جامع العلوم فارسی کهن از سده ششم قمری و متعلق به نويسنده ای ناشناخته از دانشمندان قزوين را سالها پيش شادروان استاد محمد تقی دانش پژوه در تهران منتشر کرد. نام نويسنده اين کتاب تنها از طريق يکی از نسخه های خطی آن بعدا مورد توجه و شناسايی قرار گرفت (نک: مقاله ای در اين مورد که در کتاب ماه تاريخ و جغرافيا سالها پيش منتشر شد و در آن "ابو محمد النجار" به عنوان نويسنده احتمالی اين کتاب و بر اساس يکی از نسخه های خطی يواقيت العلوم معرفی شده است). به لطف کتاب الدر الثمين في أسماء المصنفين (ص 401 تا 402) اثر علي بن أنجب معروف به ابن الساعي (د. 674 ق)، مورخ و تراجم نگار دانشمند بغدادی که نسخه يگانه آن در اختيار محمد عبدالحي الکتاني بوده و اخيرا وسيله دار الغرب الأسلامي منتشر شده، همينک با اطمينان بيشتری می توان هويت نويسنده را تعيين کرد و ابو محمد النجار را به عنوان نويسنده اين اثر ارزشمند معرفی نمود. وانگهی بر اساس کتاب اخير اطلاعات مهمی درباره ديگر تأليفات اين دانشمند برجسته قزوينی به دست می آيد و معلوم می شود که وی در علوم متعددی صاحب تأليفات بوده و به فارسی چندين کتاب ديگر نيز نوشته بوده است. اين دانشمند ابو محمد طاهر بن أحمد بن محمد القزويني معروف به نجار است که در سال 575 ق (و به روايتی ديگر سال 580) درگذشته است (تولد در 493 ق). ابتدا لازم است به آنچه همشهری و همعصر او رافعي قزويني در التدوين درباره او نوشته توجه دهيم. رافعی در التدوين به تحصيلات و دانش گسترده او در علوم مختلف اشاره کرده و در ضمن اشاره ای کلی می کند به تأليفات او که فهرستی از آنها را خود ابو محمد النجار ارائه داده بوده اما در متن التدوين تنها به چند مورد آنها اشاره می شود. رافعي می نويسد که ابو محمد النجار بيشتر در علوم ادب تخصص داشته گرچه در ديگر دانشها نيز دستی داشته است و از آن جمله اشاره می کند به کتابهايی که وی نزد مشايخ مختلف و استادان فنون گوناگون فراگرفته بوده است؛ از آن جمله رافعي به شاگردی ابو محمد نزد زمخشري در ری اشاره می کند. آنچه رافعي بيان کرده خاصه از آن جهت اهميت دارد که نقلی است از زندگينامه ای خودنوشت از ابو محمد النجار موسوم به بث الشکوی (برای متن عبارات رافعي درباره او، نک: مقاله من درباره نور الحقيقة ونور الحديقة که در همين سايت و نيز در کتاب ماه دين منتشر شده است). رافعي سال تولد ابو محمد النجار را به نقل از شيخ منتجب الدين رازي، دانشمند امامی ری آورده و از عبارت او پيداست که منتجب الدين با ابو محمد النجار، نويسنده يواقيت العلوم مرتبط بوده است. البته رافعي اشاره ای به کتاب يواقيت العلوم ندارد و اين مطلب کما اينکه گذشت از کتاب ابن الساعي دانسته می شود. ابن الساعي درباره او می نويسد که وی اديب و فاضل بود و تصانيفی داشت. آنگاه نويسنده تعداد زيادی از اين آثار را بر می شمارد. برخی از اين کتابها به زبان فارسی بوده اند و تعداد بيشتری به زبان عربی. از جمله آثار فارسی که از طاهر بن أحمد النجار نام می برد همين کتاب يواقيت العلوم ودراري النجوم است و می نويسد که شامل سی فن از فنون علوم است و هر فنی در 12 مسئله. البته ابن الساعي اشاره ای به اينکه اين کتاب به فارسی است نمی کند اما ترديدی نيست که مقصودش همين کتابی است که دانش پژوه چاپ کرده است؛ خاصه که مشخصاتی که ارائه می دهد دقيقا مشخصات کتاب چاپ شده است. اين نويسنده آثار فارسی ديگری هم داشته بدين قرار: نقض التعليم وکشف التوهيم و نيز کتاب نقض التعاليم که از ظاهر اسامی اين دو کتاب و نيز موقعيت جغرافيايی نويسنده پيداست که در رد بر اسماعيليان الموت و دعوت جديد بوده است. کتاب ديگر او به فارسی، کتابی است به نام حذر اللئام عن الحرف والکلام. کتاب ديگر فارسی او ابطال القول بوجوب وجود العالَم بوده است که به نظر می آيد ردی بوده است بر فلاسفه. کتاب ديگر به زبان فارسی کتابی در ابطال احکام نجوم بوده است. ديگر کتاب او به اين زبان شهقة المصلي نام داشته است و نيز کتابی ديگر در تصوف به فارسی به نام زاد الزهاد الی المعاد. تعدادی از آثار او در زمينه ادب و علوم ادبی است و تعدادی ديگر درباره تاريخ و فقه و کلام و تفسير و حديث و قرائات و نيز رسائل و قصائدی خطاب به ظهير الدين بسطامي. نيز کتابی داشته در شرح کلماتی از حضرت امير درباره توحيد. کتابی هم داشته درباره احوال متکلمان و نحويان و صوفيان موسوم به کتاب الاستحثاث عن الأحوال الثلاث. او چندين کتاب هم در تصوف داشته است. اولين کتابی که ابن الساعي از ابو محمد النجار نام می برد، سراج العقول في منهاج الأصول است که در علم کلام بوده و چون پيش از ديگر کتابها از آن نام می برد، شايد مهمترين و معروفترين کتابهايش بوده است. کتاب ديگری که ابن الساعي باز از او نام برده کتاب مسالک البحث است که بايد تأليفی در زمينه آداب بحث و جدل و خلاف باشد. درست است که رافعي تخصص اصلی ابو محمد النجار را ادب و علوم ادبی می داند، اما از فهرست تأليفات او و نيز از مطالبی که خود رافعي نقل کرده و همچنين از کتاب يواقيت العلوم پيداست که او در دانشهای ديگر و از جمله کلام صاحب اطلاع بوده است. از ديگر سو، ياقوت حموي در معجم الأدباء شرحی کوتاه درباره او نوشته است. وی می نويسد که ابو محمد النجار بيشتر در علم کلام متخصص بوده است؛ اما در عين حال او را اديب و فاضل و متفنن نيز می خواند و مرگ او را هم به سال 580 ق می داند (نک: معجم الأدباء، 4/1456-1457). زکريای قزوينی نيز در کتاب آثار البلاد خود از نويسنده ما نام برده و از او ستايش بسيار می کند و از آنچه او در کتاب آثار البلاد آورده معلوم می شود در نظر او ابو محمد النجار از جمله مهمترين دانشمندان قزوين محسوب می شده است. قزويني می نويسد که در دوران او با وجود آنکه قزوين از دانشمندان پر بود اما ابو محمد بی مانند به حساب می آمد. برای او مدرسه ای هم در قزوين ساخته بودند. به گزارش همو، ابو محمد النجار پايان عمر دچار فلج گرديد.
ما پيشتر در مقاله ای که در سايت کاتبان منتشر شد و نيز پس از آن در کتاب ماه دين انتشار يافت با بحث درباره هويت کتاب نور الحقيقة ونور الحديقة که نوشته ای از حسين بن عبدالصمد تلقی می شود، اين احتمال را مطرح کرديم که اين کتاب نوشته ای است دستکاری شده از کتابی به همين نام از ابو محمد النجار، يعنی نويسنده يواقيت العلوم. البته همينجا بايد گفت که نور الحقيقة که عنوان کتابی است از همين نويسنده، در اصل با اتکا بر کتاب ادب الدين والدنيای ماوردي نوشته شده است.
به هر حال شرح حالی که رافعي و ابن الساعي از نويسنده يواقيت العلوم به دست داده اند اهميت اين دانشمند و گستره آموزشهای او را به خوبی نشان می دهد و همين امر به اهميت کتاب يواقيت العلوم می افزايد. از ديگر منابع شرح حال او بايد به الوافي بالوفيات صفدي (16/391) و نيز غاية النهاية في طبقات القراء (1/339) اشاره کرد.
ما پيشتر در مقاله ای که در سايت کاتبان منتشر شد و نيز پس از آن در کتاب ماه دين انتشار يافت با بحث درباره هويت کتاب نور الحقيقة ونور الحديقة که نوشته ای از حسين بن عبدالصمد تلقی می شود، اين احتمال را مطرح کرديم که اين کتاب نوشته ای است دستکاری شده از کتابی به همين نام از ابو محمد النجار، يعنی نويسنده يواقيت العلوم. البته همينجا بايد گفت که نور الحقيقة که عنوان کتابی است از همين نويسنده، در اصل با اتکا بر کتاب ادب الدين والدنيای ماوردي نوشته شده است.
به هر حال شرح حالی که رافعي و ابن الساعي از نويسنده يواقيت العلوم به دست داده اند اهميت اين دانشمند و گستره آموزشهای او را به خوبی نشان می دهد و همين امر به اهميت کتاب يواقيت العلوم می افزايد. از ديگر منابع شرح حال او بايد به الوافي بالوفيات صفدي (16/391) و نيز غاية النهاية في طبقات القراء (1/339) اشاره کرد.
دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۸:۲۶
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .