آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۱٫۹۶۷٫۴۴۱ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۹ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۴
بازدید از این یادداشت : ۱۰۶

پر بازدیدترین یادداشت ها :


طیف های مختلف روشنفکران ما شناخت درستی از غزالی ندارند. يک چيزی شنيده اند که غزالی تهافت الفلاسفه نوشت و تفکر فلسفی را در تمدن اسلامی پايان داد و جای آن تصوف را با احياء علوم الدين خود در تفکر اسلامی جاودانه کرد. و اينکه المستظهری را نوشت و از خلافت عباسی دفاع کرد. و اینکه ناقد جایگاه و فربهی فقه بود و...
بدون مطالعه دقيق آثار غزالی و با عنايت به تاريخ تدوين آثارش نه شناختی از منحنی تحول فکری او داريم و نه می توانيم سهم او را در تفکر دينی و فلسفی به درستی ارزیابی کنيم. نتيجه اش این می شود که شماری از روشنفکران ما بی مناسبت و با مناسبت هرگاه از عوامل انحطاط تفکر سخن می گویند گویی بر خود لازم می بینند لگدی هم به غزالی بزنند.
شناخت غزالی کار ساده ای نيست. خواندن همه آثارش وقتگیر است و نيازمند آشنایی دقيق با ادبيات عرب، کلام اشعری، فلسفه و تصوف و فقه و اصول است. المستصفای غزالی که اتفاقا از آخرين آثار اوست يکی از مهمترين کتاب ها در اصول فقه است که در آن چارچوب های تفکر فقهی به سبک فقيهان را تعيين کرده است. تهافت او نقد فلسفه است اما امروز روشن شده است که غزالی مهمترين عامل ورود فلسفه در تفکر اهل سنت بوده و خود بيشترين تأثير را از فلاسفه گرفته است. بخش اعظم کتاب نصيحة الملوک از او نيست و انديشه سياسی اش را نه در اين کتاب که بايد در لا به لای نوشته های مختلف او در فقه و اصول و کلام و فلسفه و اخلاق ديد. سالانه دهها تحقيق به صورت کتاب و مقاله منتشر می شود و جنبه های تازه ای از فکر او مورد مطالعه و دقت قرار می گيرد. بايد اين تحقيقات را خواند. غزالی ساحت فضل فروشی های روشنفکرانه و يا از آن بدتر عقده گشایی های ايدئولوژی های ناسيوناليستی و يا دينی نيست که نخواندن دقيق آثارش را می کوشند زير قلم فرسایی های فرسايشی پنهان کنند...
پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱:۴۰
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت