آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۴۷٫۴۰۶ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۷۹ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۵
بازدید از این یادداشت : ۸۹۵

پر بازدیدترین یادداشت ها :


از دوران صفويه وسيله علامه مجلسی و شماری ديگر از دانشمندان و محدثان اماميه، از آثار حديثی عالمی به نام عز الدين ابو محمد الحسن بن سليمان بن محمد (بن خالد) الحلي (العاملي) نام برده شده[1] و بهره گرفته شده که اطلاعات ما درباره او بسيار اندک است. گفته اند که در محرم 802ق زنده بوده است[2] و از شاگردان شهيد اول بوده و از او در اجازه ای از شهيد در 12 شعبان 757 ق نام برده شده است[3]. مشخصات او در امل الآمل[4] و شماری از کتابهای تراجم مانند رياض العلماء[5] و اعيان الشيعة[6] و طبقات اعلام الشيعة و الذريعة آقا بزرگ تهراني مورد توجه قرار گرفته است. اما عمده منبع آگاهی های اين کتابها از وجود حسن بن سليمان الحلي، آثار موجود اين مؤلف بوده و آنان بخشی از اطلاعات مربوط به نام، مشايخ و تأليفات او را تنها بر اساس نسخه های خطی کتابهای اين مؤلف فراهم کرده بودند. متأسفانه مانند بسياری از علمای سده های هفتم به بعد که تا آغاز دوران صفوی می زيسته اند، منابع مستقل کمتر اطلاع درستی درباره عالمان اماميه اين دوران ارائه کرده اند و بسياری از اطلاعات ما مرهون وجود اجازات و يا اطلاعاتی است که بر روی نسخه های خطی ديده می شده و بخشی از آنها با همت ميرزا عبد الله اصفهاني معروف به افندي در رياض العلماء و آثار ديگرش و نيز وسيله آقا بزرگ تهراني در کتابهای متعددش گرد آمده است. در اين ميان اجازات بحار الأنوار و يکی دو کتاب ديگر بی اندازه در اين مورد اهميت دارند و بايد دانشمندانی همت کنند و اجازات ديگر را از ميان نسخه های خطی و جنگها و دفاتر بياض و سواد و مجموعه ها گرد آورند تا اطلاعات ما در اين مورد کامل تر شود؛ به ويژه اطلاعاتی که در حواشی نسخه ها و يا در اوراق اجازات و گواهی های همراه آنها و يا انجامه ها ديده می شود و البته در سالهای اخير هم بخشی از آنها به همت محقق طباطبايی و نيز استاد سيد احمد اشکوري گرد آمده اند. به هر حال به همين دليل عمده اطلاعاتی که درباره حسن بن سليمان حلي در اختيار است، متکی بر نسخه های خطی آثارش بوده و طبعا اين منبع نمی تواند منبع مستقلی قلمداد شود، چرا که نسخه های خطی آثار اين شخص نسخه های گواهی شده ای نيستند و عمدتا نيز نسخه های بسيار متأخری هستند و نمی توانند به تنهايی وجود تاريخی چنين کسی را با تمامی مشخصات ذکر شده ثابت کنند؛ به ويژه همانطور که خواهيم گفت اغتشاشی شگفت انگيز در آثار باقی مانده از اين نويسنده ديده می شود، به طوری که هر گونه اعتماد بر آنها را برای شناسايی اين مؤلف و به ويژه عناوين آثارش از ميان می برد. تنها موردی که می توان آن را در مورد حسن بن سليمان الحلي به عنوان منبع قابل اطمينان ياد کرد، اجازه ای است به خط شهيد اول که گفتيم از سوی وی برای جمعی و از جمله برای حسن بن سليمان الحلي العاملي نوشته شده است؛ اما در آن اجازه طبعا اشاره ای به تأليفات اين شخص نشده و اين پرسش مطرح خواهد بود که ارتباط کتابهای منسوب به يک حسن بن سليمان الحلي با آن شاگرد و راوی شهيد اول چيست؛ به ويژه که در تعبير شهيد او را العاملي هم خوانده و در نسبش هم اختلافی در منابع ديده می شود. آيا ممکن است ما با دو شخصيت متفاوت روبرو باشيم؟ اما از ديگر سو در آثار منسوب به حسن بن سليمان، روايت مستقيم از شهيد اول ديده می شود (به طور مثال، نک: مختصر بصائر الدرجات، ص 30). در اجازه ای هم که گفته می شود حسن بن سليمان برای يکی از شاگردانش نوشته، به روايت او از شهيد در آن اجازه تصريح شده است[7] . به هر حال اين نکته هم قابل طرح است که نام حسن بن سليمان در ميان شاگردان شهيد اول دست کم در اجازات بحار و امثال آن ديده نمی شود و می دانيم که به دليل سهم محوری شهيد اول در اجازات متأخر اماميه، اين مسئله خود پرسش بر انگيز است که چطور نام حسن بن سليمان در حلقه های ارتباطی اجازات به شهيد نيامده است؟ در خود کتابهايی که به نام حسن بن سليمان در اختيار است، البته اشاراتی به زمان و مشايخ او وجود دارد که کما اينکه گفتيم عمدتا همين موارد محل استناد منابع تراجم متأخر بوده است. به هر حال گرايشات و سنت فکری وی دقيقا روشن نيست و ما ميزان پايبندی او را به افکار شهيد اول نمی دانيم. برخی از روايات او مأخوذ از کتابهای شناخته شده است که امروزه در اختيارند و در مورد آنها دست کم از لحاظ اصالت ادعا می توان اعتماد کرد؛ اما در مواردی هم حسن بن سليمان از منابعی نقل می کند که گرچه خود آن منابع شهرت دارند و يا قابل اعتماد بوده اند، اما نمی توان در نقلهای حسن بن سليمان اعتمادی کرد، چون معلوم نيست آن احاديث را از کدام نسخه های خطی اقتباس کرده است. اما مهمتر از همه نقلهای زيادی است که او از منابع ناشناخته امامی ارائه می دهد که نام کتابها و مؤلفان آنها در منابع قابل اعتماد نيامده و اصلا معلوم نيست که وی اين مطالب را از کجا و به چه صورت گرد آورده است[8]. به ويژه اينکه او به روايات کتابهای غلات و نصيريه علاقه وافری دارد. اصولا حسن بن سليمان، آن طور که در کتابهای باقی مانده او ديده می شود، شخصيتی است حديث گرا با گرايشات تند غاليانه و بدون روحيه نقادی نسبت به احاديث و روايات که هر گونه روايتی را از هرگونه منبعی می تواند نقل کند و عمده توجه او به موضوعات خاصی است که عمدتا غلات شيعه از آنها روايتی خاص را ارائه می داده اند و درست همان ديدگاههای خاص مورد توجه حسن بن سليمان قرار گرفته است؛ در موضوعاتی مانند رجعت و کرّات، عوالم ذر و امثال آنها. وی در اين گونه مباحث، عموما جانب رواياتی را می گيرد که معمولا از سوی فقيهان و رجاليان و محدثان معتبر اماميه مورد انتقاد قرار گرفته است و به ويژه از روايات و احاديث و منابعی استفاده می کند که دست کم بخشی از آنها حتی وسيله علامه مجلسی نيز مورد انتقاد قرار گرفته است و تکيه آنها بر منابع غلات و نصيريه کاملا گواهی می شود؛ مانند روايات او از حسين بن حمدان الخصيبي و يا در مورد مقتل عمر بن الخطاب که ريشه در روايات نصيری دارد[9]. در سده هشتم البته اين نوع تمايلات غاليانه در ميان برخی محافل و مجامع شيعی گسترش پيدا کرده بود و نشانه عمده آن هم حافظ رجب برسي است که دقيقا معاصر حسن بن سليمان الحلي بوده است؛ اما در حالی که رجب برسي آشکارا تحت نفوذ جريانهای عرفانی و نهضتهای تندروی گنوسيستی شيعی و با گرايشات خاص تأويلی بوده است؛ حسن بن سليمان بيشتر در چارچوب احاديث سنتی باقی می ماند اما بر خلاف بسياری از فقيهان امامی که در نقل احاديث جانب ضوابط را رعايت می کرده اند، وی در دسته شماری از نويسندگانی است که گرايش آشکاری به نقل احاديث از منابع مشکوک و يا با مضامين غاليانه دارد.

در مورد کتابی که به نام مختصر بصائر الدرجات منتشر شده، بايد گفت که ما از اينکه واقعا حسن بن سليمان نامی، کتابی به اين نام داشته اطلاع مستقلی نداريم. ظاهرا اين نام بر روی برخی نسخه های خطی اين کتاب ديده می شده و يا برخی، بنابر عبارت نخستين نسخه ای از اين کتاب، آنرا به اين نام خوانده اند. چنين اظهار شده که اين کتاب منتخبی از بصائر الدرجات سعد بن عبد الله الأشعري بوده است که می دانيم نسخه آن تا سده ششم قمری دست کم موجود بوده است[10]. در متن اين کتاب، مؤلف حسن بن سليمان معرفی شده، اما نسبت کتابی به اين نام به او تنها از رهگذر وجود نسخه هايی به اين نام در منابع بعدی ارائه شده است. دست کم از نسخه چاپی اين کتاب روشن است که اين متن همه چيز می تواند باشد جز منتخب و يا مختصری از کتاب بصائر الدرجات سعد اشعري. اين کتاب در حقيقت دفتری از احاديث است در موضوعات متعدد که بخشی از آن منتخبی است از احاديث بصائر الدرجات سعد اشعري و بخشی نيز احاديثی است که به رجعت مربوط می شود و در سه قسمت مختلف اين کتاب ارائه شده است. بخش ديگری از احاديث کتاب هم نه به بصائر الدرجات مربوط است و نه به موضوع رجعت. احاديث رجعت کما اينکه گفتيم در سه بخش کتاب آمده است: يک بخش آن احاديثی است که در اوائل کتاب و به نقل از بصائر الدرجات سعد اشعري آمده است (از صفحه 17 به بعد)؛ قسمتی ديگر احاديثی است که در پی يک عبارتی از مؤلف آمده که ظاهرا نشان از آن می دهد که آن عبارت مقدمه مؤلف است بر کتابی يا دفتری درباره رجعت و با اينکه اين عبارت نه در آغاز نسخه موجود بلکه در صفحه 30 نسخه چاپی ديده می شود، اما بايد آنرا مقدمه کتاب دانست؛ کتابی درباره رجعت که نوشته حسن بن سليمان معرفی شده است. در اين کتاب، حسب آنچه که در همان عبارت مقدمه وار گفته شده، مؤلف تنها می خواسته است احاديثی را نقل کند که در منابعی جدا از بصائر الدرجات سعد اشعري نقل شده بوده است؛ بنابراين کتاب مشتمل بر رواياتی درباره رجعت بوده که در غير کتاب بصائر نقل شده بوده است. يک بخش از اين کتاب همينجا و در اين بخش نقل می شود و بخش ديگر همان بخشی است که از آن به بخش سوم احاديث رجعت ياد کرديم و در اواخر کتاب می آيد (از صفحه176 به بعد). به نظر می رسد که نسخه کتاب مختصر بصائر الدرجات آن طور که امروزه به چاپ رسيده، دفتر مسوده مؤلف بوده و يا نسخه ای پريشان شده بوده که برگهای آن به هم ريخته بوده است. بايد تمامی نسخه های اين کتاب را از اين نقطه نظر مورد بررسی قرار داد. نويسنده چند نسخه ای را از اين کتاب مورد بررسی قرار داده است که مؤيد وجود اين آشفتگی است؛ به اين دليل که برخی از نسخه های اين کتاب به نام کتاب الرجعة ناميده می شود و برخی ديگر مختصر بصائر الدرجات[11]. به همين دليل برخی از محققان معاصر بر اين اعتقادند که کتاب مختصر بصائر الدرجات موجود به نام نادرستی منتشر شده و اين کتاب عينا کتاب الرجعة مؤلف است. اما روشن است که تنها بخشی از احاديث اين کتاب درباره رجعت است و بيشتر آن ارتباطی با مباحث رجعت ندارد. بنابراين راه حل مسئله اين نيست که تنها نام کتاب را به کتاب الرجعة تصحيح کنيم. راه حل مسئله همان است که ارائه کرديم و آن اينکه کتاب حاضر دفتر و يا نسخه ای پريشان احوال است که يا پريشانی آن مربوط به آن است که کتاب مسوده مؤلف است که در آن در بخشهای مختلفی قسمتهای مختلفی از کتابهای مختلف خود را کتابت کرده بوده و بعد موفق به تبييض و جدا کردن اين کتابها از هم نشده است؛ يا اينکه نسخه اين کتاب شامل دست کم سه کتاب بوده که برگهای آن نسخه اصلی در طول زمان پريشان و پس و پيش شده و آنگاه بسياری از نسخه های بعدی بر اساس همان نسخه پريشان کتابت شده بوده است. اين نسخه های پريشان گاهی به نام مختصر بصائر الدرجات و گاهی به نام کتاب الرجعة خوانده شده و در واقع هر کدام از اين نامها ناظر به بخشی از اين نسخه بوده است[12]. راقم اين سطور، خود يک نوبت نسخه ای از کتاب الرجعة را به خيال آنکه چيزی غير از مختصر بصائر است، درست يادم نيست شايد از کتابخانه آية الله مرعشی سفارش دادم و بعد متوجه شدم که آن کتاب چيزی نيست جز نسخه ای ديگر از متن چاپ شده مختصر بصائر الدرجات. به نظر می رسد که در برخی نسخه های اين کتاب، آغاز نسخه دقيقا از همان آغاز کتاب الرجعة آغاز می شده است و لذا برخی اين متن را کتاب الرجعة می خوانده اند. علامه مجلسی با وجود آنکه در آغاز بحار الأنوار و در ذکر مصادر بحار، از هر دو کتاب مختصر بصائر الدرجات و نيز کتاب الرجعة او نام می برد (1/16)، و می گويد که هر دو را در اختيار دارد، اما عملا تنها از کتاب مختصر بصائر الدرجات در طول کتاب بحار الأنوار نقل می کند، حتی در مبحث رجعت[13]. ظاهرا وی دو نسخه در اختيار داشته که هر دو همين متن چاپی کنونی بوده اند اما يکی از آنها با متن الرجعة آغاز می شده و يکی از آنها عينا مانند متن کنونی ما بوده است. اما در طول کتاب وی ترجيح داده از نسخه ای نقل کند که مانند نسخه چاپی کنونی بوده و لذا همه جا هم آنرا کتاب مختصر بصائر الدرجات خوانده است. جالب اين است که با وجود نقلهای متعدد مجلسی از احاديث رجعت حسن بن سليمان، به دليل آنکه او عملا از کتاب الرجعة در مطاوی بحار الأنوار نامی نبرده، شاگردش ملا ذوالفقار بن حاج علي در نامه خود به او که به شماری از مصادر حديثی اشاره می کند که می بايست مورد استفاده قرار گيرد، از جمله از رسالة الرجعة نام برده و نسخه ای از آن را مورد اشاره قرار می دهد:

بحار الأنوار - العلامة المجلسي ج 107 ص 170

... ورسالة الرجعة للحسن بن سليمان رأيتها في البيت المعمور بمحمد وآله صلوات الله عليهم إلى يوم النشور...

اينجا هم ملاحظه می کنيم که او از الرجعة به "رساله" تعبير کرده که طبعا مختصری بيش نبوده است و آن همان قسمت نسبتا کوچکی است از متن چاپی مختصر بصائر الدرجات. متن موجود بنابراين مشتمل بر کتاب الرجعة حسن بن سليمان می شود منتهی به اين شکل که اين کتاب در دو قسمت جداگانه نسخه چاپی ارائه شده و ميانشان فاصله افتاده است. در پايان نسخه ای از کتاب الرجعة که در آغاز آن نسخه بخش منقولات از سعد اشعري نيز بوده و به رؤيت آقابزرگ رسيده بوده[14]، کتاب با اين عبارت پايان می گرفته است:

"هذا آخر ما وجدناه من كتاب الرجعة والرد على أهل البدع (شايد: البدعة) ، وهو بخط مصنفه الشيخ الكامل الزاهد الورع جمال الدين حسن بن سليمان الحلى من أجل تلامذة الشهيد ابن مكى ..." بنابراين در آن نسخه که نسخه مبيضه مؤلف هم بوده، ظاهرا مطالب ديگر نسخه موجود چاپی نيامده بوده است. نام کتاب هم کما اينکه ملاحظه می کنيم، دقيقا با عنوان کتاب الرجعة والرد علی أهل البدع معرفی شده بوده است. کنيه مؤلف هم به جای عزالدين، جمال الدين ذکر شده است. به هر حال منابع ما کتاب الرجعة را به حسن بن سليمان نسبت می دهند. اما آيا او کتابی هم به نام مختصر بصائر الدرجات داشته است؟ در اين مورد در ميان منابع اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی معتقدند که او منتخبی از مختصر البصائر سعد اشعري داشته که آن مختصر البصائر تأليف خود سعد بوده و آنرا از بصائر صفار گزين کرده بوده است. اين مطلب البته خطايی بيش نيست و نيازی به بررسی ندارد[15]. واقعيت اين است که از عبارت مقدمه کتاب الرجعة حسن بن سليمان تنها بر می آيد که يک مختصر البصائری وجود داشته و مقصود او از بصائر هم بصائر الدرجات سعد اشعري بوده و نه بصائر الدرجات صفار قمي. ولی ظاهرا عدم دقت در عبارت او (فعل ارجع را به صورت امری بايد خواند و نه به صورت متکلم) و نيز به دليل آنکه کل متن موجود يک کتاب خاص فرض می شده، بنابراين اين تصور نادرست ايجاد شده است. عبارت او در آغاز کتاب الرجعة (که از صفحه 30 متن چاپی مختصر بصائر الدرجات آغاز می شود و تکه اول آن تا صفحه 51 ادامه می يابد) چنين است:

مختصر بصائر الدرجات- الحسن بن سليمان الحلي ص 30

"يقول العبد الضعيف الفقير إلى ربه الغنى حسن بن سليمان: انى قد رويت في معنى الرجعة احاديث من غير طريق سعد بن عبد الله فانا مثبتها في هذه الاوراق ثم ارجع إلى ما رواه سعد بن عبد الله في كتاب (مختصر البصائر) . فمما اجاز لي الشيخ السعيد الشهيد أبو عبد الله محمد بن مكي الشامي روايته عن شيخه السعيد عميد الدين عبد المطلب بن الاعرج الحسيني . عن الحسن بن يوسف بن مطهر عن أبيه عن السيد فخار بن معد الموسوي عن شاذان بن جبرائيل عن العماد الطبري عن أبي علي ابن الشيخ أبى جعفر محمد بن الحسن الطوسي عن أبيه عن محمد بن محمد بن النعمان عن محمد بن علي بن بايويه قال حدثنا محمد بن ابراهيم..."

در متن چاپی کنونی، بخش اول کتاب (از صفحه 1 به بعد) مشتمل بر مختصر بصائر الدرجات سعد اشعري است که البته بخشی از آن احاديث هم به رجعت مربوط می شود (از صفحه 17 به بعد). اما از آغاز اين قسمت تنها برمی آيد که احاديثی که در پی می آيد احاديثی از مختصر البصائر است اما تصريحی بر آن نشده که آن مختصر را حسن بن سليمان تنظيم کرده بوده است؛ به عبارت ديگری دليلی در دست نداريم که نشان دهد حسن بن سليمان منتخبی از بصائر سعد را تنظيم کرده بوده است؛ باری ظاهرا تنها او اين منتخب و يا مختصر را در همان دفتر مسوده مانند خود نقل کرده بوده است. عبارت آغازين دفتر چاپ شده به خوبی گواه آن است که او تنها ناقل متن مختصر البصائر سعد بوده؛ اما اصلا از آن عبارت و يا عبارت آغازين کتاب الرجعة (که پيشتر نقل شد) بر نمی آيد که مختصر کاری از خود حسن بن سليمان بوده است.

در اينجا عين عبارت آغازين متن چاپ شده را نقل می کنيم:

مختصر بصائر الدرجات- الحسن بن سليمان الحلي ص 1

بسم الله الرحمن الرحيم نقلت من كتاب مختصر البصائر تأليف سعد بن عبد الله بن أبى خلف القمي رحمه الله عن محمد بن خالد البرقي عن محمد بن سنان أو غيره عن بشير الدهان عن حمران بن اعين ...

در طول کتاب بخش ديگری هم ديده می شود که کاملا روشن است که آن بخش نيز، قسمتهای مختلف متن گزين شده بصائر سعد اشعري است (از ص 51 تا صفحه 106). به احتمال قوی او نسخه ای از بصائر سعد اشعری در اختيار داشته که مختصری از آن تنها بوده (و به همين دليل مختصر البصائر خوانده می شده) و وی هم آنرا در دفتر مسوده خود مورد نقل قرار داده و احتمالا همه آن را هم در اينجا نقل نکرده بوده است. در حقيقت وی تنها آن احاديث را که قسمتی از آنها هم به رجعت مربوط بوده در "دفتر مسوده" خود نقل کرده بوده است. بعيد نيست که نويسنده قصد داشته بعدا هنگام تبييض کتاب الرجعة خود، احاديث رجعت سعد اشعری را هم به کتاب الرجعة منتقل کند. در حقيقت در دفتر موجود قسمتی از احاديث سعد اشعري که بخشی از آنها به رجعت مربوط بوده به نقل از نسخه ناقصی که مختصر بصائر ناميده می شده و حسن بن سليمان آنرا در اختيار داشته تنها نقل شده است و اين به معنی تأليف مختصر بصائر الدرجات از سوی حسن بن سليمان نيست. به هر حال هيچ دليلی از درون همين متن موجود وجود ندارد که نشان دهد حسن بن سليمان کتابی هم به نام مختصر بصائر الدرجات داشته است.

در دفتر موجود بخش زيادی از کتاب، احاديثی است در موضوعات خارج از رجعت و نيز خارج از نقلهای نويسنده از مختصر البصائر که در موضوعات متعددی هستند که پی در پی می آيند (فی المثل از صفحه 131 به بعد). اين موضوعات شامل مباحث توحيدی و امامت و ولايت می شود و از منابع مختلف و از جمله الخرائج والجرائح راوندي و نيز بصائر الدرجات صفار قمي بهره گرفته شده است. اين بخش که بخش نسبتا بزرگی از دفتر موجود را هم تشکيل می دهد، ظاهرا بخشهايی از يک کتاب حسن بن سليمان در موضوع حاديث بوده که شامل موضوعات متعددی می شده است. وی البته تنها مسوده ای از آنرا فراهم کرده بوده و آنرا بر اساس منابع مختلفی تنظيم کرده بوده است. اما نه مقدمه آن متن در نسخه موجود باقی مانده و نه نام آن روشن است. اما در ميان آن قسمتها، يک بخش درباره احاديث عالم ذر ديده می شود که از آغاز آن به خوبی بر می آيد که آن قسمت يک رساله مستقل حسن بن سليمان بوده که باز آن هم در لابلای اين نسخه درهم برهم از چشمها به دور افتاده است. آغاز آن چنين است:

مختصر بصائر الدرجات- الحسن بن سليمان الحلي ص 149-150

أحاديث الذر قال الله عز وجل وإذا اخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم واشهدهم على انفسهم الست بربكم قالوا بلى شهدنا ان تقولوا يوم القيامة اناكنا عن هذا غافلين أو تقولوا انما اشرك اباؤنا من قبل وكنا ذرية من بعدهم افتهلكنا بما فعل المبطلون.

يقول العبد الضعيف الفقير إلى ربه الغني حسن بن سليمان بن محمد الحلي رويت : عن الشيخ الفقيه الشهيد السعيد ابي عبد الله محمد بن مكي الشامي عن السيد عبد المطلب بن الاعرج الحسيني عن الحسن بن يوسف بن المطهر عن ابيه عن السيد فخار بن معد الموسوي عن شاذان بن جبرئيل عن العماد الطبري عن ابي علي ابن الشيخ ابي جعفر الطوسي عن ابيه عن الشيخ المفيد محمد ابن محمد بن النعمان عن الصدوق محمد بن علي بن بابويه عن محمد بن عصام الكليني وعلي بن ( محمد ) أحمد بن عصام الكليني وعلي بن أحمد ..."

البته در اواخر کتاب مختصر هم باز بازگشتی به احاديث ذر هست که آن، تکه ديگر متن کتاب احاديث الذر حسن بن سليمان بوده است (از صفحه 214 تا پايان کتاب). عبارت مختصر در آغاز اين بخش چنين است:

مختصر بصائر الدرجات- الحسن بن سليمان الحلي ص 214

تتمة ما تقدم من أحاديث الذر: من كتاب علل الشرايع تأليف محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي رحمه الله قال حدثنا سعد بن عبد الله عن محمد بن الحسين بن ابي الخطاب عن جعفر بن بشير عن الحسين بن ابى العلا...

از وجود چنين کتابی از طريق اعيان الشيعة مطلعيم که آغاز آن را هم گزارش داده و شايد نسخه ای از آنرا ديده بوده است[16]. آن نسخه احتمالا نسخه مستقلی بوده، اما در متن موجود مختصر بصائر الدرجات با ديگر متنهای اين مجموعه درهم آميخته شده است (نيز نک: توصيف حسن بن سليمان در متن کتاب احاديث الذر درباره ابن جحام، در ص 172 و توصيف مفصلتر ديگر او درباره ابن جحام در ص 205 تا 206 که آن يکی مربوط به کتاب الرجعه حسن بن سليمان است؛ پس او در دو کتاب جداگانه ابن جحام را توصيف کرده و از کتاب او بهره برده است).

بدين ترتيب نويسنده اين سطور معتقد است که متنی که به نام مختصر بصائر الدرجات منتشر شده، کتابی است مشتمل بر چهار کتاب که سه تا از آنها تأليف حسن بن سليمان است و چهارمی نقلی از يک کتاب ديگر؛ بدين ترتيب: 1- کتاب الرجعة، 2- کتابی شايد با عنوان جامع الأحاديث در موضوعات متنوع اعتقادی،3- رساله احاديث الذر او، 4- و بالاخره کتاب چهارمی که نوشته او نبوده و تنها وی آنرا از نسخه ای نقل کرده بوده؛ کتابی با عنوان مختصر البصائر است که تنها نسخه ای ناقص از بصائر سعد اشعري بوده که معلوم نيست که آنرا چه کسی گزين کرده بوده و يا چرا آن نسخه ناقص کتاب سعد به نام مختصر البصائر معروف شده بوده است.

از ديگر سو، حسن بن سليمان کتابی هم به نام المحتضر دارد که در حقيقت در اثبات حضور امامان در هنگام مرگ مؤمنان است. وی اين کتاب را در رد عقايد شيخ مفيد در اين باره نوشته بوده است. کتابی در نجف منتشر شده به همين نام المحتضر و منسوب به حسن بن سليمان. اما اولا نسخه ای که اساس کار چاپ بوده نسخه ای ناقص بوده است. علامه مجلسی نسخه کاملتری از کتاب در اختيار داشته است و نقلهايی از اين کتاب در بحار الأنوار آمده که در نسخه کنونی نيامده است. ميرزا عبد الله اصفهاني نيز در رياض العلماء از اختلاف نسخه های المحتضر خبر می دهد[17]. اطلاعاتی هم که آقابزرگ از نسخه ای از کتاب المحتضر می دهد مبين اين نکته است که نسخه کنونی چاپ شده ناقص است؛ اما در نسخه معرفی شده از سوی آقابزرگ ابوابی درباره تک تک امامان به شکل مختصر آمده[18] که به نظر ما همگی آنها مربوط به کتاب ديگر حسن بن سليمان موسوم به کتاب افضلية الأئمة بوده است (نک: سطور بعد). از کتاب المحتضر چندين نسخه می شناسيم: يکی نسخه ای در کتابخانه مرحوم محدث ارموي به تاريخ 12 رجب 919 ق به کتابتِ (چنانکه آقابزرگ ادعا می کند) يکی از افراد خاندان مشهور فتحان قمي که الذريعة آنرا گزارش کرده است[19]. در مورد کامل يا ناقص بودن و يا وضعيت و حجم اين نسخه اطلاعی ندارم و نمی دانم که آيا اين نسخه در هنگام خريد نسخه های آن کتابخانه به کتابخانه مرکز احياء التراث قم منتقل شده است يا نه؟ نسخه ای هم در کتابخانه سپهسالار (نک: فهرست آن کتابخانه، 1/313) موجود است که عکسی از آن در اختيار بنده بود، اما هم اينک دسترسی به آن ندارم. آن نسخه بنابر نقل الذريعة با نام مناقب اهل البيت در فهرست آن کتابخانه معرفی شده است. اما عنوان مناقب الأئمة، کما اينکه از پايان نسخه ناقص موجود در متن المحتضر می توان آنرا دريافت (ص 167)، ظاهرا مربوط به افضلية الأئمة او بوده است. نسخه کهنه ديگری که شايد اقدم نسخ باشد (در اين مورد همينک اطمينان ندارم و بايد بعدا در تجديد چاپ اين مقاله اين مطلب را از نو مورد مطالعه قرار داد) سالها پيش از کتابخانه ای نيمه خصوصی در اختيار بنده قرار گرفت که متأسفانه آن هم همينک در اختيار من نيست، اما به ياد دارم که آن نسخه با نسخه چاپی تفاوتهای بارزی داشت. به هر حال يک چيز مسلم است و آن اينکه نسخه چاپ شده نسخه ای ناقص و در عين حال مغشوشی است. از همين نسخه چاپی بر می آيد که اين نسخه هم دستخوش همان گرفتاری نسخه مختصر البصائر شده است؛ بدين صورت که اين نسخه هم شامل مطالبی جدا از موضوع کتاب المحتضر است و آن مطالب به افضليت ائمة بر انبياء مشتمل است که اساسا موضوع کتاب ديگر مؤلف ما بوده است. از ديگر سو گرچه مقدمه کتاب المحتضر در اختيار است؛ اما پايان آن کتاب در دست نيست. پس از بخش مربوط به مباحث کتاب المحتضر که تنها قسمت محدودی از متن موجود را تشکيل می دهد (تا صفحه 31 از متن کتاب المحتضر)؛ ما بقی متن، مباحث مربوط به افضليت امامان است که به نظر می رسد همگی اين بخش از کتاب افضلية الأئمة مؤلف به اين نسخه منتقل شده است. بدين ترتيب که نسخه حاضر باز شامل دو کتاب می شده که اولی آن کتاب المحتضر بوده و پس از آن متن افضلية الأئمة آمده بوده است، اما به دليل افتادگی ميان اوراق اين دو متن، خاتمه کتاب اول و آغاز کتاب دوم از ميان رفته است. اما بخش پايانی کتاب افضلية الأئمة در نسخه موجود در متن چاپی المحتضر ديده می شود (ص 167). اين مطلب البته با مقايسه ميان نسخه چاپی کتاب المحتضر با نسخه کتاب افضلية الأئمة روشن می شود؛ به هر حال بعيد است که وی علاوه بر آنچه که در کتاب افضلية الأئمة نگاشته بوده، ديگر بار در کتابی که مطلقا به اين موضوع مربوط نيست، بخش اصلی را به همين موضوع اختصاص داده باشد. در برخی منابع مانند بحار الأنوار علامه مجلسی، به شکل محدود به احاديث کتاب افضلية الأئمة با عنوان كتاب تفضيل الائمة على الانبياء ارجاع داده شده است (نک: 26/309). از کتاب افضلية الأئمة نويسنده که از آن به رسالة في تفضيل الائمة علی الانبياء والملائکة[20] و يا رسالة تفضيل محمد وآله على الأنبياء والملائكة [21]نيز تعبير شده، راقم اين سطور سالها پيش نسخه ای در اختيار داشت که درست به ياد نمی آورم که از چه کتابخانه ای بود و بر اساس آن نسخه ای تايپی هم در اختيار من قرار داشت. متأسفانه هم اينک اين کتاب در اختيار من نيست. اما تنها بايد به اين نکته اشاره کرد که نسخه ای از افضلية الأئمة را در دانشگاه تهران، کتابخانه مرکزی ديده ام که قطع رقعی داشت و به نظر می رسد که از آن نسخه ديگر که در اختيار داشتم به مراتب کوچکتر بود[22]. در رياض العلماء هم به مختصر بودن اين رساله اشاره شده است[23]. به نظر می رسد که بخش مربوط به افضليت در در متن چاپی المحتضر بخش عمده ای از متن افضلية الأئمة را تشکيل می دهد که بايد در اين مورد کما اينکه گفتيم تحقيق بيشتری بر اساس نسخه های مختلف رساله اخير انجام گيرد. به هر حال اين احتمال هست که ميان نسخه های افضلية الأئمة هم اختلاف باشد و آن نسخه ها هم يا بعضا ناقص بوده و يا شامل کتابهای ديگر او هم می شده است. اما آنچه اينجا گفتنی است اينکه آن کتاب را هم حسن بن سليمان در انتقاد گفته های شيخ مفيد و شيخ طوسي در موضوع افضليت ائمه بر انبياء و در تأييد اين نظر نگاشته بوده است. بنابراين او دو کتاب در انتقاد از شيوه متکلمان و فقيهان اصولی داشته است.

به نظر می رسد که آشفتگی های کتابهای حسن بن سليمان به دليل آن بوده که وی نسخه های کتابهای خود را تبييض نکرده بوده و يا همه آنها در يک نسخه فراهم آمده بوده و بعد برگهای آن نسخه مادر پيش و پس شده و به وضع موجود گرفتار آمده بوده است. آنچه در اين مقاله گفته شد البته بايد با مطالعه نسخه های خطی آثارش به شکل کاملتری عرضه شود که آنرا به مقاله و مجالی ديگر وا می گذاريم. به هر حال همين آشفتگی ها موجب شده که علامه مجلسی[24] و ديگران درباره آثار او دچار اشتباهات متعدد شوند و احاديث کتابی را به کتابی ديگر نسبت دهند و داوريهای گاه نادرستی درباره کتاب مختصر بصائر الدرجات سعد اشعري ارائه نمايند.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] برای اين نام و نسب نک: الذريعة، 20/182 که البته اسم خالد در اجازه شهيد اول ذکر نشده است

[2] نک : الذريعة، 20/183؛ نيز نک: صورت اجازه ای از او که تاريخ 802ق را دارد در مجله تراثنا، شماره 10، ص 107 به بعد.

[3] نک: الذريعة، 1/247 به نقل از رياض العلماء ميرزا عبدالله اصفهاني

[4] نک : امل الآمل، 2/66؛ 2/145؛ 2/206

[5] نک: رياض العلماء، 1/193-196

[6] نک: السيد محسن الأمين، اعيان الشيعة، تحقيق وتخريج: حسن الأمين، 1403 - 1983 م، دار التعارف للمطبوعات، بيروت، 5/106-107

[7] نک: الذريعة، 20/183

[8] برای برخی منابع او نک: آقا بزرگ، الذريعة، 20/183

[9] در اين مورد نک: مختصر بصائر، ص 179؛ المحتضر،ص 44 به بعد؛ در جای ديگری در اين موضوع بحث کرده ايم.

[10] نک: مقاله من در مورد بصائر سعد اشعري که در همين سايت منتشر خواهد شد؛ نيز نک: رساله دکتری من.

[11] نمونه نک : آقابزرگ، الذريعة، 20/ 182-183 اما او از اينکه اين دو عنوان مربوط به يک نسخه بوده اطلاعی نداشته است.

[12] نک : الذريعة، 10/162؛ 1/91-92

[13] مقايسه کنيد با آنچه در الذريعة، 10/162 در اين باره و برخلاف نظر ما گفته است.

[14] نک: الذريعة، 10/162

[15] نک : الذريعة، 3/124

[16] نک: اعيان الشيعة، 5/107

[17] نک: رياض، 1/196

[18] نک: الذريعة، 20/143

[19] الذريعة، 20/ 143-144

[20] نک: رياض العلماء، 1/194

[21] نک: اعيان الشيعة، 5/107

[22] نسخه دانشگاه در فهرست، 3/537 معرفی شده و در ضمن مجموعه ای است.

[23] نک: رياض، 1/194

[24] نک : بحار الأنوار، 1/16

تکميل مقاله:
کتابهای حسن بن سليمان الحلي



از آثار حسن بن سليمان الحلي، محدث و دانشمند امامی با گرايش اخباری و حديث گرای حله در سده هشتم قمری که از شاگردان درجه دوم شهيد اول بوده است، پيشتر تنها دو کتاب موسوم به مختصر بصائر الدرجات و نيز المحتضر به چاپ رسيده بود. اما همينک مجموعه کاملتری از آثار او در اختيار قرار گرفته است. چند سالی پيش نويسنده اين سطور مقاله ای در همين سايت منتشر کرد در رابطه با تعيين هويت کتابهايی که به اين دانشمند منسوب شده است. در آن زمان من تنها به دو چاپ نجف المحتضر و مختصر بصائر دسترسی داشتم که در برنامه الکترونيکی موسوم به گلپايگانی در دسترس قرار دارد. بعدها البته ديدم چاپی تازه از کتاب مختصر البصائر ارائه شده به تصحيح آقای مشتاق المظفر با مقدمه ای مفيد. ايشان به يکی دو نکته از مواردی که نويسنده اين سطور در آن مقاله ابراز داشته بود نيز اشاره کرده بودند. اين چاپ البته مربوط است به پيش از انتشار مقاله من. چندی پيش هم ديدم چاپی تازه از کتاب المحتضر فراهم شده به کوشش سيد علي اشرف که آن هم تلاشی است در جهت ارائه بهتر چاپ نجف.
در مقاله پيشگفته اشاره ای داشتم به نسخه ای کهن و متفاوت از المحتضر در يکی از کتابخانه های ايران. اين نسخه در حقيقت متعلق است به کتابخانه ابراهيمی کرمان. شيخيه به آثار حسن بن سليمان الحلي طبعا به دليل قرابتهای فکری دلبستگی داشته اند. من حدود بيش از پانزده سال پيش از نسخه های آنجا فهرستی دستی فراهم کرده بودم و مقدمات عکس برداری از آن نسخه ها را برای مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی تسهيل نمودم. در آنجا البته نسخه کتاب المحتضر را به همراه چند نسخه ديگر برای خودم هم عکسبرداری کردم و همان زمان با مطابقه ميان دو نسخه خطی و چاپی کتاب المحتضر متوجه شدم که ميان اين دو نسخه تفاوت هايی وجود دارد و نسخه ابراهيمی کاملتر است. اهميت ديگر اين نسخه آن است که ظاهرا اقدم نسخ موجود کتاب المحتضر است. متأسفانه در فهرست مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، عکس اين نسخه به درستی معرفی نشده است اما دوست فاضلم آقای رحيمی ريسه به من گزارش دادند که آن نسخه را برای چاپ سوم و کامل کتاب المحتضر به ناشر کتاب در قم معرفی کرده اند و خوشبختانه همينک که چاپ سوم کتاب المحتضر به دستم رسيده است می بينم که از اين نسخه در چاپ اخير استفاده شده است. اين چاپ کتاب المحتضر در مجموعه ای سه جلدی از آثار حسن بن سليمان الحلي عرضه شده و همگی به صورت شايسته ای ارائه شده اند؛ هر سه با تصحيح آقای مشتاق المظفر. دو ديگر يکی کتابی است با عنوان المجموعة الحديثية و ديگری تفضيل الأئمة علی الأنبياء والملائکة. مقصود ناشر محترم از المجموعة الحديثية همان متنی است که پيشتر به عنوان مختصر بصائر الدرجات معرفی و چاپ می شد. متأسفانه در چاپ جديد، مقدمه مختصر البصائر چاپ قبلی آقای المظفر با مقدمه ديگری جايگزين شده به قلم آقای حسن موسوی بروجردي. مقدمه آقای مظقر بر چاپ قبلی مختصر البصائر به مراتب دقيقتر نوشته شده است.
نخستين بار در مقاله پيشگفته بود که نويسنده اين سطور اين پيشنهاد را مطرح کرد که با توجه به مشکلات متن موجود مختصر بصائر الدرجات از لحاظ نظم کتاب، آن را مجموعه ای از مسوده ها و يا دفتری از احاديث و برگزيده ها و تأليفات حسن بن سليمان قلمداد کنيم که بخشی از آن کتاب الرجعه او و بخشی ديگر کتاب احاديث الذر اوست و در عين حال بخشی ديگر برگزيده ای از بصائر الدرجات سعد اشعري است و بخشی نيز مجموعه های برگزيده ديگری از احاديث از کتابهای مختلف که گويا حسن بن سليمان قصد داشته آن را برای تأليف کتابی و يا کتابهايی مورد استفاده قرار دهد. اين نوع دفاتر حديث هميشه وجود داشته و محدثان برای تأليفات منظم خود از اين نوع دفاتر مقدماتی داشته اند. در واقع اين نسخه حتی در شکل اصلی خود ظاهرا تنها مجموعه ای مسوده مانند بوده که به کار تأليفات ديگر او می آمده و در عين حال در ضمن آن دست کم دو تأليف مستقل خود را نيز قرار داده بوده است. اين نکته را هم در آن مقاله گفته ام که ظاهرا در نسخه های اصلی اين دفتر که هيچ گاه گويا حسن بن سليمان موفق به تبييض بخشهايی از آن برای تأليفات بعدی نشده اوراق نسخه پس و پيش شده بوده و لذا فی المثل احاديث دو کتاب الرجعه و عالم ذر در دو جای مختلف اين دفتر در نسخه های موجود قرار گرفته اند و يا نظم منطقی در بخ گزيده بصائر سعد در آن ديده نمی شود. همين مطلب در مورد نسخه های کتاب المحتضر هم پيداست. اصل کتاب المحتضر بسيار کوتاه است و مطالبی که در دنباله آن بخش آغازين می آيد ارتباطی از حيث مطالب با بحث حضور امامان در وقت احتضار مؤمنان ندارد. مطالب آن بخشی مناقب اهل بيت و بيان مقامات ملکوتی آنان است که به کتابی شبيه مناقب الأئمة و يا از اين قبيل بيشتر شباهت دارد و بخش عمده آن هم آشکارا درباره افضليت امامان است که می دانيم الحلي خود کتابی در اين باره مستقلا نوشته بوده است. اتفاقا در پايان نسخه چاپ نجف المحتضر تعبيری آمده که نشان می دهد که نامی که حلي برای بخشی از مرويات خود در اين کتاب گذاشته بوده شايد همين مناقب الأئمة بوده است (محتملا قسمتهايی از کتاب موسوم به مختصر البصائر هم برای همين کتاب مناقب الأئمة تنظيم شده بوده ولی هيچگاه اين کتاب حلي تبييض نهايی نيافته بوده است). به هر حال اختلاف دو نسخه کوچک و بزرگ المحتضر و اختلافاتی که در چينش مطالب در برخی نسخه های مختصر البصائر وجود داشته (مورد اشاره آقا بزرگ طهراني) و همچنين اختلافی که ميان دو نسخه کوچک و بزرگ کتاب تفضيل الأئمة ديده می شود می تواند به خوبی نشانگر غير نهايی بودن برخی از اين کتابها و اختلاف در تحريرها و آشفتگی اوراق تحريرهای اوليه کتابهای حسن بن سليمان باشد. برخی از اين موارد محتملا مربوط است به اينکه نسخه های اوليه تبييض نشده بوده است. مثلا بخشی از کتاب تفضيل الأئمة همانطور که گفتيم آشکارا در ضمن نسخه های کتاب المحتضر آمده است و گويا الحلي فرصت تجديد تحرير آن را در ضمن کتاب التفضيل نيافته بوده است.
در مقدمه های جديدی که آقای موسوی بروجردی بر اين دوره جديد آثار حسن بن سليمان تهيه کرده اند، اصل اين مطلب که کتاب مختصر البصائر را بايد مجموعه ای در حديث دانست و چنانکه گفتم اين مطلب را نويسنده اين سطور در آن مقاله برای نخستين بار ابراز داشت پذيرفته شده است و به همين دليل کتاب بر خلاف چاپ اول آقای مشتاق المظفر، نام المجموعة الحديثية را بر پيشانی خود در اين چاپ جديد دارد؛ البته ايشان اشاره ای به مقاله من نکرده اند. با اين وصف در جايی از همان مقدمه (ص 60 از مقدمه تفضيل الأئمة) ظاهرا اشاره ای و البته نه چندان مهربانانه به صاحب اين قلم داشته اند که بی جهت مدعی ام که کتاب مختصر البصائر معروف، دفتری از احاديث است از حسن بن سليمان الحلي که شکل تبييض شده به خود نگرفته بوده و اوراق آن پريشان شده بوده است. جالب اينکه ايشان اصل مطلب من مبنی بر اينکه کتاب را بايد دفتر/ مجموعه ای از احاديث و نوشته ها و برگزيده های حلي دانست پذيرفته اند و اصلا کتاب را با عنوان المجموعة الحديثية چاپ کرده اند اما شايد برای اينکه استقلال تحقيق خود را از آنچه من پيش از ايشان نوشته ام نشان دهند مناسب ديده اند با تعابيری نه چندان شايسته اهل علم اين مطلب را که در آن مجموعه (بخوانيد: دفتر) مطالب به صورت يادداشت گونه و تحرير اوليه آمده و اوراق در پاره ای از موارد پريشان شده و يا مطالب در دنباله هم در جای خود قرار نگرفته اند مورد انتقاد قرار دهند. در مورد کتاب المحتضر هم ايشان اين عقيده من را که بخش زيادی از کتاب ربطی به بحث محتضر ندارد و بايد از کتابهای ديگر نويسنده (شايد تفضيل او که در زمان تحرير مقاله من هنوز به چاپ نرسيده و لذا در دسترس نبود و نيز بعضا از کتابی ديگر از حلي شايد با عنوان مناقب الأئمة) به آنجا منقل شده باشد را نيز مورد انتقاد قرار داده و اظهار فرموده اند که شيوه تأليفی الحلي چنين بوده است و او در کتابهای خود به مناسبت بحثهای اصلی گريزی به مطالب کلی در رابطه با مناقب اهل بيت داشته است و لذا هر دو کتاب تنظيم و تبويب خود حلي است و نه چيزی زياد شده و نه کم. البته معلوم نيست که ايشان شيوه حسن بن سليمان حلي را چگونه از طريق همين کتابهايی که خود محل بحث و نزاع اند تشخيص داده اند. علاوه؛ کتاب تفضيل الأئمة بر خلاف گفته ايشان کتابی است کاملا منظم و بر اساس و اسلوب تأليفی ساختارمند؛ کما اينکه بخش اصلی کتاب المحتضر (يعنی قسمت اول مرتبط با موضوع آن)؛ پس ادعای ايشان کاملا باطل است. وانگهی ايشان تفاوت نسخه های اين کتابها را که خودشان هم بدان اشاره ای داشته اند چگونه توجيه و تبرير می کنند؟ ثانيا مگر خود ايشان کتاب مختصر البصائر را المجموعة الحديثية نخوانده اند؛ مجموعه حديثی چيزی نيست مگر پاره هايی که در کنار هم می آيند و علی القاعده نبايد همه مطالب آن مرتبط با يک موضوع باشند و الا شايسته تر اين بود که هر کدام قالب کتابی مستقل می يافت. اگر غير از اين است پس چرا بايد کتاب را مجموعه حديثی خواند. ايشان تسميه را از مقاله من گرفته اند اما موفق به درک درون مايه استدلال نويسنده اين سطور نشده لاجرم به بيراهه رفته اند. اينکه احاديث کتاب ذر در دو جای کتاب آمده و يا مطالب مربوط به رجعت و نيز موضوعات ديگر بدون هيچ گونه نظمی پی در پی هم می آيند چه توجيهی دارد. روشن است که حلي اگر قصد تأليف کتابی مستقل داشت می دانست چگونه همانند کتاب تفضيل الأئمة، مطالب را محدود به موضوع و مرتبط با آن دسته بندی کند و خارج از موضوع مطلبی را نياورد. وانگهی در کتاب تفضيل (و حتی بخش اصلی کتاب المحتضر)، حلي در قامت يک نويسنده که گاه از خود مطلبی را در تشريح و توضيح مطالب می آورد ظاهر می شود، در حالی که در المجموعة الحديثية چنين نيست. از ديگر سو، چه دليل دارد تا در کتابی که با عنوان المحتضر است، بيش از دو سوم کتاب مطالب بی ارتباط با موضوع باشد. بخشی از مطالب همين کتاب آشکارا مرتبط است با مطالب کتاب تفضيل و عينا با همان نظم در کتاب تفضيل آمده و بعيد نيست که اين بخش از کتاب المحتضر، يادداشتها و مجموعه حديثی ديگری از حلي بوده برای تأليف کتاب تفضيل و همچنين محتملا برای تأليف کتابی با عنوان مناقب الأئمة. وجود چنين سنتی کما اينکه گفتيم برای يادداشت نويسی امری است متداول. چرا بايد نويسنده ای عنوانی برای کتاب خود تعيين کند و آنگاه بيش از دو سوم مطالب آن را به موضوعی ديگر اختصاص دهد؛ موضوعی که نويسنده در آن زمينه خود کتاب مستقل ديگر دارد (تفضيل الأئمة). از ديگر سو، نسخه های موجود کتابهای حلي همگی جز با يک استثناء (همان نسخه المحتضر که من در کتابخانه ابراهيمی پيدا کردم) متأخرند و دليلی وجود ندارد که اين عقيده را رد کنيم که در نسخه های اوليه اوراق پريشان شده و يا دفاتر مسوده حلي با مبيضه های او به هم آميخته شده است. نسخه های خطی همواره در معرض اين قبيل مشکلات بوده اند؛ خاصه اگر نسخه های اصلی و مادر گرفتار چنين وضعيتی شوند، نسخه های بعدی هر قدر که مکرر شوند تغييری در ماهيت قضيه نمی دهند. آقای بروجردي با نظر نويسنده اين سطور مبنی بر اينکه کتابی که به عنوان مختصر البصائر معروف شده را بايد مجموعه ای حديثی خواند موافقت دارند اما شگفتا که اين بی نظمی در تأليف يک کتاب را به خود نويسنده آن يعنی حسن بن سليمان نسبت می دهند و آن را تنظيم خود خواسته الحلي قلمداد کرده اند (همچنين در مورد کتاب المحتضر). اگر چنين است چرا حلي نامی بر اين کتاب نگذاشته بوده است و چرا مشی او در اين کتاب با مشی وی در کتاب تفضيل که نظمی قابل پذيرش دارد متفاوت است. علاوه؛ اصرار بر اينکه کتاب المحتضر بنابر شيوه نويسنده آن چنين تنظيم شده که عمده مطالب آن ارتباط مستقيمی با موضوع ندارد به چه معناست؟ ... اگر توصيه نويسنده اين سطور در چاپ کتابها رعايت می شد، می بايست بخش اعظم کتاب المحتضر چاپ فعلی را به پايان چاپ تفضيل منتقل می کردند.
نکته ای هم در پايان اين نوشته اضافه کنم و آن اينکه معلوم نيست به چه دليل ايشان نسخه ای از کتاب انوار الملکوت در علم کلام را که به وسيله شخصی به نام حسن بن سليمان بن عمار (؟) کتابت شده و بر روی آن انهايی از شهيد اول ثبت شده کاری از حسن بن سليمان الحلي فرض کرده اند. الحلي ظاهرا آن طور که از آثارش پيداست نه چندان فقيه بزرگی بوده و نه دلبسته به آثار کلامی. اين نسخه هم از آن او نيست و قلم کاتب آن با قلمی که در اجازه حلي به يکی از شاگردانش ديده می شود آشکارا متفاوت است. بنابراين اين نسخه و گواهی شهيد بر روی آن ربطی به حسن بن سليمان الحلي ندارد.
تلاش و کوشش آقای مشتاق المظفر را در تصحيح اين سه کتاب پاس می داريم.

سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۲۳:۲۷
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت