آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۵۵٫۳۷۳ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۹۵ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۱۱۵
بازدید از این یادداشت : ۶۷۱

پر بازدیدترین یادداشت ها :



من دو يا سه نسخه از معارف القرآن مرحوم ميرزا مهدي اصفهانی را از سال ها پيش داشتم و بخش های زيادی از آن را خوانده بودم. ديروز در کتابخانه دانشگاه پرينستون ديدم چاپ چهار جلدی و پاکيزه آن به کتابخانه رسيده. بنابراين آن را امانت گرفتم و الآن مشغول خواندن آن هستم. محققان کتاب زحمت زيادی کشيده و طبعی خوب و قابل قبول از متن کتاب به دست داده اند. ناشر آثار ديگر ميرزا را هم در چارچوب همين پروژه منتشر کرده که برخی از آنها را ديده ام. کتاب معارف القرآن با وجود اينکه کتابی پر برگ است اما در واقع بيشتر به دفتری از يادداشت های ميرزا مهدي می ماند برای مراجعه به احاديث و آيات مرتبط با موضوعات اعتقادی. شايد بيشتر از هشتاد درصد کتاب تنها نقل احاديث و آيات است و مابقی توضيحاتی که در بسياری موارد هم حرف تازه ای نيست و تکرار و توضيح است. اصولا کل منظومه فکری ميرزا را می توان در يک کتاب حدودا صد صفحه ای کامل توضيح داد. احاديثی که در اين کتاب مورد استناد قرار گرفته عموما از منابع واسطه اخذ شده و متأسفانه در بسياری مواقع سند احاديث و منبع اصلی نقل روشن نيست (محققان کتاب به درستی اين نقص را استدراک کرده اند). بسياری از احاديث ريشه اش به تفسير منسوب به امام حسن عسکری (ع) می رسد که در مجعول بودن آن ميان علما و محققين ترديدی نيست. قسمتی ديگر از احاديث کتاب معارف القرآن هم به متن هایی باز می گردد که ريشه در مذهب نصيری دارد (درباره اين بعدا خواهم نوشت). در يک مورد ديدم حديثی را به واسطه يک منبع شيعی نقل می کند که آن منبع حديث را از يک نويسنده کرامي مذهب نقل کرده. بخش وسيعی از احاديث کتاب معارف القرآن درباره عالم ذر است که قبلا درباره ميزان اعتبار آنها نوشته ام. ميرزا مهدی اصفهانی به سند احاديث توجه ندارد. هر حديثی که با مبانی او سازگاری و لو به تأويل داشته باشد در اين کتاب آورده. اخباری گری ميرزا از همين کتاب آشکارا پيداست. او نه تنها به مقوله عدم حجيت اخبار آحاد در اعتقاديات (به ويژه امهات مسائل اعتقادی) که از مسلمات مذهب است توجه نکرده بلکه حتی اهميتی به علم رجال نمی دهد و هر حديثی و لو با سندی غير شيعی را صرفا چون به طور نمونه شيخ صدوق نقل کرده محل استناد قرار می دهد. در حالی که روشن است که شيخ صدوق از منابع سنی احاديث زيادی نقل می کند و صحت اين احاديث مطلقا حتی توسط خود او گواهی نشده است. ميرزا مهدی در واقع به نوعی تنها به تواتر معنوی و استناد جمعی احاديث اهميت می دهد به اين شرط که با کليت منظومه او سازگار افتد.
هر چه هست چاپ معارف القرآن قدم مثبتی است. الآن ما مهمترين اثر ميرزا مهدی اصفهانی را جلوی چشم داريم. سال ها بود که شاگردان ميرزا مهدي و آقای حلبی انتشار آثار ميرزا مهدی اصفهانی را به صلاح نمی دانستند. همينک فکر و دانش او جلوی چشم ماست. آقای حلبی معتقد بود که اين معارف را بايد از چشم نا اهلان دور داشت. از ديدگاه او نا اهل کسی بود که اين معارف را به تتلمذ نزد استادی مهذب دريافت نکرده باشد. بنابراين در سلسله دروس فارسی معارف به صراحت می گفت دريافت اين معارف از سوی شاگردان ايشان عنايت خاص امام عصر (عج) به آنان در برابر خدماتی است ارزشمند که انجمن حجتيه مهدويه به تشيع و ساحت مقدس حضرت ارائه داده است. خود ميرزا هم در مقدمه معارف القرآن می نويسد که آنچه در اين کتاب آمده علوم قرآن است که به او موهبت شده و بعد با نقل احاديثی آن علوم را علومی خاص برای عده ای محدود که توانایی دريافت و حفظ سرّ آل محمد دارند می داند. هر چه هست الآن اين کتاب و اين معارف نشر عمومی يافته است. بايد به ناشر و محققان اين کتاب دست مريزاد گفت و توفيقشان را در انتشار مابقی آثار ميرزا مهدی اصفهانی از خداوند خواست. در سال های اخير آثار ميرزا و شاگردانش منتشر شد. بی اغراق صدها کتاب و مقاله تاکنون درباره مکتب معارفی خراسان منتشر شده و حتی در غرب هم در دوائر اسلام شناسی مورد توجه قرار گرفته است. آنچه مسلم است اين است که مکتب معارفی مشهد نماينده کليت تفکر شيعی در طول تاريخ مکتب تشيع نيست. مکتب معارفی مشهد حتی نماينده اصلی اخبارگرايان و مخالفان فلسفه هم نيست. بنابراين نمی توان و نبايد آن را به عنوان ديدگاه واقعی بزرگان مکتب درباره فلسفه و نظر ورزی فکری و فلسفی دانست. بنابراين بايد به آن در حد اندازه و ابعاد واقعی اش پرداخت. بی ترديد در طی دهه های اخير تأثير انديشه های مرحومان علامه طباطبایی و شهيد مرتضی مطهری (قدس سرّهما) در بسط تفکر فلسفی بسی فراتر از دامنه مخالفت گرایی با فلسفه از سوی مکتب معارفی مشهد بوده است. آينده را نمی دانم. بستگی دارد که چقدر فضای بحث علمی و نقد در اين باره گسترده شود. پيشنهاد من به اهالی مکتب تفکيک اين است که حال که آثار اين مکتب و شارحانش منتشر شده اجازه دهند و از اين امر استقبال کنند که ناقدان هم به بررسی دقيق اين آثار بپردازند. اين امر فقط در فضایی دوستانه و با روحيه ای روادارانه ممکن است. بايد اجازه داد که سخنان ميرزا به شکلی علمی مورد نقد و بررسی قرار گيرد. اولين قدم اين است که انديشه مذهبی ميرزا مهدی را در ابعاد واقعی آن ديد. ميرزا نماينده خودش هست و بس. تفکر او هيچ ارتباطی با ديگر مخالفان فلسفه در طول تاريخ ندارد. بايد تفکر او را بر اساس همين آثاری که از او باقی مانده نقد کرد. نقد افکار او برای احيای مجدد فکر فلسفی در تشيع لازم است.
چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۰
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت