : ابوغالب ، ص 165 ؛ نجاشي ، ص 315 ؛ طوسي ، ص 123 ، 154 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 228 – 230 ؛ كلبرگ ، كتابخانه ، ص 222 – 223 . نيز به او كتابي با عنوان مقتل أمير المؤمنين نسبت داده اند ، نك : مدرسي ، ص 230 .
[59] نك : نجاشي ، ص 413 ؛ طوسي ، ص 164 ؛ مدرسي ، ص 317 – 318 .
[60] براي او نك : برقي ، ص 111 ؛ كشي ، ص 367 ؛ ابو غالب ، ص 148 ؛ نجاشي ، ص301 ؛ طوسي ، ص 120 ؛ طوسي ، رجال ، ص 262، 408 ؛ مزي ، 13 / 482 ؛ يكي از نسخه هاي دفتر حديثي او در الاصول الستة عشر باقي مانده است ، نك : ص 21 – 41 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 210 – 211 .
[61] براي او نك : برقي ، ص 56 ، 65 ؛ كشي ، ص 169 – 174 ؛ ابن غضائري ، ص 111 ؛ نجاشي ، ص 321 ؛ طوسي ، ص 130 ؛ طوسي ، رجال ، ص 144 ، 275 ، 342 ؛ نيز : مدرسي ، ص 315 – 316 .
[62] براي كتاب او نك : كشي ، ص 516 ؛ ابن نديم ، ص 243 ؛ ابوغالب ، ص 171 ؛ نجاشي ، ص 222 ؛ طوسي ، ص 106 ؛ براي روايت از آن ، نك : مدرسي ، ص 140- 141 ؛ كلبرگ ، كتابخانه ، ص 219 ؛ براي فهرستي از روايات وي ، نك : خويي ، 10 / 126 – 130 ، 420 – 432 ؛ 22 / 160 – 169 ، 363 – 378 .
[63] وي پس از درگذشت امام صادق به فطحيه پيوست ؛ براي عبدالله بن بكير ، همچنين نك : برقي ، ص 71 ؛ كشي ، ص 345 ، 375 ؛ ابوغالب، ص 114 ؛ ابن نديم ، ص 243 ، 276 ؛ غضائري ، تكمله ، ص 192 ؛ طوسي ، رجال ، ص 230 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 140 .
[64] نك : برقي ، ص 111 ؛ كشي ، ص 310 ؛ نجاشي ، ص 420 ؛ طوسي ، ص 128 – 129 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 325 ؛ كلبرگ ، كتابخانه ، ص 226 .
[65] نمونه ابوجعفر محمد بن حمران نهدي بزاز كه در جرجرايا ، از روستاهاي نهروان ميان واسط و بغداد زندگي مي كرد ، نك : مدرسي ، ص 342 – 343 ؛ مورد قاسم بن سليمان كوفي كه در بغداد سكونت داشت ، نك : مدرسي ، ص 359 ؛ مورد ابوعلي احمد بن عائذ بن حبيب كوفي كه در بغداد سكونت داشت ، نك : مدرسشي ، ص 177 – 178.
[66] براي او نك : برقي ، ص 77 ؛ نجاشي ، ص 298 ؛ طوسي ، ص 112 – 113 ؛ طوسي ، رجال ، ص 247
[67] براي فهرستي از احاديث او نك : خويي ، 11/ 161 – 165 ، 169 – 171 ، 178 ، 449 – 468
[68] نك : ابوغالب ، ص 148 ، 182 – 183 ؛ نجاشي ، ص 39 ، 298 ؛ طوسي ، ص 112 – 113 . براي بخشي از يك دفتر حديثي از او كه باقي مانده ، نك : الاصول الستة عشر ، ص 150 – 157 ؛ نيز نك : مدرسي ، ص 180 – 181 ؛ كلبرگ ، كتابخانه ، ص 221 .
[69] براي او نك : ابن غضائري ، ص 74 ؛ نجاشي ، ص 287 ؛ طوسي ، ص 112 ؛ طوسي ، رجال ، ص 141 ، 250 ؛ بخاري ، التاريخ الكبير ، 6 / 344 ؛ مدرسي ، ص 204 – 205 ؛ نيز در مورد منخل بن جميل الاسدي الرقي كه تقريبا در تمامي موارد از جابر الجعفي روايت مي كند ، نك : مدرسي ، ص 351 – 352 .
سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۵ ساعت ۱۱:۴۱
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .