امروز دیدم کتابی نوشته شده به نام زوائد علم اصول. کمی از آن را خواندم. با توجه به آنچه قبلا در همین کانال نوشتم روشن است که رویکرد این کتاب را نمی پسندم. اما جالب است که آقا نجفی قوچانی هم که در همین کتاب نیز به او ارجاع داده شده در سیاحت شرق همین انتقاد را نسبت به علم اصول دارد. البته معلوم نیست چقدر به این مطلب حقیقتا اعتقاد داشته چون مطلب مرتبط را در سیاق قصه ای و گفتگویی در خصوص فروش نسخه معالمش می آورد و شاید چندان جدی نباشد. هر چه هست او هم از مباحث مطول علم اصول انتقاد می کند. یکجا می نویسد: ... شاگرد و استاد علاوه بر عمر خدادادى از كه پانصد سال قرض کنند كه دوره اصول را تمام كند.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله و سلم كه در ظـرف بيست و سه سال اصول و فروع و عقايد و اخلاق به تمام شعبها و دقايقها بيان نمود و شاگردها نيز خوب فهميده بودند. ما عمرها بايد در اصول فقط بمانيم و به جايى نرسيم آن تصنيفات و اين هم تدريسات...
این نوع استدلال البته معلوم است که مقبول نیست. مگر پیامبر در مقام بیان و تدریس علم اصول بود؟ علم اصول را فقیهان نیاز داشتند تا از آیات و احادیث منظومه فقهی و نظام احکام شرعی و قوانین مربوط به عقود و معاملات را استخراج کنند. علم اصول دانش بنیادها و مبانی استدلال در احکام فقه و قانون است و نظام فهم متن را روشن می کند. روشن است که مرحوم آقا نجفی در اینجا به دانش اصول فقه در مقام یک سنت مدرسی نظر نمی کند. این استدلال که برخی از اصولیان در مقام تألیف و یا شرح و درس مباحثی تفصیلی خارج از توان شاگردان و یا اقتضای درس و بحث را در مباحث اصول فقه عرضه می کردند اگر استدلال درستی باشد فقط می تواند از این جهت تمام باشد که منظورهای آموزشی را در نظر بگیریم. باری از این جهت می توان از تهذیب در علم اصول یاد کرد. اما این ربطی به گسترش دامنه بحث های علم اصول و منطق درونی آن ندارد. شما می توانید تمام منظومه فلسفی و منطقی ارسطو را در یک کتاب آموزشی ۴۰۰ صفحه ای برای مبتدیان و یا متوسطان توضیح و شرح دهید اما این بدین معنا نیست که در طول تاریخ فلسفه هزاران کتاب بزرگ و کوچک در شرح و نقد و بررسی و تحلیل آرای ارسطو نوشته نشود و دامنه بحث ها علوم و دانش ها و موضوعات دیگر را درنوردد. مهم آن است که منطق درونی بحث ها در دانش اصول فقه به درستی فهمیده شود ولو اینکه بحثی مانند مقدمه واجب (که آقا نجفی بدان مثال می زند) دهها صفحه و بل صدها صفحه را به خود اختصاص دهد. رشد و گستردگی مباحث در تحول علوم منطق خودش را دارد و دلخواه این و آن و یا امری فرمایشی و دستوری نیست. درست است که برای آموزشی متوسط باید برنامه زمانی محدود و مشخص داشت اما این ارتباطی با گسترش آزاد بحث ها ندارد و فکر را می توان تا آنجا که ذهن آدمی قدرت و توان دارد مجال داد. شریف مرتضی و ابو الحسین بصری و برخی دیگر از اصولیان از دخالت دادن برخی مباحث در دایره علم اصول انتقاد کرده اند. اما آنان انتقادشان به اصل آن مباحث نبوده بلکه جای آن را در علوم دیگر می دانستند. به طور نمونه نمی توان در علم اصول چون صحبت از حجیت خبر واحد می شود پس می بایست از حجیت کلام پیامبر و یا معجزه و اثبات نبوت هم سخن گفت. این آن چیزی است که شریف مرتضی بدان توجه می دهد اما معنای این سخن این نیست که اگر مباحثی در دانش اصول به حساب منطق درونی بحث ها و رد و ایرادها و مناقشه ها مجال بحث و بررسی یافت و در دیگر علوم از نقطه نظر بحثی اصولی بدان پرداخته نشد آن مباحث را در شمار زوائد علم اصول قلمداد کنیم. اگر کسی قصد داشته باشد تمامی کفایه و مناقشات له و علیه مبانی آخوند را از حفظ کند شاید به نظرش بسیاری از مباحث علم اصول از زواید به حساب آید اما اگر شما به جای آن منطق بحث ها را فرا گیرید دورترین و فرعی ترین و صد بار مناقشه و قلت و ان قلت ها می تواند در جای خود به کار آید و در فهم اصولی ما و تعمیق آن و فهم مسئله های علم اصول و نه صرفا حفظ کردن طوطی وار آن به کار آید و این دانش را تعمیق بخشد و آفاق تازه ای را در هرمنوتیک و فهم متن و مباحث الفاظ و مباحث عقلی دانش اصول باز کند.
يكشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۸:۲۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .