آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۴۳٫۵۰۲ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۷۲ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۵
بازدید از این یادداشت : ۳٫۲۱۱

پر بازدیدترین یادداشت ها :

در گذشته تاریخ تمدن اسلامی حدیث ابزاری بود برای بیان اندیشه ها و درست تر بگویم باورهای مذهبی و البته ابراز تمایلات سیاسی و اجتماعی و ارزش های اخلاقی. در مجالس قصه گویان و بعدها در مجالس اهل وعظ توقع اینکه واعظ و یا قصه خوان از مبانی نظری برای انتقال افکار و ارزش ها و باورهای مذهبی بهره گیرد کمی خوش بینانه بود. آنان بهترین راه را نقل حدیث می دانستند. دولت ها و سیاسیون و نهادهای مذهبی هم چنین می کردند و از قدرت نقل حدیث و اقناع مردم از طریق آن در بیان و انتقال خواسته ها و افکارشان نیک آگاه بودند. در دو سه قرن نخست اسلام این کار ساده تر و با نظام روشنتری دنبال می شد. چنین بود که سنت های بوم های مختلف در قالب نقل حدیث خود را نشان می داد. شیعیان اما از آنجا که در حاشیه قدرت بودند کمتر امکان بهره وری از این مسئله را داشتند منتهی در تبلیغات ضد حکومتی و مذهبی خود آنان هم طبعاً ناچار بودند از طریق نقل حدیث کار خود را پیش ببرند. گاه حدیثی از طرف مقابل ساخته می شد که نیاز بود با حدیثی با مضمون مخالف بدان پاسخ داد و بنابراین دیده می شد که دو حدیث از روی هم و در واکنش به هم به تدریج ساختمانش و اجزائش شکل می گرفت و پیشنهاد می شد. در دوره تدوین حدیث سنی فراخور مجادلات کلامی و مذهبی و همچنین فراخور شکل گیری نظام های فقهی، حدیث و ادبیات آن و در واقع دستگاه حدیث سازی توسعه پیدا کرد؛ به ویژه پس از آنکه شافعی حجیت رأی را زیر سؤال برد و در مقابل انواعی از اجماعات و شهرت ها و قیاس ها بیشتر بر جایگاه حدیث تکیه کرد و در واقع سنت پیامبر. در تشیع تدوین حدیث فقهی از انضباط دقیقتری برخوردار بود و آن هم به دلیل تداوم وجود منابع صدور و نظارت بر حدیث یعنی امامان شیعه بود. اما نزاع میان گروه های مختلف و به ویژه ضرورت تبلیغات مذهبی و تأخیر در تمایل به بحث های کلامی در بسیاری از سنت های شیعی و به ویژه گرایش غالیان شیعی برای ارائه آرای خود در قالب احادیث منسوب به امامان شیعه، زمینه را برای جعل حدیث نزد گروه هایی از شیعیان هم فراهم می کرد. بعدها البته در قرون بعدی این بیشتر واعظان و محدثان محلی بودند که به نشر کتاب ها و متون حدیثی بی پایه و جعلیاتی که بیشتر به هدف تبلیغات مذهبی و یا ترغیب مردم به اخلاقیات و ترهیب آنان از گناه ورزی ساخته و پیشنهاد می شد علاقه داشتند. عالمان و محدثان حرفه ای سنی خود به خوبی می دانستند که در چه حوزه هایی حدیث بیشتر ساخته شده است. آنان گاه نسبت به بخش هایی از این نوع احادیث به دلیل اینکه بی ضرر تشخیص داده می شد چندان واکنش نشان نمی دادند و یا دست کم فکر می کردند موضوعاتی مانند ترغیب و ترهیب شاید چندان بد هم نباشد متکی بر احادیث و سنن باشد و لو اینکه احادیث نقل شده چندان پایه ای در واقعیت نداشته باشند. تسامح در ادله سنن هم بعدها در میان طیفی از عالمان شیعه نوعی بی انضباطی در نقد حدیث را ایجاد کرد. دوران صفوی که از راه رسید بنا بر این شد تا آنجا که ممکن است هر