وداد قاضي چنانکه گفتيم به سنت های روايی نقل اين عهدنامه در متون متقدم توجه نکرده است. اين موارد را به تدريج در اين يادداشت ها معرفی می کنيم. اما قبل از هر چيز بايد به اين ضعف اساسی در مقاله او اشاره کنم که وی به روايت نسخه ای از اين عهدنامه که در تحف العقول ابن شعبه نقل شده توجه نکرده (اين کتاب مدتها قبل از چاپ مقاله وداد القاضي منتشر شده و خود کتاب هم در سنت شيعی بسيار مشهور بوده است). توضيح اينکه وداد قاضي با وجود اشاره به منابع دست دومی مانند التذکرة الحمدونية ابن حمدون و يا صبح الأعشی که متن اين عهدنامه را، دست کم بخشی قابل اعتنا از آن را نقل کرده اند اما اشاره به منبعی بسیار مهم که متن عهدنامه را متفاوت از دو روايت دعائم الاسلام و نهج البلاغه تماماً نقل کرده يعنی متن کتاب تحف العقول ابن شعبه حرّاني ندارد. متن تحف العقول با متن دعائم الاسلام تمايزهای روشن دارد و در واقع در خانواده روايت موجود در نهج البلاغه است با اين تفاوت که بايد گفت که متن موجود در نهج البلاغه بسان گزيده ای از آن است و مواردی در متن تحف العقول ديده می شود که در متن روايت شده در نهج البلاغة ديده نمی شود. اينکه آيا متن شريف رضي اصالت دارد و يا متن بزرگتر تحف العقول نکته ای است که در دنباله به آن خواهيم پرداخت منتهی مهم اين است که بدانيم اين دو متن از يک خانواده به حساب می آيد. اينکه شريف رضي دقيقاً از طریق چه منبعی به متن عهدنامه دسترسی داشته بر ما روشن نيست. این احتمال که او تحف العقول را ديده باشد تقريبا منتفی است چرا که اين کتاب در زمان او در بغداد از شهرت برخوردار نبوده. منبع تحف العقول هم معلوم نيست، اما ابن شعبه نويسنده کتاب، چنانکه از آثارش می دانيم به منابع بسياری در ميراث حديثی شيعی دسترسی داشته است. شايد او اين متن را در حلب جایی که زمانی در آنجا بوده يافته است. به هرحال شباهت دو روايت نهج البلاغه و تحف العقول (با وجود اينکه متن تحف العقول بندهایی از عهد را دارد که در نسخه شريف رضي نيست) و اختلاف همزمان و مشابه آن دو با روايت و نسخه دعائم الاسلام احتمالا به دليل اين است که شريف رضي و ابن شعبه به يک سنت مشترک نقل کتاب دسترسی داشته اند. حال آيا نسخه شريف رضي اصيل است و در واقع اضافات نسخه تحف العقول موارد الحاقی به متن است که بعدا به آن روايت مشترک افزوده شده و يا اينکه نسخه ابن شعبه اصيل است و شريف رضي صرفا گزيده ای از آن متن را در نهج البلاغة قرار داده موضوعی است که بعدا به آن خواهيم پرداخت. اما در اين ترديدی نيست که اين دو نسخه (يا در واقع يک نسخه) با نسخه و تحرير دعائم الاسلام تفاوت جوهری دارد و نمی توان داوری درباره آن را به داوری درباره نسخه های نهج البلاغة و تحف العقول تعميم داد.
در واقع ايراد اصلی کار وداد قاضي همين است: او با توجه به تقدم دعائم الاسلام تصور کرده که روايت مغربی (به تعبير او؛ يا همان تحرير دعائم الاسلام) تحرير اصلی است و نسخه نهج البلاغة که آن را سنت عراقی می خواند و آن را مربوط به اواخر سده چهارم می داند (برخلاف دعائم که آن را مربوط به اوائل اين قرن قلم می زند) تنها تحرير مجدد و پرداخته شده ای از نسخه متقدم است که با هدف نسبت دادن آن به حضرت امير (ع) روی آن کار شده و حک و اصلاحات و حذف هایی در آن صورت گرفته. حال دست کم با توجه به روايت تحف العقول روشن است که اين نظر وداد قاضي از اعتبار ساقط است. ما قبل از اين گفتيم که اصل عهد مالک اشتر در سنت های روايی کهنتری نقل شده و اين روايات مورد توجه وداد قاضي قرار نگرفته است. منتهی همين متن تحف العقول هم به تنهایی نشان می دهد نظريه وداد قاضي معتبر نيست. چرا که مسلما نويسنده تحف العقول کار قاضي نعمان را در هنگام تأليف کتابش در دست نداشته است. نخست اينکه او معاصر قاضي نعمان است. ثانيا: او ارتباطی با اسماعيليه و کتاب دعائم الاسلام نداشته و اصلا به احتمال قوی قاضي نعمان را مطلقا نمی شناخته است. روایت او متفاوت با روايت منقول در دعائم الاسلام است. بنابراين مسلما عهد مالک اشتر قبل از دعائم الاسلام و قبل از دوران قاضي افلح بن هارون و عبد الله مهدی وجود داشته و به امير المؤمنين (ع) منسوب بوده است؛ اين انتساب نه کار قاضي نعمان است و نه چنانکه وداد قاضي می گويد کار نويسندگانی عراقی که بعدا در روايت و متن آن عهد دست برده و آن را با تغييراتی به حضرت امير و به عنوان عهد مالک نسبت داده اند. دست کم بر اساس متن تحف العقول می توان گفت که اين عهد از نيمه اول قرن چهارم به حضرت امير (ع) و به عنوان عهد مالک اشتر منسوب بوده است. بر اساس اسناد ديگر معلوم است تاريخ اين انتساب بسی قديمتر است (نک: دنباله اين يادداشت ها).
باری اگر ايراداتی به نقل قاضي نعمان وارد است و نقل او بندهایی دارد که با دوران حضرت امير (ع) سازگار نيست و متأثر از ادب سياستنامه نگاری ساسانی است بايد آن را مشکل متن قاضي نعمان دانست و نه روايت نهج البلاغه از آن. در دنباله اين موضوع را بيشتر مورد بررسی قرار خواهيم داد.
چهارشنبه ۲۲ تير ۱۴۰۱ ساعت ۹:۵۱
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .