من تنها یکبار با مرحوم استاد محمد باقر بهبودی ملاقات و گفتگویی داشتم. منزلشان از منزل ما در خیابان اقدسیه تهران چندان دور نبود. رفتم در منزلش و در زدم و ایشان هم با کمال محبت من را که جوانی در حدود بیست و چند سال بودم با آغوش باز پذیرفت. گمان می کنم سه ساعتی با هم بحث کردیم. نمی دانم چرا اما به هر حال از خامی دوران جوانی ام بود که از همان آغاز رفتم سر بحث و جدل کردن با آن مرحوم درباره پاره از آرای رجالی منحصر به فردش. او هم بحث را جدی تلقی کرد و مبانی خود را برای من توضیح داد و نقدها را پاسخ هایی با حرارت می داد. با مرحوم والد ما آشنایی و رفاقت دیرینه در نجف و بازار تهران داشت و به همین دلیل چندان برای من که جوانی بی تجربه بودم سخت نبود توجه وی را به نقدهای خودم جلب کنم. من کتاب معرفه الحدیث آن مرحوم را همان وقت که چاپ شد خواندم. فکر می کنم بعد از آن هم شاید دو سه مرتبه دیگر هم این کتاب ارزشمند را خوانده ام. کتاب بسیار پر محتوایی است. پاره ای از آرای او در این کتاب و سایر آثار رجالی اش البته چندان مستند نیست. اما شم رجالی اش خوب بود. نکات خوبی را توجه می کرد که دست کم در بسیاری از کسانی که به علم رجال حدیث علاقمند هستند کمتر دیده می شود. سبب دو چیز بود: نخست اینکه کتاب های حدیثی زیادی را تصحیح کرده بود و بنابراین با مشکلات متن ها و کتاب های غیر معتبر و اختلاف سندها آشنا بود. دوم اینکه رجال سنی را خوانده بود و با آن کم و بیش آشنا بود. ممکن بود برخی آرایش قابل قبول نمی نمود و به همین دلیل هم گفتگویش با کیهان فرهنگی و مقدمه اش بر صحیح الکافی و کتاب معرفه الحدیث مورد انتقاد شدید قرار گرفت اما به هرحال دست کم پرسش های خوبی به ذهنش می رسید. گرچه لزوماً پاسخ ها همواره درست نبود. متأسفانه مبانی خودش را در علم رجال درست تنقیح شده ارائه نداد اما نوشته هایش در این زمینه خواندنی بود. من عمده آثارش را در این زمینه تا آن وقت که در ایران بودم می خواندم و دنبال می کردم. بحث ما آن روز کمی بالا گرفت و شاید کمی هم استاد از من رنجیده خاطر شد اما خوب طبعاً نصیحتم کرد که بیشتر بخوانم. رفیق قدیم ما آقای سید محمد جواد شبیری نقد تندی بر او در کیهان فرهنگی آن سال ها نوشت. از آدم های جدی در فن رجال حدیث بود. او و همکارش مرحوم استاد علی اکبر غفاری هر دو خدمت بی منت بسیار کردند به میراث طائفه. بدون هیچ گونه ادعایی در شرایطی بسیار سخت آثار حدیثی و تفسیری و فقهی و کلامی مهمی را منتشر کردند. گاهی من خیلی سال پیش، آن زمان که مرحوم غفاری در مکتبه صدوق می نشست خدمتش می رفتم. احساس می کردم با محدثی و یا وراقی اهل حدیث در مغازه اش در بغداد سده چهارم دیدار می کنم. این حس من آن سالها بود. هر چه هست من از نوشته های مرحوم بهبودی خیلی استفاده کردم. در قم شماری از اهل تحقیق آن سالها با کتاب صحیح الکافی اش مخالفت کردند؛ کما اینکه با کتاب ارزشمند تصحیح تراثنا الرجالی هم همان زمان که چاپ شد مخالفت بسیار شد و گویا از آن موسوعه که استاد نجار نوشته است جز همان جلد اول چیزی منتشر نشد (یکی از علل مخالفت به کار گیری زبان تند کتاب بود که دلیلی هم نداشت و طبعاً واکنش بر انگیز بود). مرحوم آقای طباطبایی البته با همه این سه استاد رفاقت قدیمی داشت گرچه مشی استاد بهبودی و مشی کتاب تصحیح تراثنا الرجالی را نمی پسندید. بهبودی ابن غضائری عصر ما بود.
چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۳۷
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
می خواستم بپرسم آقای محمد علی نجار صاحب تصحیح تراثنا در قید حیاتند
اگر بله، می شود محل سکونت و یا نشانی از ایشان بدهید
چون اساسا چیزی از ایشان در اینترنت پیدا نکردم
حتی سایت محقق طباطبایی هم که اسم ایشان را داشت اشتباه فاحشی کرده بود و ایشان را با الشيخ محمد علي النجار مصري صاحب لغویات و اخطاء لغوية اشتباه گرفته بود
با تشکر