چه هست در کتاب های جامع حدیث نقل شود و چنین شد که بحار الأنوار علامه مجلسی ناقل بسیاری از این دست احادیث شد بی آنکه خود او ادعای صحت همه آن احادیث را داشته باشد. اما همین امر سبب شد آنگاه که کتاب هایی فارسی از ترجمه احادیث شکل گرفت و تولید آنها روزافزون شد ذهنیت واعظان و مبلغان مذهبی و ادبیات عامیانه دینی بیش از پیش قالبی حدیثی و حدیث گرا به خود بگیرد بی آنکه روحیه نقادی حدیث که کاری عالمانه و در حوزه متخصصان است رونقی یابد. در عصر قاجار با توسعه نهادهای مذهبی و تبلیغات و مجالس دینی و پر رنگ شدن نقش واعظان و روضه خوانان بر این طبل باز کوبیده شد و حدیث خوانی شد سکه رایج روزگار. همه در مجالس خود حدیث می خواندند و فرقی هم نمی کرد که از چه کتابی حدیث نقل می کنند. طبیعی بود که مردم بینوا طالب احادیث فقهی کتاب های اربعه که سندیت شان بسیار قوی تر است نبودند. آنان در پی شنیدن قصه ها و نقل های تاریخی با مایه های داستانی و البته اخلاقی و مذهبی بودند. اینجا بود که تازه مصیبت دیگری از راه رسید و آن نقل به مضمون متن احادیث و روایات بود برای بالا بردن جذابیت داستان ها. اسمش را هم گذاشتند زبان حال. پس تا توانستند به رنگ و لعاب این نقل ها افزودند. این نقل ها طبعاً تنها در مجالس نقل نمی شد. راه به کتاب های عمومی و با مخاطب عام هم می برد. کافی است مجموعه ادبیات دینی و به ویژه به زبان فارسی دوران قاجار را ببینید تا گفته من را تصدیق کنید. کار به جایی رسید که حتی حاجی نوری که خود آدمی اخباری منش بود صدایش درآمد و به این نقل ها ایراد گرفت. تا اینجای داستان باز قابل فهم است و می توان کم و بیش منطقش را فهمید.
اما اینکه در قرن بیست و یکم و با دنیایی که در آن بی اهمیت ترین نکته ای و مطلبی می تواند جنبه خبری پیدا کند و هر گفتاری در معرض نظاره و نقد همه عالمیان است از این شیوه ها و البته صد برابر گسترده تر و با ابتکارات بیشتر و با آمیخته های داستانی به ظاهر جذابتر صبح و شام در تلویزیون و شبکه های تلویزیونی و ماهوره ای بهره گرفته شود البته قابل فهم نیست. باید پرسید این همه نقش ها با چه هدفی صورت می گیرد؟ آیا این قبیل تبلیغات مذهبی همچنان همان کارکردی را دارد که در گذشته داشته است؟ آیا توجه داریم که ادبیات دینی و مذهبی عصر قاجار چه بر سر بینش مردم و بر سر جامعه دینی آورد و آیا از پیامدهای آن و آن بی خبری ها نباید درس گرفت؟ جالب این است که گوشه هایی از سخنان مشعشع شماری از این شبکه های ماهواره ای که یک سر هم بر طبل مجادلات مذهبی بی حاصل و ابد مدت شیعه و سنی می کوبند بر صفحه یوتیوب و بر صفحات فیسبوک و غیره دائماً اسباب تأسف شماری و خنده گروهی دیگر از خلق الله را فراهم می کند.
از این مبلغان باید پرسید مگر هر حدیثی صحیح است و مگر به هر کتابی می شود اعتماد کرد و مگر هر نوشته ای به زبان عربی متن حدیث است؟
شنبه ۳ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۱
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت

محمدعلی ص
۶ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۴
https://telegram.me/tafkik
محمدعلی ص
۶ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۴
با سلام
کانالی در نقد و بررسی مکتب تفکیک