آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۵۷٫۶۲۶ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۲۳۵ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۱۱۵
بازدید از این یادداشت : ۱٫۳۰۶

پر بازدیدترین یادداشت ها :

در ميان نسخه های خطی ترکيه و در ميان آثار کلامی و فلسفی مجموعه ها و کتابخانه های آن گاه با نسخه هايی روبرو می شويم که ريشه آنها به تبريز و شهرهای مختلف آذربايجان می رسد و در ميان آنها مواردی تاکنون ديده ام که از نقطه نظر بررسی تاريخ تداول آثار کلامی و سنتهای آموزشی کتابهای کلامی و فلسفی در اين خطه بسيار ارزشمند است. می دانيم که تبريز و شهرهای مختلف آذربايجان از زمان شيخ اشراق شهاب الدين سهروردي و فخر رازی تا يکی دو قرن بعد يکی از مراکز مهم تعليم و تعلم علوم عقلی در اسلام بوده و آثار فخر رازي و شماری از شاگردان او و بعدتر آثار خواجه طوسي (و البته تعدادی از آثار ديگر همانند آثار فلسفی و حکمي غزالي) در اين شهرها مجالی فراهم می کرده است برای تعليم و تعلم آثار کلامی و فلسفی و اصولی و جدلی. اين مکتب بعدتر در ارتباطی مستقيم با رونق گرفتن شهرهای مختلف دیار بکر و آسيای صغير و "روم" و از آن ميان رونق علوم عقلی در قونيه در سده های ششم به بعد و اهتمام به سنت مدرسی در اين شهرها از سوی سلاجقه و ديگر امرای محلي بوده و طبعاً از همه اينها بايد در ارتباط با هم و در رشته ای به هم پيوسته سخن راند. بسياری از دانشمندان متخصص در علوم عقلی را در ميان سده های ششم تا هشتم می شناسيم که به شهرهای تبريز و اروميه و مراغه و قونيه و امثال آن منسوبند و در همين شهرها هم فعال بوده اند. رونق گرفتن اين خطه تا اندازه ای هم به سبب افول خراسان به دليل حملات غزها و بعدتر مغولان و نيز نزاعهای ميان حنفيان و شافعيان در صفحات مختلف آن و به ويژه در نيشابور بوده و به هر حال می دانيم که همه اينها و اسبابی ديگر و از جمله حمايت سلاجقه روم و حاکمان ديگر محلی از اهل علم و به ويژه علوم عقلی و نيز بعدتر رونق گرفتن مراغه و مواردی ديگر موجبات هجرت شماری از دانشمندان را از خراسان بزرگ به سوی غرب فراهم کرد (و حتی از ديگر سو به سوی شامات و مصر و در تحت حمايت آل زنگی و ايوبيان) و خطه آذربايجان و روم را به مرکزی برای دانش های عقلی تبديل کرد ( به نوشته های استاد دکتر نصر الله پورجوادی در رابطه با سفينه تبريز و مکتب آذربايجان در اين خصوص بايد مراجعه کرد). در ميان اين دست نسخه ها که پيشتر اشاره کردم تعدادی هست که نه تنها در اين شهرها کتابت شده و مورد سماع و بلاغ قرار گرفته بلکه مشتمل بر اجازاتی است از همين شهرها که نشان دهنده تداوم سنت آموزشی و مدرسی در اين مراکز علمی در زمينه های علوم عقلی است. در يادداشتهايی که تاکنون درباره نسخه های ترکيه منتشر کرده ام مواردی از اين دست را مورد اشاره قرار داده و يا از نسخه های آثار حکمی و کلامی و عقلی که در اين شهرها در آن دوره زمانی کتابت شده ياد کرده ام. هم به دليل ارتباط ميان تبريز و قونيه از نقطه نظر سپهر فرهنگی و مدرسی و هم به دليل مناسبات دوره های بعد و به ويژه در دوران عثمانی و نيز جنگ چالدران شماری از نسخه ها و آثار ارزشمند مکتب تبريز راهی عثمانی شد و همينک اين نسخه ها در کتابخانه های قونيه و استانبول جای گرفته اند. بی ترديد تدوين تاريخ علوم عقلی در ايران بدون مطالعه دقيق اين نسخه ها امکان پذير نيست و آنچه در اين يادداشت می آيد تنها نمونه ای است ديگر از ميان دهها نمونه موجود که وقتی بايد مستقلاً بدانها پرداخت.
نسخه محل گفتگو نسخه ای است از کتاب لباب الأربعين في أصول الدين سراج الدين أرموي که تاکنون به چاپ نرسيده و شرح گونه ای است بر اربعين فخر رازي. از اين کتاب نسخه ای هم در چستربيتي هست اما نسخه ما در کتابخانه اسعد افندي است به شماره 1276 که بر روی آن نوشته شده: کتاب اللباب في أصول الدين للقاضي ناصر الدين الأرموي. در اينجا لقب سراج الدين را ناصر الدين نوشته است. سراج الدين أبو الثناء محمود بن أبي بكر بن أحمد ارموي شخصيتی است شناخته شده در منطق و کلام و اصول فقه و فلسفه و صاحب کتاب مشهور مطالع الأنوار در منطق و شارح کتاب اشارات بوعلي که از اين يکی که بر خلاف مطالع تاکنون چاپ نشده چندين نسخه هست و از آن جمله در کتابخانه احمد ثالث و طبعاً اينجا نيازی به ذکر احوال او نيست. لطائف الحکمه فارسي او در حکمت و کلام هم به زبان فارسی است که به چاپ رسيده است. او خود وابسته به همين مکتب و سنت علمی میان تبريز و قونيه بوده و در 682 ق درگذشته است. بر روی نسخه ما دست خط فيروزآبادی، صاحب قاموس ديده می شود. رقم کاتب در 82 الف چنين است: "فرغ من کتابة لباب الأربعين في أصول الدين الفقير إلی ربّه الغني أبو الحسن علي بن محمد بن الحسن (کذا) الحمويني الجويني أصلح الله أحواله وأنجح آماله وأحسن منقلبه ومآبه بالنبيّ وعترته وصحبه وآله ليلة الإثنين لخمس وعشرين ليال مضين من شهر الله الحرام ذي الحجّة من سنة (؟) ثلث وثلثين وسبعمائة بدار الملک تبريز في الزاوية المنسوبة إلی المولی السعيد العلّامة قطب الدين الشيرازي (در حاشيه آن: من نسخة مصححة عليها خطّه) قدّس نفسه وروح رمسه والحمد لله ربّ العالمين وصلّی الله علی محمد وآله أجمعين وحسبنا الله".
بنابراين کاتب اين نسخه را در تبريز در 733 ق کتابت کرده در زاويه قطب الدين شيرازي و بر اساس نسخه مصححی که خط قطب الدين شيرازي هم بر روی آن بوده است. اين باز نشان از اهتمامی است که شاگردان خواجه طوسي به آثار سراج الدين ارموي عموماً نشان می دادند؛ علاوه بر اهتمامی که در اين سنت به مطالع او در منطق ابراز می داشتند.
در حاشيه همين برگ باز به خط کاتب چنين آمده است: "وقد فرغت من قرآءته (در حاشيه بالای سطر: سوی الوجوه المغالطية) علی حضرة مولانا العلّامة أفضل المتأخرين علّامة العلماء الراسخين أستاذ المتکلّمين المؤيد بتأييد ربّ العالمين عضد الدين (؟) عماد الإسلام والمسلمين عبد الرحمن الإيجي متّع الله الطلبة بإدامة حيوته يوم الخميس التاسع عشر من شهر الله الحرام المحرّم المحترم لسنة أربع وثلثين وسبعمائة وهذا خطّ أقلّ مستفيديه الفقير إلی الله الغني علي بن محمد الحمويي الجويني وقاه الله ممّا يفسد دينه واعتقاده وأحسن مرجعه ومعاده ورزقه متابعة الأئمة الراشدين والسلف الصالحين بمحمد وآله أجمعين".
کاتب از افراد شناخته شده خاندان حمويني جويني است که به خوبی شناخته اند و اين شخص را به عنوان کاتب نسخه ای از کشاف زمخشري در تبريز هم پيشتر در اين سايت معرفی کرديم؛ نسخه ای که در آن خود را چنين معرفی کرده بود (نسخه کشاف در راغب پاشا، ش 209؛ برگ 588ب): "فرغ من کتابته يد صاحبه الفقير إلی الله الغني أبو الحسن علي بن محمد بن أبي الحسن بن علي بن المؤيد بن أبي بکر بن أبي الحسن ؟؟ شيخ الإسلام أبي عبد الله محمد بن حمويه الجويني ليلة السبت (قريب من الصبح) ستّ ليال مضين من شوّال سنة ستّ وعشرين وسبعمائة بهابع عشق (؟؟) بمدينة (مدينة) تبريز صانها الله تعالی وسائر بلاد المسلمين عن نوائب الزمان وحوادث الملوان (؟) وکان المؤذن يقرأ زمان فراغه عن الکتابة: يا من أظهر الجميل وستر علی القبيح (بين السطور: إلی آخر الأذان .(؟)) يرجو من الله الستار الکريم متوسّلاً بشفاعة نبيّه... "
در ذيل آن در نسخه کشاف باز چنين می بينيم: فرغ من سماعه صاحبه (وکاتبه صح) الفقير إلی ربّه الغنيّ أبو الحسن علي الحمويني الجويني زاده (؟) للإطلاع علی حقائقه والفحص عن دقائقه يوم الأحد لتسع ليال خلون من شهر ربيع الأخر سنة تسع وعشرين وسبعمائة علی مجلس مولانا العلامة أفضل المتأخرين قدوة المحققين فخر الملة والدين تاج الإسلام والمسلمين أحمد بن الحسن بن علي الجاربردي متّع الله الطلبة بإدامة حيوته وصان عن حوادث الزمان شريف ذاته ويرحم الله عبداً قال آمينا.
پس از آن اجازه جاربردي، که دانشمندی است به خوبی شناخته و صاحب آثار متعدد به حمويي جويني بوده ديده می شود؛ در برگ 589 الف:
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله ربّ العالمين والصلوة والسلام علی نبيّنا سيّد الأنبياء والمرسلين محمد النبيّ الأميّ العربي وعلی آله وأصحابه وعترته أجمعين وعلی من تبعهم بإحسان إلی يوم الدين أمّا بعد فيقول العبد الضعيف المفتقر إلی رحمة ربّه القوي الغني أحمد بن الحسن الجاربردي أحسن الله عاقبته وجعل عقباه خيراً من أولاه سمع منّي المولی المعظّم الإمام المفخّم العالم الربّاني والإمام الزاهد المحقّ المحقق جامع أنواع الفضائل صدر الملة والدين أبو الحسن علي بن الشيخ الزاهد والمقتدی العابد فلک المشايخ والزهاد قطب الأوتاد (کذا: بدون واو) سعد الملة والدين محمد بن الإمام المرحوم الشيخ المؤيد زاد الله تأييده وإفضاله ورحم أعقابه وأسلافه سماع تحقيق وإتقان وتدقيق وإيقان کتاب الکشّاف في تفسير القرآن لجار الله العلّامة رفعه الله تعالی مکاناً عليّاً وبحث عن فوائده واطلع علی فرائده فأجزته أن يرويه عنّي بحثاً ودرساً وإرشاداً وتعليماً وأن يروي عنّي سائر مستجازاتي ومناولاتي في الحديث والتفسير والفقه وسائر العلوم المنقولة والمعقولة مما للرواية فيه مدخل ومجال وأجزته في الدرس والفتوی فإنّه أهل العلم والتقوی فکلّ ما صحّ عنده وثبت لديه أنّه من مسموعاتي أو مقروءاتي أو مصنّفاتي فله رواية ذلک عنّي بعد رعاية ما يجب رعايته والمرجوّ منه أدام الله تعالی فضله وزاد توفيقه أن يذکرني في صالح دعائه ومظانّ إجابته ولا ينساني عنه.
کتب هذه الأحرف أضعف عباد الله تعالی وأحوجهم إليه أحمد بن الحسن الجاربردي حامداً لله تعالی ومصلّياً علی خير خلقه محمد وآله وأصحابه أجمعين والمتابعين لهم بإحسان إلی يوم الدين وسلّم تسليماً کثيراً برحمتک يا أرحم الراحمين.
باری به هر حال کاتب نسخه لباب خود دانشمندی بوده شناخته و نسخه لباب را پس از کتابت نزد دانشمند برجسته عضد الدين ايجي (د. 756 ق)خوانده بوده است؛ آن هم در تبريز. پس از آن عضد الدين ايجي اجازه ای داده است به حمويني جويني بابت گواهی قرائت کتاب لباب الأربعين نزد وی که آن را در برگ 82 ب نسخه لباب الأربعين محل گفتگو می بينيم به اين صورت: " الحمد لله آلائه المتواترة ونعمائه الباطنة والظاهرة والصلاة والسلم علی محمد المبعوث بالآيات الظاهرة والمعجزات المتظاهرة وعلی آله وأصحابه وعترته الطاهرة صاحب الکتاب (در حاشيه: وهو المولی العلاّمة فرع دوحة الإمامة أسد الناظرين وأشدّ المناظرين صدر الملة والدين علي بن محمد بن أبي الحسن الحمويي أفاض الله عليه محال أنعامه) قرأ عليّ کتاب لباب الأربعين من مفتتحه إلی مختتمه قراءة کشف بها عن وجه مقاصده القناع وميّز فيه القشر من اللباب والبرهان من الإقناع وجرّ به ذيل التبريز (؟) ساجمه (؟) وبان له من نهج التقديس لاحبه (؟) فأجزت له أن يرويه عنّي مما سمعه من الفوائد الزوائد (کذا) منّي بعد رعاية ما يجب رعايته والمأمول من سجاياه أن لا يخليني (؟) عن دعاء يسمع في مظانّه وبالله العون والقوة کتبه عبد الرحمان بن أحمد الإيجي أحمد الله عواقبه في محرم سنة أربع وثلثين وسبعمائة بمدينة تبريز"
از اين اجازه اولاً معلوم است که کتاب را کاتب دانشمند نزد عضد الدين ايجي در تبريز خوانده و نيز اين نکته هم معلوم است که قرائت کتاب به صورت بحث و نظر در مطاوی آن بوده و بدين ترتيب اين متن به مثابه متنی جهت تدريس و تدرس علم کلام و برخی مباحث فلسفی وابسته بدان که در اربعين فخر رازي مورد بحث قرار گرفته قلمداد می شده است. ارموي در اين کتاب ايراداتی هم بر فخر رازي دارد و اين نکته هم گفتنی است که قرافي دانشمند معروف در شرح اربعين خود که هنوز چاپ نشده از شرح ارموي بهره گرفته و اعتراضاتی را به تقليد از ارموي بر فخر رازي مطرح می کند. ابن تيميه هم در آثارش و از جمله درء تعارض العقل والنقل (نک: نمونه، 1 / 323) از اين نوع انتقادات بر عليه فخر رازي بهره برده و از سراج الدين ارموي و لباب او در همين رابطه نقل می کند. کتاب لباب الأربعين سراج الدين ارموي را می دانيم که مورد توجه شافعيان اشعري مذهب بوده و آن را بر استادان قرائت می کرده اند (نمونه؛ نک: الوافي صفدي، 3/237؛ معجم الشيوخ سبکي، 1/408).

چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۹:۱۱
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت