آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۵۱٫۵۱۱ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۵۹ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۹۷
بازدید از این یادداشت : ۱٫۴۱۸

پر بازدیدترین یادداشت ها :
قاضي القضاة امام الإسلام ابو محمد عبد الله بن الحسين الناصحي النيسابوري، فقيه برجسته حنفی و قاضي القضات خراسان در دستگاه محمود غزنوي بوده است. درباره او اطلاعات اندکی در اختيار داريم اما وی زمانی در خراسان و در دستگاه محمود غزنوي جايگاه مهمی داشته و گوشه هايی از فعاليتهای او به همين مناسبت در منابع تاريخی نقل شده است. او را فارسي در سياق، "شيخ الحنفيه" در زمانش می خواند و مقدم بر همه اکابر، از ميان قضات و امامان دورانش می پندارد. الناصحي يکچند از جانب محمود غزنوي متولی تدريس و فتوی در دار الملک غزنه بود و سپس از ناحيه او به مقام قاضي القضاتي تمام مملکت رسيد. بنابر تصريح منابع، ناصحي مجلس تدريس و نظر و فتوا و تصنيف داشت؛ کما اينکه برای او چند سالی مجلس املاء (در حديث) بر قرار گرديد. به گفته فارسي، ناصحي طريقه ای نيکو در فقه داشت و مورد قبول فقيهان حنفی زمانش بود. گفته اند وی عمر درازی کرد و به بغداد هم سفر داشت و آنجا هم حديث گفت. ناصحي در 447 ق درگذشت (نک: اليميني، تحقيق يوسف الهادي، ص 593؛ فارسي، سياق، المنتخب، ص 435، ش 907؛ نيز نک: تاريخ بغداد، 9/ 450؛ سير ذهبي، 17/ 660؛ الجواهر المضيئة، 1/274؛ نيز نک: حاجي خليفه، سلّم الوصول إلی طبقات الفحول، اشراف و تقديم أکمل الدين احسان اوغلي، تحقيق محمود عبد القادر الأرناووط و صالح سعداوي صالح، استانبول، 2010، 2/ 208 تا 209 که می نويسد: "ولي القضاء ببخاری للسلطان محمود"؛ اما اين اطلاع درباره بخارا بايد اشتباه باشد؛ برای احترام و جايگاهی که محمود غزنوي برای او قائل بوده، نک: اليميني، ص 593؛ برای نقش او در دوران محمود، نک: همو، ص592 به بعد؛ و نيز: ص 641؛ همچنين بنگريد: ترجمه تاريخ يمينی، ص 475؛ الکامل ابن اثير، 9/325). فارسي می نويسد که او پس از چند سالی تولی مقام قضاء در دولت محمود غزنوي، خواست از اين مقام و وظيفه کناره گيری کند اما از او تنها با اين شرط پذيرفتند که مرسوم و آنچه از اين بابت پيش از اين دريافت کرده مسترد کند. او پذيرفت و از اين کار کنار کشيد و از فعاليت اجتماعی دوری گزيد و خانه نشين شد؛ اما فارسي بلافاصله اضافه می کند که در امور مهم مملکت بدو مراجعه می شد (نک: فارسی، المختصر، ص 167، ش 1907). شرح حال ناصحي در تعدادی از منابع و به ويژه در طبقات حنفيان و يا رجال خراسان ذکر شده است (برای ديگر منبعی که از او به مناسبتهايی سخن گفته؛ نک: دمية القصر، 2/808؛ 1396؛1437). فتاوی فقهی او را نيز منابع فقهی حنفی معمولا کم و بيش نقل می کنند. فرزندش ابو بکر محمد هم يکچند قاضي القضات بود و در علوم مختلف و حتی در ادب و طب دست داشت و به ويژه در فقه و خلاف استادی شاخص بود. او اشعار بسياری هم در حفظ داشت. ابو بکر در دوران آلپ ارسلان متولی قضاء نيشابور گرديد و مدتی هم قاضي ري بود و در رجب 484 (يا در 485) در بازگشت از حج در نزديکی اصفهان درگذشت. او با امام الحرمين جوينی مناظراتی داشته و گفته اند فاضلترين و وجيه ترين اهل عصر خود در ميان فقيهان حنفی بود. علاوه بر آنچه گفته شد اين نکته را هم بايد افزود که ابو بکر در علم کلام و جدل و مناظرات هم دستی قوی داشت و به تصريح منابع بر مذهب معتزلی بود. ابو بکر محمد همچون پدر (نيز نک: پس از اين) در حديث و سماع آن نيز دست داشت (برای ابو بکر محمد، نک: سياق فارسي، منتخب، ص75؛ سير ذهبي، 19/ 19 تا 20؛ تاريخ الاسلام همو، 33/136 تا 137؛ الوافي صفدي،3/271 ؛ لسان الميزان، 5/223؛ الجواهر المضيئة، 2/ 64 تا 65). از اين خاندان که از آنان گاه به "بيت الناصحية" هم ياد شده، کسان ديگری هم عالم و قاضی بوده اند که تا مدتها از اعلام و رجال برجسته و اهل علم خراسان قلمداد می شده اند (نمونه، نک: فارسی، المختصر، ص 425؛ التحبير سمعاني، 1/417؛ تاريخ الاسلام ذهبي، 37/421؛ 425 تا 426؛ معجم البلدان ياقوت، 1/ 517؛ الجواهر المضيئة،1/ 106؛132؛ 310؛ 311؛ 2/214).
ابو محمد ناصحي آن طور که حاکم جشمي گزارش کرده (نک: پس از اين) از شمار اهل عدل بود و آرائش با معتزله چندان تفاوتی نداشت؛ اين امر در آن دوره برای بسياری از فقيهان حنفی خراسان و عراق شايع بود (محتملا او شاگرد ابو رشيد نيشابوري در زمان اقامت ابو رشيد در نيشابور، پيش از عصر "مکتب ری" بوده است؛ نک: طبقات المعتزله ابن المرتضی، ص 116؛ برای موضع محتاطانه او در برابر معتزله ، نک: اليميني، ص 593 تا 594، در داستان مربوط به قاضي صاعد و کراميان). از ميان شاگردانش علاوه بر ابو الحسن علي بن أحمد الفَنجکِردي؛ گردآورنده کتابهای سلوة الشيعة و تاج الأشعار (نک: فارسی، المختصر، ص 314؛ برای او نک: مقاله من درباره انوار العقول، در همين سايت؛ با اين حساب فنجکردي بايد نسبتا عمری دراز کرده باشد؛ مگر بگوييم که روايت او از ابو بکر ناصحي بوده و منابع اشتباه کرده اند؛ برای روايت حسکاني از ناصحي، نک: شواهد التنزيل، 2/57)، بايد به طور خاص ابو سعد محسّن بن محمد بن کرامة الجِشُمي، معتزلی معروف خراسان (بيهق) که نزد او فقه حنفی آموخت را نام برد (نک: تاريخ بيهق، ص 204 تا 205؛ 212؛ سياق فارسي، منتخب، ص 692 تا 693). بنا به گفته خود جشمي، وی در 434 ق به مجلس ناصحي راه يافت و نزد او کتابهای اصلی در فقه حنفی از ميان آثار محمد بن الحسن الشيباني را فرا گرفت. بنابر گزارش جشمي، ناصحي نزديک به رأی اهل العدل و معتزليان بود الا در مسئله وعيد. تعبير حاکم جشمي در شرح العيون درباره استادش چنين است: " واختلفت في سنة أربع وثلاثين وأربع مئة إلى مجلس الشيخ الإمام أبي محمد عبد الله بن الحسين رحمه الله وكان من أئمة أصحاب أبي حنيفة فقرأت عليه أصول محمد بن الحسن والجامع والزيادات ومسائل الحساب وكان لا يخالف أهل العدل إلّا في الوعيد." (نک: جشمي، شرح العيون، تصحيح حسن انصاری و زابينه اشميتکه، انجمن حکمت و دانشگاه آزاد برلين، در دست انتشار). حاکم جشمي در جلاء الأبصار خود به صورت مکرر و به فراوانی از اين استادش احاديثی با سند کامل نقل می کند. بنابر اين بر اساس کتاب جلاء الأبصار می توان برخی از روايات ناصحي را که حاکم جشمي از او روايت می کرده به دست آورد و با برخی از مشايخ او در حديث آشنا شد. جشمي در اين روايات تصريح می کند که از ناصحي در رمضان 435 و 436 ق (در اين مورد، در منزل استاد) حديث شنيده است (نک: نسخه کهن جلاء الأبصار، ص 15 تا 16، 38؛ نيز نک: مقاله حسن انصاری در معرفی تفصيلی کتاب جلاء الأبصار، در دست انتشار). ابو محمد الناصحي تأليفات متعددی در فقه داشته که برخی از آنها تاکنون در کتابخانه های ترکيه محفوط مانده است. او همچنين کتابی در فقه داشته مشهور و به نام المسعودي في فروع الحنفية که آن را به نام سلطان مسعود فرزند محمود غزنوي نوشته بوده است (نک: حاجي خليفه، کشف الظنون، 1/21؛ 2/1400، 1676؛ همو، سلم الوصول، همانجا؛ ايضاح المکنون، 1/467؛ هدية العارفين، 1/451 تا 452). يک کتاب ادب القاضي هم دارد که نسخه آن در دمشق هست (نک: الاعلام زرکلي، 4/79؛ برای دو نسخه خطی از آثار او در ايران، نک: دنا، 10/ 1113). در اينجا نسخه ای از يکی از آثار ارزشمند او را معرفی می کنيم که شايسته است تفصيلا زمانی مورد مطالعه قرار گيرد. اين کتاب را من در کتابخانه سليمانيه ديده ام و البته نه تنها کتاب بلکه نسخه آن نيز بسيار ارزشمند است، به شرحی که می آيد:
کتاب المختلف بين أبي حنيفة والشافعي رحمهما الله، نسخه کتابخانه بغداد لی وهبی ش 464، نسخه ای کهنسال و پر برگ و با قلم ريز و بايد آن را در شمار يکی از متون بزرگ حنفی دوران قلمداد کرد. عنوان کتاب و نويسنده بر روی برگ آغازين اين چنين آمده است:
کتاب المختلف بين أبي حنيفة والشافعي رحمهما الله//
مما جمعه الإمام أبو محمد عبد الله بن الحسين//
قاضي القضاة أدام الله عزه//
لأبي بکر علي بن محمد بن المظفر الکرماني متعه الله تعالی به ورزقه حفظ ما فيه والعمل به وغفر له ولوالديه ولجميع أمة محمد صلی الله ؟
بر روی برگ اول تعدادی گواهی تملک ديده می شود.
در برگ 309 الف:
تم الکتاب بحمد الله ومنّه والصلوة علی خير خلقه محمّد وآله وفرغ من کتابته أبو بکر علي بن محمد بن المظفّر الکرماني يوم الخميس الثاني عشر من جمادي الآخرة سنة إحدی وعشرين وأربع مائة غفر الله له ولوالديه ولجميع أمة محمد صلی الله عليه وختم له بالسعادة والمغفرة.
شايد مقصود تنها جزيی از کتاب است و گواهی پايان کتابت آن. بعد از اين کتاب الجنايات آغاز می شود و نسخه باز ادامه دارد. بايد درباره اين مسئله تحقيق شود.
اما در برگ 339 الف، چنين ديده می شود:
تم کتاب الأشربة وبه تمام النسخة رحم الله کاتبه أبا بکر علي بن محمد بن المظفر الکرماني وغفر له ولوالديه ولجميع أمّة محمّد صلّی الله عليه ومتّعه به ووفّقه حفظه والعمل به وفرغ من کتابته يوم السبت الثالث من رجب سنة إحدی وعشرين وأربع مائة.
بنابر اين کاتب اهل علم بوده و گويا آن را برای استفاده شخصی کتابت کرده است. به هر حال کتابت نسخه در زمان خود نويسنده و تنها دو سه ماهی بعد از مرگ محمود غزنوي و در آخرين سال حکومت او پايان گرفته است و از اين لحاظ نيز بسيار ارزشمند است. از تاريخ تأليف اين کتاب از سوی ناصحي در اين گواهی ها چيزی ديده نمی شود.
با وجود اينکه اين کتاب، اثری است در فقه خلافي و نه کتابی فتوايی و درباره نوازل فقهی اما از آنجا که به هر حال فقه و مسائل و فتاوی و فروعات فقهی با زندگی شخصی و اجتماعی و حيات سياسی جوامع مسلمين ارتباط داشته، بی ترديد اين کتاب و مطالعه دقيق آن می تواند پرتوی بر اوضاع اجتماعی و معيشتی و احوال شخصيه مردمان خراسان در روزگار دولت محمود غزنوي بياندازد؛ به ويژه اينکه اين کتاب از سوی يک قاضي برجسته و صاحب منصبی در بالاترين مقام از مقامات ديني / سياسي آن روزگار نوشته شده و از اينرو بی ترديد می تواند ما را برای آشنايی با حيات اجتماعی دوران محمود غزنوي ياری رساند. نسخه کتاب از نقطه نظر تاريخی هم اهميت دارد و چاپ عکسی و تصحيح آن در مرحله بعد توصيه می شود.
جمعه ۲۴ تير ۱۳۹۰ ساعت ۱:۵۲
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت