آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۱٫۹۸۷٫۳۸۵ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۷۷ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۴
بازدید از این یادداشت : ۶۱

پر بازدیدترین یادداشت ها :


آنطور که معمولا گفته می شود شيخ طوسي دست کم يک کتاب و بل بيش از يک کتاب خود را به درخواست ابن برّاج، فقيه برجسته امامی معاصرش نوشته. ابن براج معاصر جوانتر شيخ طوسی بود و با اينکه همانند طوسی از محضر شريف مرتضی در بغداد بهره علمی وافر برد اما آغاز تحصيلات شيخ طوسي نزد مرتضی به سال ها قبل از شروع تحصيلات ابن براج نزد استاد بر می گردد. شيخ طوسي قبل از آن از حدود سال ۴۰۸ محضر شيخ مفيد را نيز درک کرد و می دانيم که ابن برّاج اساسا مؤفق به ديدار با شيخ مفيد نشده بود و آمدن او به بغداد برای تحصيل به سال ها بعد از مرگ شيخ مفيد مربوط می شود. من در اينجا قصد ندارم در رابطه با مناسبات شيخ طوسي و ابن برّاج به بحث بپردازم. آن موضوع مستقلی است و تاکنون هم برخی به اين موضوع پرداخته اند.

هر چه هست شيخ طوسي در مقدمه برخی از رسائل و کتاب هايش با تعابيری کم و بيش مشابه از يک "الشيخ الفاضل" ياد می کند که به انگيزه پاسخ به درخواست و يا پرسش او شيخ کتاب مورد نظر را نوشته. شيخ طوسي هيچگاه نامی از اين شخص/اشخاص نمی آورد.

اينکه دقيقا چرا نام کامل "الشيخ الفاضل" در اين دسته از کتاب ها به تصريح نقل نشده بر ما روشن نيست. قبلا در يادداشتی موضوع تقديم نامه ها را در کتاب های کهن و نسخه های برجای مانده از آنها توضيح داديم. اما در مجموع تعبيرات دعائيه بعد از چنين اشاراتی می تواند گاهی برای شناسایی اين اشخاص کمک کند. تعبيری مانند "أدام الله عزّه" حتما از تعبيری مانند "أدام الله تأييده/ يا بقاءه" بلندتر و ناشی از جايگاه برتر شخص مورد اشاره است. البته تعبيری مانند "أطال الله بقاءه وکبت أعداءه" از همه اينها برتر است که نمونه آن را در المسائل الطوسية؛ در خطابات شيخ نسبت به شيخ مفيد، استادش می بينيم. تعبير "أيدك الله " در خطاب به شخص مورد اشاره از همه تعابير پيشگفته سطح پايين تری دارد. حال اگر مثلا نويسنده تعبيری مانند: "أما بعد فإني قد أجبت إلى ما تكرر سؤال الشيخ الفاضل فيه" به کار گيرد اين نشان می دهد کسی که از نويسنده در سطح پايين تری از لحاظ مرتبت اجتماعی و يا علمی قرار دارد از او درخواست نوشتن آن کتاب را کرده. اما در مورد تعبيری مانند"فإني مجيب إلى ما رسمه الشيخ الجليل - أطال الله بقاءه" نمی توان اين حکم را صائب دانست.

شيخ طوسي چنانکه گذشت در مقدمه آثار متعددش کتابش را در پاسخ به درخواست يک "الشيخ الفاضل" نوشته. منتهی نوع تعبيرها در موارد متعدد نشان می دهد که همه آنها ناظر به يک شخصيت نبايد باشد؛ دست کم در مورد آثاری که در يک فاصله زمانی کوتاه تحرير شده. حال اگر درباره الجمل والعقود شيخ برخی تصريحی به نام ابن البراج در حاشيه نسخه های خطی اين اثر به عنوان کسی ديده اند که شيخ رساله خود را برای او نگاشته اين البته دليلی برای درستی اين نظر که برخی مطرح کرده اند و همه اين نوع آثار شيخ را در پاسخ به درخواست ابن براج قلم برده اند نيست.

ابن برّاج البته چنانکه خودش هم در آثارش تصريح کرده در درس شيخ شرکت می کرده گرچه به عنوان شاگردی در سطحی بالا و در پايه ای که گاه با او اختلاف نظر پيدا می کرده و اين بدان جهت بود که ابن برّاج قبل از شيخ چند سالی محضر شريف مرتضی را که استاد هر دو بود درک کرده بود.

به هر حال در مورد الفهرست شيخ، برخی تعبير "الشيخ الفاضل" را ناظر به ابن براج دانسته و گفته اند که شيخ کتاب فهرست را به خواهش ابن برّاج نگاشته. به نظرم اين درست نباشد: به اين دليل که وقتی شيخ کتاب فهرست را می نوشت هنوز ابن براج به بغداد نيامده بود. مگر اينکه فرض کنيم فهرست در دو مرحله تدوين شده: نخست مسوده ای از آن توسط شيخ تدوين شد بی آنکه منتشر شود و بعدا خيلی سال بعد آنگاه که شيخ قصد انتشار آن را داشت تحریر تازه را به عنوان پاسخی به طلب ابن برّاج نهایی کرد و تقديم نامه را در آغاز آن اضافه کرد. در واقع اين احتمال هست که شيخ تنها تحريری اوليه از فهرست در آغاز تدوين کرده بود منتهی به دليل عدم تکميل آن قصدی برای انتشارش نداشت. اين گويا با اين نظر که نجاشي که مدتها بعد از شيخ و در پاسخ به درخواست شريف مرتضی (و نه ابو يعلی جعفری که برخی گمان برده اند) آغاز به تدوين رجال خود کرد و در مقدمه تعبيری دارد که نشان می دهد از تأليف شيخ طوسي بی اطلاع است هماهنگ است؛ گو اينکه بعدها آنگاه که شيخ در بغداد مرجعيت اعلای تشيع را حائز شد نجاشي در سياهه ناقصی که از آثار شيخ در رجال خود به دست داد هم رجال و هم فهرست شيخ را معرفی کرد. البته به ويژه در اوائل کتاب رجال مانا که نجاشی سخنش ناظر به فهرست شيخ است و شباهت ها غير قابل انکار است اما گويا اين شباهت ها به دليل وجود منبع مشترک و البته ناقصی است که هر دوی شيخ و نجاشي به آن دسترسی داشته اند.

اينکه فهرست شيخ در طی يک دوران نسبتا بلند به تدريج تکميل شده قابل ترديد نيست منتهی اینکه ويرايش اول آن درست بعد از تکميل تحرير اول منتشر نشده باشد البته مسلم نیست. اين را هم اضافه کنم که شيخ تا سال های آخر مواردی را به فهرست خود اضافه می کرد و اين بعد از انتشار نسخه کتاب و شهرت آن در ميان اصحاب بود. اگر واقعا اولين نسخه منتشر شده شيخ به نام ابن براج انتشار يافته بود اين بايد به اواخر حيات مرتضی (درگذشت: سال ۴۳۶ ق) مربوط باشد (يعنی شاید دو سه سالی قبل از مرگ مرتضی. می دانيم که تحريری از شرح حال مرتضی را در زمان حيات او در فهرست نوشت). ابن براج در سال ۴۳۸ ق بغداد را ترک کرد. شايد در اين فاصله يعنی بين ۴۳۲ ق (سال تدوين تلخيص الشافي که در فهرست نامش ديده می شود) تا ۴۳۸ ق فهرست شيخ منتشر شده باشد.

با اين وصف ترديدی نيست که شيخ بعد از ورود به بغداد در سال ۴۰۸ خيلی زود به محضر شيخ مفيد راه يافت و اندکی بعد به تدوين فهرست خود آغاز کرد؛ يعنی سال ها قبل از سال ۴۲۹ ق، زمانی که ابن براج برای درک محضر مرتضی به بغداد درآمد. اين از آنجا معلوم است که تحرير اول فهرست شيخ اندکی بعد از وفات شيخ مفيد فراهم شده بود (و در آن از مرگ مفيد در همان اول شرح حالش خبر می دهد). اين را از اينجا می توان فهميد که شيخ در اوائل فهرست در ذيل شرح حال ابن نوح سيرافي می نويسد: "و له كتاب أخبار الأبواب غير أن هذه الكتب كانت في المسودة و لم يوجد منها شي‌ء، و أخبرنا عنه جماعة من أصحابنا بجميع رواياته، و مات عن قرب إلا أنه كان بالبصرة و لم يتفق لقائي إياه." ابن نوح سيرافي اندکی بعد از سال ۴۰۸ ق که شيخ به بغداد آمد درگذشت. شيخ می توانست علی الاصول محضر او را درک کند البته به شرطی که به بصره، محل سکونت ابن نوح می رفت. با اين وصف ابن نوح خيلی زود درگذشت ("مات عن قرب") و شيخ مؤفق به ديدار او هم نشد. با توجه به آنچه از زندگی و حيات علمی او می دانيم ابن نوح نمی توانست خيلی سال بعد از تاريخ ۴۰۸ همچنان زنده باشد. او محتملا همان حدود ۴۱۱ ق و يا اندکی بعد در همان بصره درگذشت و به خاک رفت. شيخ هنگامی که تحرير اول فهرست خود را می نوشت گمان می برد از آثار ابن نوح چيزی جز مسودات باقی نمانده اما بعدها در سال ۴۴۷ ق که غيبت خود را می نوشت از کتاب أخبار الأبواب ابن نوح مفصلا بهره برد.

آنچه درباره تاريخ تحرير نخست الفهرست شيخ گفتيم با اين واقعيت هم سازگار است که در مقدمه فهرست، شيخ از مرگ زودهنگام احمد ابن الغضائري ياد می کند ("و اخترم هو رحمه الله "). ابن غضائري احتمالا اندکی بعد از مرگ پدرش (در ۴۱۱ ق) در حدود سال ۴۱۳ ق خرقه تهی کرد.
جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۱
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت