جامعه ما واقعا مریض است. نیاز به معالجه دارد. مرضش هم حاد است. مال امروز و دیروز هم نیست. مشکل قدیمی تر از این حرف هاست. می فرمایید چطور؟ عرض می کنم: ببینید از حدود صد و اندی سال پیش هر که آمده حرف تازه ای بزند و دعوت به فکر جدیدی بکند با یک انگی او را از میدان به در کرده ایم. زمانی با عنوان ازلی و بابی آدم های مشروطه طلب و آزادی خواه و مخالف با استبداد را که تعلقشان به دیانت اسلام تردید بردار نیست متهم کردیم و نخواستیم صدایشان شنیده شود. اندکی بعد عده ای را که به دنبال اصلاح تفکر دینی بودند و با خرافات مبارزه می کردند را با عناوینی مانند وهابی و سنی مسلک به حاشیه بردیم. اندکی بعد در زمان دکتر شریعتی و مرحوم پدرش باز هم به عنوان دفاع از ولایت با هرگونه فکر جدیدی مقابله کردیم. حتی به کسانی مانند مرحوم آقای مطهری که مراتب دیانت و تعهدشان روشنتر از آفتاب بود رحم نکردیم. بعدتر با شماری از روشنفکران دینی هم همین کردیم. همیشه هم پشت مقدسات پنهان می شویم. اگر از جریانی فکری و یا اندیشه ای نقدی شود عده ای از هواداران به جای استقبال از نقد شروع می کنند به اتهام زنی. به سادگی اجازه می دهیم عده ای تحت عنوان دفاع از مکتب اهل بیت علیهم السلام به مولانا و شمس تبریزی و محی الدین و فلاسفه توهین کنند. هر کس خرافی تر حرف بزند و به تعطیل عقل و نفی رویکردهای انتقادی و مقابله با هرگونه بازبینی متعهدانه در فکر دین تمایل دارد او را بیشتر قدر می دهیم. هراسی هم نداریم که این همه خرافه پراکنی و سخنان بی پایه صرفا عاطفی چه بلایی سر اندیشه و فکر و دیانت و اجتماع و سیاست ما خواهد آورد. منبر و بلندگو را داده ایم به نمایندگان احساسات و نه نمایندگان خرد و علم. اینقدر عده ای را به وهابی بودن متهم کردیم که الآن سالهاست عده ای از سایت های متعلق به وهابیت شماری از کتاب های فارسی و عربی برخی از دانشمندان دیگر اندیش را به عنوان آثار شیعیان مستبصر با هزار تحریف منتشر می کنند. بگذاریم حتی در موضوع امامت بحث های مختلف و نظرات گوناگون مجال طرح و نقد داشته باشد. ولایت و امامت حضرت امیر قوی تر و مستندتر از آن است که با بحث ها و بررسی های علمی و فکری ضعیف شود. بالعکس قوی تر می شود. مگر منهاج السنه تشیع را ضعیف کرد؟ صدها کتاب در مقابل نوشته شد. تلاقی افکار برای رشد علم مفید است. اگر راه را برای انتقاد و بحث و نظر باز نکنیم همه آسیب می بینیم. بیاییم نقد را جدی بگیریم....
از نمونه سوء استفاده از فضایی که در فرسته قبلی از آن صحبت کردم یکی هم نوشته ای است با عنوان مشروطه چی عهد ناصری که نویسنده آن به بهانه نقد مشروطیت اتهامات مشکوکی به مرحوم عالم متقی شیخ هادی نجم آبادی وارد کرده. البته انگیزه نویسنده کاملا معلوم نیست... نوشته ای است به ظن متآخم به یقین از نویسنده ای با نام مستعار: مقداد روحانی... همین نویسنده مقاله دیگری دارد تحت عنوان مأمور انجمن سری در نجف که در آن حملات بی دلیلی به مرحوم سید اسد الله خرقانی زده شده است.
يكشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۸:۰۲
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .