آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۱٫۹۸۷٫۴۲۱ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۱۱۲ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۴
بازدید از این یادداشت : ۸۸

پر بازدیدترین یادداشت ها :


این روزها مطلبی در کانال ها در رابطه با "فارسی زبانان" و "فارسی دانان" به استاد مصطفی ملکيان نسبت داده می شود که اميدوارم نسبتی نادرست باشد؛ گو اينکه از ايشان سابقا هم مطالبی در رابطه با تاريخ و تمدن ايرانی شنيده و يا خوانده بودم که حقيقتا خيلی نا اميد کننده بود. حالا فارغ از آنکه حقيقتا اين مطلب از ايشان است و يا نه اين چند سطر را اينجا می نويسم. اميدوارم ايشان بخوانند:

زبان فارسی دو ويژگی عمده تاريخی دارد: يکی اينکه زبان فرهنگ است؛ يکی از کهنترين زبان های زنده دنياست که ده ها هزار کتاب و قطعات نثر و نظم با استفاده از آن نوشته و سروده شده است. زبان ارتباط فرهنگی و تمدنی ما با تعدادی از همسايگان امروزی ماست. فارسی زبان صرفا فارسی دانان نيست؛ چه در آن صورت تعدادی از ايرانشناسان خارجی را هم بايد فارسی زبان به معنای فارسی دان دانست. خير. فارسی زبان يعنی کسی که فارسی زبان تجربه زيسته فرهنگی اوست؛ عامل ارتباط با تاريخ و فرهنگش؛ فارغ از اينکه زبان مادريش چيست؛ چه بسياری از کسانی که در رشد و اعتلای اين زبان در طی قرن های گذشته مساهمت داشته اند کسانی بودند که شايد زبان مادريشان غير فارسی بود اما همان ها زبان فارسی را به عنوان زبان فرهنگ و زبان مکتوب خود زيسته بودند. از نقطه نظر مساهمت فرهنگی زبان های سريانی و عربی هم هر کدام در طی تاريخ دو هزار سال گذشته و برای مدتی در ميان تمدن های اين منطقه نقشی مشابه داشته اند.

نکته دوم: با اين وصف زبان فارسی يک ويژگی مهم ديگر دارد: زبان فارسی زبان يک قوم نيست. زبان يک ملت است. زبان "ايرانشهر" است. زبانی است ريشه گرفته در تاريخ يک سرزمين با چند هزار سال تاریخ که هويت پيوسته و تاريخی و فرهنگی خود را حفظ کرده و اين زبان را در مراحل مختلف خود متحول کرده و اينک هزار و اندی سال است که در شکل فارسی کنونی آن در ادبيات و فرهنگ و زندگی مردمان اين سرزمين به زیست خود ادامه می دهد. همه ايرانيان در طول تاريخ اين هويت را با يکديگر و در کنار هم شکل داده اند؛ به عنوان يک ملت. اين مليت مفهومی تاريخی/ فرهنگی دارد. ربطی به دولت-ملت های مدرن ندارد. مفهومی نيست که با يک تصميم سياسی و يا با اراده ای قاهره در لحظه ای از تاريخ اين سرزمين شکل گرفته باشد. هويتی است سيال و تاريخی که در عين وحدت خود ضامن حضور کثرت هاست: وحدت در عين کثرت و کثرت در عين وحدت. اين است ويژگی ايرانشهری که در تاريخ می شناسيم. نه اين مليت و نه اين زبان بر ساکنان اين سرزمين هيچگاه تحميل نشده است. تحميلی قومی نيست. اساسا زبان فارسی زبانی قومی نيست چرا که فارس و فارسی يک قوميت نيست. همه ساکنان اين سرزمين از چند هزار سال پيش به اين سو ايرانی اند با همه تنوع هايشان و زبان مشترک فرهنگی همه سازندگان اين سرزمين و اين فرهنگ و اين تمدن زبان فارسی است؛ زبانی که با آن فرهنگ و تمدن چند هزار ساله خود را منتقل کرده اند و متحول کرده اند. با اين تحول زبان فارسی هم متحول شده و از زبان های قديم آن به زبان فارسی دوره اسلامی رسیده است. ما در ايران تنها زبان فارسی نداريم. هيچ گاه تنها زبان فارسی نداشته ايم. سياهه نام های زبان ها و لهجه های ايرانی سياهه بلندی است. همه اين زبان ها و لهجه ها در طول تاریخ برای خود فرهنگ شفاهی و مکتوب داشته و دارند اما همه آنها در عين حال خادم زبان فارسی در تحول تاريخی اش بوده اند؛ زبان فرهنگ ملی و دینی اين سرزمين.
جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۹
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت