آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۱٫۹۷۵٫۸۶۳ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۶۹ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۴
بازدید از این یادداشت : ۱۷۶

پر بازدیدترین یادداشت ها :


برخی از محققان که اصرار دارند تشيع اصيل را مذهبی باطنی و با گرايشات تأويلی و غلوگرايانه و به عبارتی ديگر ديانتی در چارچوب باور به نوعی از الوهيت امامان شيعه قلمداد کنند در عين حال بر اين نکته تأکيد می کنند که يکی از عناصر اصلی اين تشيع اصيل و اوليه عدم باور به تماميت قرآن و وجود دست کم نقص، اگر نگوییم باور به وجود اضافاتی در قرآن است. آنان معتقدند باور به تماميت مصحف عثمانی به عنوان يکی از نتايج روند سنی گرایی در ميان تشيع امامی بود که به ويژه با حکومت آل بويه بر بغداد و به قدرت رسيدن سلطه مذهبی و غلبه متکلمان به ظهور پيوست. در اينکه اين تحليل ريشه و بنيادی تاريخی ندارد سخن بسيار می توان گفت. منتهی در رابطه با تحريف قرآن بايد اين نوع نويسندگان به اين پرسش ساده پاسخ دهند که اگر چنین است پس چرا در ادبيات جدلی و مذهبی ميان شيعيان امامی و ساير مذاهب و فرق اسلامی و از آن ميان زيديه و اهل سنت و معتزله هیچ نشانی از اين اتهام زنی يعنی اتهام شيعيان به وجود تحريف در قرآن تا اواخر سده سوم قمری در منابع ديده نمی شود. در واقع نخستين نمونه موجود از اين نوع اتهام زنی روشن را در کتاب الانتصار ابو الحسين خياط می بينيم که اثری است از حدود سال ۲۷۰ ق (احتمالا يکی دو سال بعد از اين تاريخ). قبلا در يادداشتی مستقل نشان داديم که جاحظ در حجج النبوة خود گرچه اشاره می کند که شيعيان امامی نسبت به متن مصحف زيد بن ثابت طعن هایی را وارد می کردند منتهی همو اضافه می کند که آنان از قرائت ابن مسعود حمايت می کرده اند. البته چنانکه در آن يادداشت گفتم اين به معنی اتهام زنی جاحظ نسبت به شيعيان در خصوص عقيده به تحريف قرآن نيست. در واقع شيعيان امامی در چارچوب جدل های ضد سنی خود و انتقادات نسبت به عثمانيه عمل عثمان را در خصوص تکيه بر مصحف زيد بن ثابت و رد کردن و دستور به آتش زدن مصاحف ديگر و عدم پذيرش مصحف ابن مسعود را مطرح می کردند و در واقع تکيه آنها نه بر قضيه تحريف که جاحظ اساسا بدان اشاره ای ندارد بلکه نوع رفتار عثمان با مصحف ابن مسعود و تمسک به برتری مصحف او بر مصحف زيد بن ثابت صرفا برای ذکر مثالب خليفه سوم از ديدگاه شيعيان بود. بدين ترتيب بايد گفت قديمترين اشاره به عقيده به تحريف قرآن تا آنجا که منابع ما اجازه می دهند از آن ابو الحسين خياط است. به احتمال زياد اين اتهام ريشه در همان جدل مذهبی دارد که جاحظ بدان اشاره کرده و در فاصله ميان جاحظ تا خياط يعنی درست تنها چند دهه تبديل به اتهامی بر عليه شيعيان در محيط های معتزليان ضد شيعی شده است.

خوب پرسش اينجاست: اگر عقيده به تحريف قرآن يکی از اصول تشيع قديم و باطنی بود چرا مخالفان تشيع تا حدود اواخر سده سوم از آن در کتاب ها و رديه ها و گزارش های ضد شيعی خود نامی و يادی نکرده اند؟ مگر از قرآن مهمتر در ديانت اسلام وجود دارد؟ چرا در منازعات مذهبی دو سه قرن نخستين کسی شيعيان را متهم نکرده است که شما به تحريف قرآن باور داريد؟ در چند متنی که از سده دوم قمری در دست است و از جمله متون بازيافته اباضيان که اخیرا کشف و منتشر شد با وجود انواع اتهام زنی ها به شيعيان از بحث تحريف قرآن سخنی به ميان نيامده. در نيمه اول سده سوم اصحاب حديث بغداد بيشترين حملات را نسبت به شيعيان و رافضه داشته اند اما هيچ کدام از اين موضوع سخنی نگفته اند. به طور نمونه در چند متنی که در عقيده به احمد بن حنبل منسوب است و در آنها از رافضه و عقايدشان بحث شده مطلقا اشاره ای به موضوع تحريف قرآن نمی شود (در همان دوره در آثار حارث محاسبي هم چنين چيزی ديده نمی شود). در متن الرد علی الرافضة از امام قاسم بن ابراهيم رسي که از اوائل سده سوم قمری است (و همچنين در الرد علی الروافض که منسوب به اوست گرچه در درستی اين انتساب ترديدهایی هست) با وجود اشاره به عقايد مختلف و به قول نويسنده غير قابل قبول شيعيان هيچ سخنی از اتهام تحريف قرآن در ميان نيست. قبلا در مقاله ای نوشتيم که فضل بن شاذان در حدود نيمه سده سوم در کتاب الايضاح آشکارا از تماميت قرآن دفاع می کند و در مقابل مخالفان سنی مذهب را به باور به وجود تحريف ها و اختلافات در مصاحف قرآنی متهم می کند.

واقعيت اين است که اين عقيده در ميان بخشی محدود از شيعيان صرفا در حدود دو سه دهه آخر سده سوم به دلايلی که آقای حسين مدرسی به خوبی در مقاله خود درباره تحريف به بحث گذارده اند شيوعی پيدا کرد و بعد به صورت يک اتهام از سوی مخالفان تشيع به عموم شيعيان نسبت داده شد. نخستين گروه هایی که اين عقيده را در ميان شيعيان و با تأثير پذيری از برخی بحث ها و روايات اهل سنت مطرح کردند طيف هایی در ميان غلات کوفه و به ويژه بصره و بغداد و بعدا شماری از محدثان غير معتبر در ميان شيعه و از جمله احمد بن محمد سياري بودند. اين عقيده خيلی زود از سوی متکلمان و اهل نظر اماميه مورد رد و انکار قرار گرفت.
يكشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۸:۲۷
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت