يک قطعه شعر با محتوای توحيد معتزلی به زبان فارسی از يک عالم معتزلی و زيدی ری در سده ششم
اين قطعه بر روی نسخه کتاب تعليق شرح الأصول الخمسة فرزادي را سال ها پيش يادداشت کردم (در جامع کبير صنعاء). اگر عکس آن را پيدا کنم شايد بتوان آن را درست تر خواند. سراينده از خاندان مشهور و مهم فرزادي در ری سده ششم قمری است. نسخه در ايران و در ری کتابت شده. لطفا خوانندگان ادب دان در اصلاح آن بکوشند.
ای خذاوندی که هستی فرد حی جاوذان جز ترا دیگر ندانم بی نیاز غیب دان
پادشاهی بی زوالی ذات قيوم (؟) احد عالم سرّی بدانی حال های بندگان
کافر است آنکس که گویذ عرش باشد جای تو زانک کی هستی قدیمی نیست جای تو مکان (با اصلاحات)
وکتب نظمها منصور بن الحسن الفرزاذي بتاریخ شهر رجب من شهور سنة تسع وستین وخمسمائة
قطعه ای به فارسی بر روی نسخه ای در کتابخانه جامع کبیر صنعاء
بر روی همان نسخه تعلیق فرزادی که بالاتر نام بردم
صنما تا کی ازینجا بری و دل گسلی و به من دل شذه بیچاره گی و محتملی
ای جهان سوز و دل افروز ؟ افت روز همه آشوب و همه مکر و همه مفتعلی
قطعه ای ديگر از همان نسخه
ای شده خرقه کبوذت در جنت عدن حُلّه پوشان
بر یاد لب تو در صوامع زهاد زمانه باده نوشان
بشکست لب شکر فروشت بازار همه شکر فروشان
وکتب بخطه عبد المذنب بأمر عبد المجرم
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۹:۱۸
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .