اين را در کانالی تلگرامی که معمولا تکه هایی از آثار جواد طباطبایی را می گذارد ديدم:
زمانی که صدرالدین شیرازی قدم در راه تجدید اندیشهٔ فلسفی گذاشت، دیری بود تا بحران تمدن ایرانی به اوج رسیده و دورهٔ زوال اندیشهٔ فلسفی آغاز شده بود. صدرالدین شیرازی، میراثدار وضعی بود که با جمع میان شریعت و تصوف ایجاد شده بود. با تبدیل تصوف به یگانه شیوهٔ «اندیشیدن» رخنهای در ارکان خردگرایی ایرانی افتاد و تصوف به نظام گفتاری فهم شریعت تبدیل شد. آنچه از میراث اندیشهٔ عقلایی یونانی و خردگرایی ایرانشهری به نخستین سدههای دورهٔ اسلامی انتقال یافته بود، پس از سدهٔ پنجم، و بویژه به دنبال ضربهای که امام محمد غزالی بر پیکر آن وارد کرد، دچار انحطاط شد. از پاسخ ابن رشد آندلسی که بگذریم - که در قلمرو ایران فرهنگی بازتابی نداشت و حتی نام او در میان فیلسوفان ایرانی شناخته نشده بود - هیچ یک از فیلسوفان دورهٔ اسلامی نتوانستند پاسخی در خور به چالش امام محمد غزالی بدهند و جالب اینکه اثر ابن رشد در سرزمینهای شرقی اسلام ناشناخته ماند. در ایران خردستیزی و فلسفهستیزی شرعی غزالی را بویژه شاعران عارفمشربی مانند جلالالدین رومی در صورتهای دیگر پی گرفتند و همین امر تأثیری بسیار ژرف در خردستیزی ایرانیان نهاد و اگرچه اهل فلسفهای مانند میرداماد به دفاع از فلسفه و خردگرایی برخاستند،اما دفاع آنان بیشتر از آنکه اندیشهٔ عقلی باشد، در ادامهٔ آن جریانی از اندیشه بود که به دنبال جمع میان شریعت و تصوف تدوین شد.
برآمدن صدرالدین شیرازی به عنوان واپسین نمایندهٔ مهم اندیشهٔ فلسفی در ایران، از سویی با تبدیل شدن تصوف به یگانه شیوهٔ اندیشیدن همزمان بود، اما، از سوی دیگر، نخستین سدهٔ فرمانروایی صفویان، پیش از آنکه شریعتمداری مجلسیمآب نیمهٔ دوم صفویان عرصه را بر همهٔ وجوه تعقل تنگ کند، دورهای از التفات به سنت فلسفی به شمار میآمد. با پایان نخستین سدهٔ فرمانروایی صفویان، ایرانزمین در آستانهٔ راهی قرار گرفته بود که میتوانست به انحطاط یا تجدید حیات تمدن و فرهنگ آن بینجامد. تجدید حیات فرهنگ و تمدن ایرانزمین نیازمند دگرگونیهای ژرف در بنیادهای آن بود و فیلسوف این دوره میبایست با درکی نو از دوران جدیدی که در مغربزمین آغاز شده بود، و بیشتر از آن، با توجه به وضع زوال اندیشه و انحطاط تاریخی مزمن ایرانزمین، طرح نویی از اندیشهٔ عقلانی درمیافکند.
صدرالدین شیرازی فیلسوف چنین دورهٔ پرمخاطرهای بود، اما نه او را توان پاسخ به چالش دوران جدید بود و نه میراث فکری و فرهنگی دورهٔ اسلامی میتوانست شالودهای استوار برای تدوین چنین منظومهای فلسفی فراهم کند. صدرالدین شیرازی، به عنوان واپسین نمایندهٔ اندیشهٔ خردگرای دورهٔ اسلامی، در برابر وضعی پرتعارض و دوگانه قرار داشت.
دو حاشيه بر نوشته فیلسوف "امتناع انديشه":
1) من کاری به سطح دانش و تخصص واقعی نويسنده اين مطالب ندارم. اما ترديدی هم ندارم در اين نوشته نويسنده هر کس باشد چند چيز را آشکار کرده: اطلاع دقیقی از تاريخ فلسفه اسلامی ندارد. فلسفه يونانی را هم ظاهرا نمی شناسد و يا دست کم توقع بيجایی از تأثيرات آن در تحول سپهر سياست دوره اسلامی دارد. از خردگرایی ايرانی (قبل از اسلام) هم اطلاع درستی ندارد و توقع بيجایی از آن دارد. غزالی را که حتما نمی شناسد؛ شريعت/ فقه و تصوف را بشرح أيضاً. نمی داند که اتفاقا در ايران فلسفه ابن رشد را حتی در دوره صفوی عده ای از حکما می شناختند و تعدادی از آثارش را خوانده بودند. جلال الدين بلخی و ميرداماد را هم نمی شناسد و اصلا درک درستی از تاريخ فلسفه اسلامی چه در دوره پيش از غزالی و چه بعد از غزالی ندارد و توقع "خلاف آمد عادت"ی هم از فلسفه ملاصدرا دارد. نويسنده با بی توجهی به عوامل فاعل در تحولات سياسی و منطق قدرت، همه چيز را به فلسفه فروکاهيده در حالی که درک او از فلسفه و يا وظيفه آن، درست يا غلط، ربطی به ماهيت و کارويژه تاریخی فلسفه در دوره اسلامی از یک سو، و نسبت فلسفه با دین و همچنین نسبت دین/ شریعت با سیاست/ دولت در اسلام و تاریخ تفکر اسلامی از دیگر سو ندارد. نويسنده توضيح نمی دهد که اگر مثلا فيلسوفان بعد از غزالی پاسخ روشنی به "خرد ستيزی" (کذا) غزالی می دادند بنا بود چه اتفاقی بیافتد تا بعدها "درکی نو از دوران جدیدی که در مغربزمین آغاز شده بود" ايجاد شود و "طرح نویی از اندیشهٔ عقلانی" درافکنده شود. ربط اين" انحطاط تاریخی مزمن ایرانزمین" ادعایی با غزالی و تفکر فلسفی بعد از غزالی دقيقا چيست؟ و ...
2) سطوری که نقل شد طبعا نمونه اعلای انشا نويسی است و ردیف کردن شماری نام و مفهوم است بی آنکه از آن معنای محصلی بتوان دریافت کرد. معتقدم در تاريخ انديشه اين سرزمين بعدها در بحث از شرایط و زمینه های "امتناع انديشه" امثال همین نوشته مورد توجه قرار خواهد گرفت...
سه شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۳:۳۴
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .