آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۵۵٫۴۲۲ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۱۴۴ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۱۱۵
بازدید از این یادداشت : ۶۴

پر بازدیدترین یادداشت ها :


آقای مکدرموت در انتساب اين کتاب به شيخ مفيد ترديد کرده. برخی از دلائلی که او در اين زمينه ارائه می دهد به نظر من درست است. من برخی دلائل ديگر هم برای رد اين انتساب دارم. گو اينکه حضرت آقای سيد محمد رضا جلالی اين کتاب را با نام شيخ مفيد منتشر کرده و از مقدمه ايشان معلوم است که در انتساب اين کتاب به شيخ مفید تردیدی ندارند. برخلاف نظر مکدرموت، نام اين کتاب در سياهه آثار شيخ مفید در رجال نجاشی ذکر شده (ص 399). منتهی معلوم نیست مقصود همین متنی باشد که امروزه به نام النکت منتشر شده. عنوان النکت فی مقدمات الأصول با محتوای متن موجود چندان سازگار نیست. در عناوين ابواب اين کتاب، چيزی تحت عنوان "نکت" و يا نکته ها ديده نمی شود. کتاب هم بيش از آنکه مقدمات اصول باشد، شامل حدود و تعريفات کلامی و آن چيزی است که تحت عنوان "اوائل الأدلة" در سنت های کلامی معروف است. کهنترين نسخه اين کتاب که تاکنون شناسایی شده در مجموعه معروف ابن العودي است که در آنجا البته صراحتا اين متن به شيخ مفید انتساب داده شده.

در متن کتاب نوعی عدم هماهنگی در باورهای کلامی در نسبت میان دو مکتب بغدادی و بهشمی دیده می شود و در مواردی آنچه در کتاب گفته شده با باورهای شيخ مفيد آن طور که در آثار دیگر او آمده تفاوت دارد: از همان آغاز متن شروع کنيم که نويسنده اولين واجب را، "نظر" می داند (ص 20). اين با نظر شيخ مفيد که همچون بغدادی ها، اولين واجب را معرفت خداوند می دانست متفاوت است (نک: کراجکي، کنز الفوائد، 1/ 220: قال شيخنا المفيد رحمه‌الله: هذه أقسام تحيط بالمفروض من المعارف لأنه أول ما يجب على العبد معرفة ربه جل جلاله فإذا علم أن له إلها وجب أن يعرف صنعه وإذا عرف صنعه عرف به نعمته فإذا عرف نعمته وجب عليه شكره فإذا أراد تأدية شكره وجب عليه معرفة مراده ليطيعه بفعله وإذا وجب عليه طاعته وجب عليه معرفة ما يخرجه عن دينه ليتجنبه فتخلص له به طاعة ربه وشكر إنعامه).

با اين حساب ممکن است تصور شود نويسنده گرايشی به مکتب بهشمی دارد که اولين واجب را "نظر" می دانند؛ خاصه اينکه او صفات سميع و بصير را همچون بهشميان به حیات و عدم وجود آفت در حی بر می گرداند (ص 34). اين باز هم مخالف آن چيزی است که از شيخ مفيد می شناسيم. با اين حال مشکلی در اين ميان وجود دارد و آن اينکه نويسنده آشکارا مخالف عقيده شيئيت معدوم است و تنها، موجود را شیء می داند (نک: ص 27). چنین کسی نمی تواند گرايش بهشمی داشته باشد.

يک احتمال وجود دارد: اين کتاب تأليف دوره ای است که پيروان شريف مرتضی به تدريج به مکتب ابوالحسين بصري و نافيان شيئيت معدوم گرايش پيدا کردند. اين کم و بيش با اواخر سده ششم قمری سازگار است. بعيد نيست النکت في مقدمات الأصول تأليف آن دوره باشد. اينکه نويسنده کيست بايد منتظر پيدا شدن اسناد جديد بود.
جمعه ۲۴ تير ۱۴۰۱ ساعت ۴:۵۸
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت