برای من که تقريبا عمده آثار شيخ احمد احسایی را خوانده ام (مجموعه شرح الزيارة، شرح الفوائد، شرح عرشيه، شرح مشاعر، جوامع الکلم) و از ديگر سو با آثار مرحوم ميرزا مهدی اصفهانی مأنوسم ترديدی وجود ندارد که ميرزای اصفهانی تحت تأثير آثار شيخ احسایی بوده است. قبلا هم نوشته ام که احتمالا در نجف او مدتی آثار احسایی و شيخيه را می خوانده است. در کتاب معارف القرآن، شيوه بحث های او، الفاظ و نوع ورود و خروج در مطالب، منابع حديثی و استنادات روايی اش، پيچيدگی های بيانی اش همه و همه شيوه احسایی را به ذهن می آورد. اينکه او علوم و معارف خود را موهبت الهی و علوم سرّ و به تعليم خاص صاحب علم جمعی می داند بسيار نزديک است به شيوه احسایی و ادعای او بر دسترسی به "علم ناب". ميرزا همچون احسایی اعتنای خاصی به حديث عمران صابي دارد و در منظومه او اين حديث سهم محوری دارد. رديه نويسی بر شيخيه در سال های ميانی سده بيستم چندان در ميان علمای اماميه معمول نبود. اما ميرزا رديه ای بر شيخيه نوشته. سببش آن بود که می خواست ميان تفکر خود با آنان مرزبندی کند. شباهت هاست که نيازمند مرزبندی است.
چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .