آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۴۷٫۴۰۷ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۸۰ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۵
بازدید از این یادداشت : ۱۲۲

پر بازدیدترین یادداشت ها :



موسی بن سيار (يا يسار) اسواری که از نسل اساوره و سواره نظام دوران ساسانی بود تبارش ايرانی بود و در بصره در نيمه اول سده دوم قمری می زيست. او متکلمی قدری مذهب و نزديک به معتزله بود و البته اهل منبر و وعظ؛ به شيوه "قصّاص" آن زمان. گفته اند که سی سال تفسیر قرآن گفت در مجالسش و با اين وصف يک دور تفسيرش تمام نشد. در مجلس او عرب و موالی بصره گرد می آمدند و از درس و تفسيرش استفاده می کردند. به تعبير قاضي عبد الجبّار: وأنه کان یجمع في مجلسه العرب والموالي فجعل العرب في ناحية والموالي في ناحية ويفسّر للکلّ بلغته فلم یکن بإحدی اللغتين دون الأخری (فضل الاعتزال، ص 252 تا 253). خلاصه اينکه در مجلس تفسير او که هم عرب ها و هم ايرانی ها حاضر می شدند او چنان بر هر دو زبان همزمان مسلط بود که برای عرب ها قرآن را به عربی تفسير می کرد و برای ايرانی ها به زبان فارسی. تصورش را بکنيد يک تفسير برای قرآن به زبان فارسی و حاصل سی سال تدريس تفسير قرآن. اگر نوشته و تحرير و به اصطلاح امروز پياده می شد اينک چه گنجينه زبانی مهمی در اختيارمان بود. علاوه بر ارزش تفسيری آن.

جاحظ هم در البيان والتبيين خود (1/ 293) می نويسد: ومن القصاص: موسى بن سيّار الاسواري، وكان من أعاجيب الدنيا، كانت فصاحته بالفارسية في وزن فصاحته بالعربية، وكان يجلس في مجلسه المشهور به، فتقعد العرب عن يمينه، والفرس عن يساره، فيقرأ الآية من كتاب الله ويفسرها للعرب بالعربية، ثم يحول وجهه إلى الفرس فيفسرها لهم بالفارسية، فلا يدري بأي لسان هو أبين. واللغتان إذا التقتا في اللسان الواحد أدخلت كل واحدة منهما الضيم على صاحبتها إلا ما ذكرناه من لسان موسى بن سيار الأسواري.

اين تفسير که به تصريح جاحظ به زبان فارسی بوده در مجالس بصره ارائه می شد. توجه کنيد بصره که يکی از مهمترين امصار نو بنای مسلمانان و فاتحين عرب بوده آنقدر در آنجا ايرانی ها حضور داشتند که اسواری ناچار بوده تفسير همزمان از قرآن برای مخاطبان منبرش ارائه دهد. مقصود از زبان فارسی هم اينجا زبان پهلوی نيست بلکه زبان فارسی تحول يافته به زبان فارسی دری مقصود است که در بصره و اهواز حضوری قوی داشت.

از آن مهمتر اينکه اسواری ايرانی چنان در تفسير قرآن تخصص داشته که حتی آنان که زبان اصلی شان زبان عربی بود نياز داشتند در محضر او تفسير قرآن بشنوند. او علاوه بر اينکه اديب و زبان دان و مفسر قرآن بود متکلم هم بود و مذهبش به معتزله نزديک بود اما آنطور که در کتب رجالی اهل سنت هست مخالفان سنت گرای جبری مسلک او وی را با تهمت "قدری" بودن از خود می راندند و حتی احاديث او را سانسور کردند. در مورد تبار ايرانی او می دانيم که خودش يکجا تصريح کرده که ايرانی است: " قال موسى بن يسار الأسواري إن أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم كانوا أعرابا جفاة فجئنا نحن أبناء فارس فلخصنا هذا الدين" (نک: الضعفاء، از عقيلی، 4/ 171).
سه شنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱۷
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت