1- ابن بطريق حلّي، دانشمند برجسته امامی و سندی تازه درباره او
سالها پيش در ترجمه عربی دائرة المعارف بزرگ اسلامی (دائرة المعارف الاسلامية الکبری)، از سوی نويسنده اين سطور، مدخل ابن البطريق بر اساس شماری از منابع امامی، زيدی و سنی تدوين شد. پس از آن در مقاله ای که در رابطه با ابن الشرفيه در کتاب ماه دين نوشتم، به جايگاه ابن بطريق و کتابهايش در سنت زيدی يمن اشاره کردم. در مقاله ای نيز که درباره منابع امامی در ميان زيديه( در مجله علوم حديث قم) نوشتم باز به نسخه کتابی از ابن البطريق درباره روايات مربوط به مهدويت اشاره کردم که از طريق کتاب العقد الثمين قابل بازسازی است که بعدا نيز با تلاش استاد جلالی در قم باز سازی و منتشر شد. در همين "نکته ها و يادداشتها" نيز، چندی پيش به مناسبت معرفی نسخه تازه و بسيار کهنی از العمدة ابن بطريق، باز به اين نکته پرداختم که تا چه اندازه اين شخصيت در ميان زيديه اثر گذار بوده و از دوران المنصور بالله عبدالله بن حمزه به بعد، يکی از منابع عمده زيديان برای بهره وری از منابع سنی احاديث فضائل اهل بيت عليهم السلام، ابن البطريق امامی بوده است. المنصور بالله و حميد محلی و بسياری ديگر از زيديان برای استفاده از کتب حديثی سنی، از طريق اسناد خود به ابن بطريق و از او به مشايخ سنی استفاده می کنند. نظم کتابهای ابن بطريق که حتی به نظر من در نظم کتابهای ابن طاووس مؤثر بوده و ابن طاووس از اين همشهری خود سخت تأثير گرفته بوده است، و نيز اسنادی که ابن بطريق به کتابهای سنی در آغاز کتابهای خود داده (و در اين امر شايد از شيخش ابن شهر آشوب متأثر بوده است) موجب شده که زيديان از کتابهای او برای آشنايی با احاديث فضائل اهل بيت طاهرين و نيز بهره وری از اسناد او به کتابهای مشهور سنی و مهمتر از همه صحاح سته، استفاده کنند.
در مورد کتابی با عنوان ابطال شبه (شبهة) المتأولين لنصّ ولاية أمير المؤمنين که وسيله محمد کاظم محمودی در ميراث حديث شيعه (شماره 6) بر اساس نسخه ای يمنی به چاپ رسيده، قبلا در يادداشتی در کتاب ماه دين (شماره اسفند و فروردين80- 1381ش) نشان دادم که اين کتاب از ابن بطريق نيست وتنها اوراقی است فراهم آمده از سوی کاتبی زيدی و بر اساس کتابهای مختلف.
ابن بطريق شاعر نيز بوده و اشعاری از او در منابع ثبت شده است. به همين مناسبت، ابن الشعار موصلي، المبارک بن أحمد بن حمدان (د. 654ق) در کتاب قلائد الجمان في فرائد شعراء هذا الزمان به او پرداخته و شرح حال مفصلی برای وی تنظيم کرده که متأسفانه من در مقاله ابن البطريق از آن استفاده نکردم. اين کتاب در سالهای اخير در پاکستان چاپ شده، ولی من در اينجا از نسخه فاکسيميله اين کتاب بزرگ که توسط فؤاد سزگين منتشر شده ( فرانکفورت، معهد تاريخ العلوم العربية والاسلامية، 1410ق/1990م) استفاده می کنم که بر اساس نسخه 2329 مجموعه اسعد افندی کتابخانه سليمانيه استانبول است؛ نسخه ای بسيار کهن و با خط نسخ واضح. اين نسخه سالهاست که به چاپ رسيده است. پيش از آن مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبايي در سفرهای خود به استانبول، نسخه ای برای خود به صورت ميکرو فيلم تهيه کرده بود که بايد هم اکنون در کتابخانه ايشان موجود باشد.
من در اينجا از جلد نهم اين کتاب (صفحات ميان 379 تا 384) استفاده می کنم، و به مهمترين موارد اين شرح حال اشاره می کنم. طبعا بخشی از اين اطلاعات در مقاله من در مورد ابن البطريق در دائرة المعارف الاسلامية الکبری، بر اساس منابع ديگر درج شده است؛ اما برخی از مطالب آن کاملا جديد است.
"يحيی بن الحسن بن الحسين بن علي بن محمد ويلقب البطريق بن نصر بن حمدون بن ثابت بن مالک بن ليث بن عامر بن غنم بن فهر بن دلجه بن بشر بن معاويه بن بدر بن ثعلبة بن حبال بن نصر بن سوأة بن سعد بن مالک بن ثعلبة بن دودان بن أسد بن خزيمة بن مدرکة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان أبوالحسين وأبو زکريا الأسدي. کانت ولادته ومنشأه بالحلة المزيدية. کان عالماً فقيهاً قدوةً في مذهب الشيعة اماماً من أئمتهم سمع الحديث الکثير وسافر البلدان وسمع عليه أهلها عدة کتب من تصنيفه وتصنيف غيره ثم عاد الی الحلة المزيدية فکانت وفاته بها في سنة إحدی وستمائة. وقد ذکره الشريف أبوعبد الحميد فخار بن معد بن أحمد بن محمد الحلي الموسوي في مشايخه وقال: لقي أبو زکريا يحيی بن الحسن بن الحسين بن علي بن البطريق الأسدي الحلي الفقيه العماد الطبري تلميذ أبي علي بن الطوسي وقرأ عليه ولقي غيره وعلّت سنه حتی بلغ ثمانين سنة وصنّف کتباً حسنة ومضی الی واسط وأقام عشرين سنة ثمّ عاد الی الحلة فمکث بها قليلاً ثمّ فارقها وقدم الی الموصل ثمّ الی حلب واستوطنها مدة ثمّ رحل عنها وکان حسن المذهب طيب المعاشرة. هذا آخر کلامه.
صار اليّ من تصنيفه کتاب کبير لقّبه بالعمدة من صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار علي بن أبي طالب وصي المختار وعلي (کذا في المتن) الأئمة من ذريته الأطهار وصنّف کتاباً آخر وسمه بمستدرک المختار في مناقب المختار استخرجه من المسانيد الصحاح المؤلفة. تکلم علی الأحاديث ومعاني الآيات وفصّله فصولاً وأضاف الی ذلک مقطعات حساناً من شعره في مدح الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله عليه وسلامه. وکان شاعراً أديباً وهو والد أبي الحسن علي بن يحيی بن الحسن بن البطريق الذي مرّ شعره متقدّماً في مکانه.
ومن شعره ما أنشدني الشريف النقيب الأجل العالم السيد الأطهر جمال آل رسول الله صلی الله عليه وسلّم فخر الدين أبوالوفا عبيدالله بن علي بن زيد بن محمد بن عبيدالله الحسيني الموصلي بها رضي الله عنه، قال قریء علی يحيی بن الحسن الأسدي لنفسه وأنا أسمع في مدح أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب کرّم الله وجهه...
وبعد شماری از اشعار ابن البطريق را در مدح حضرت امير سلام الله عليه نقل می کند.
همين مولف در جايی ديگر از کتاب خود، شرح احوال فرزند ابن بطريق را به تفصيل آورده و اشعار او را هم نقل کرده است. اين فرزند علي نام داشته که در رياضيات و نجوم نيز دست داشته و در واسط بزرگ شده بوده است (نک: 4/506-510).
در شرح حال ابن بطريق نکات تازه ای در رابطه با او ديده می شود که مهم است، به خصوص که اين مطالب به نقل از شاگردش فخار بن معد نقل شده است. نکته جالب توجه اينکه وفات او را برخلاف نظر مشهور نه در سال 600ق که در سال 601ق گزارش کرده و سنش را در وقت مرگ 80 سال دانسته که باز اين مسئله با نظر مشهور مخالف است.
2- کتابی از ابن بطريق حلي
درباره ابن بطريق حلی، دانشمند محدث امامی در سده ششم قمری تاکنون دو مقاله از اينجانب به چاپ رسيده است؛ يکی مقاله ای در مجلدات عربی دائرة المعارف بزرگ اسلامی (دائرة المعارف الاسلامية الکبری؛ تحت عنوان ابن البطريق) و يکی هم در ضمن مقاله ای که درباره ابن الشرفيه در کتاب ماه دين نوشته ام و در آن به ابن بطريق حلی پرداخته ام.
اين روزها باز به مناسبتی به ابن بطريق بازگشته ام و درباره او يادداشتی را تهيه می کنم. اما در اينجا مناسب ديدم درباره متنی از ابن بطريق سخن گويم که هنگام نوشتن مقاله ابن بطريق در دائرة المعارف بزرگ اسلامی اطلاع اندکی درباره آن داشتم: کتاب کشف المخفي في مناقب المهدي. اين کتاب از منابع مورد استفاده ابن طاووس بوده و در آن نويسنده مجموعه احاديثی را درباره امام غائب (عج) گردآورده بوده است. اتان کلبرگ در کتاب کتابخانه ابن طاووس اطلاع چندانی درباره اين متن ارائه نکرده و حتی مسئله انتساب اين متن به ابن بطريق نيز بر اساس منابع امامی چندان روشن نيست. با اين وصف در مقاله ای که چند سالی پيش درباره روابط ميان زيديه و اماميه در مجله علوم حديث (شماره 20) نوشتم، بر اساس متن کتابی از امام زيدی يمن، المنصور بالله عبدالله بن حمزه با عنوان العقد الثمين که در حقيقت کتابی است در رد بر اماميه از سوی دانشمندی زيدی، که در آن زمان هنوز به چاپ نرسيده بود و من تنها از نسخه خطی آن بهره برده بودم، نشان دادم که چگونه اين کتاب که البته المنصور بالله از آن نامی نمی برد و تنها از مؤلف آن پاره ای از احاديث مرتبط با موضوع مهدويت را نقل می کند، به ابن بطريق ارتباط می يابد. در حقيقت کتاب کشف المخفی از منابع المنصور بالله بوده است. اين امام زيدی چنانکه در مقاله های پيشگفته متذکر شده ام، کاملا برای زيديان شناخته بوده و کتابهای او به يمن رسيده بوده است. در يادداشتی ديگر به اين موضوع باز خواهم گشت؛ اما اينجا اين نکته را مورد تأکيد قرار می دهم که کتاب کشف المخفی که شامل 110 حديث درباره امام زمان (عج) بوده، علاوه بر نقلهای موجود آن در کتاب طرائف، جزء منابع المنصور بالله نيز بوده و او در کتاب ضد امامی خود وسيله خيری شده است برای نقل از اين کتاب. با مقايسه احاديث منقول از ابن بطريق و مشخصاتی که از کتاب او بر اساس منابع امامی و از جمله ابن طاووس داريم، من در مقاله مجله علوم حديث نشان دادم که منبع نقل احاديث ابن بطريق در کتاب العقد الثمين المنصور بالله بايد همين کتاب کشف المخفي ابن بطريق باشد. در آغاز بی علاقه نبودم که مجموعه نقلهای موجود از کشف المخفي را در مقاله ای ديگر، منتشر کنم؛ اما دو سالی بعد، در مدت اقامت من در پاريس، مقاله ای از استاد دانشمند آقای سيد محمد رضا حسينی جلالی در مجله علوم الحديث منتشر شد، که آن آرزو را به خوبی برآورده کرده است؛ بنابراين از انتشار دوباره آن صرف نظر کردم. البته استاد جلالی اين بار از متن چاپی کتاب العقد الثمين، استفاده کرده اند. استاد جلالی در مقاله خود به برخی نکات که پيشتر توسط نويسنده اين سطور در مقاله مجله علوم حديث مورد اشاره قرار گرفته، پرداخته اند که قابل استفاده است.
3- نسخه ای بسيار کهن از العمدة ابن بطريق
در يادداشت قبلی از ابن بطريق (درگذشته شعبان 600ق) سخنی رفت. در اينجا برای تکميل مطلب يادداشت قبلی، به نسخه ای بسيار کهن از کتاب العمدة ابن بطريق اشاره می کنم که عکسی از آن در اختيار من قرار دارد و به يکی از مجموعه های خطی خصوصی يمن مربوط است.
پيش از آن بايد به اين نکته توجه دهم که ابن بطريق از دانشمندانی است که گرچه امامی مذهب بوده اما به دلايلی که در مقاله " ابن الشرفيه و کتاب عيون الحکم والمواعظ" (مجله کتاب ماه دين، شماره 35) و نيز مقاله ابن البطريق دائرة المعارف الاسلامية الکبری مفصلا گفته ام ، مورد توجه علمای زيدی يمن از دوره ای بسيار کهن نيز قرار گرفته بوده است؛ اين توجه به عصر خود مؤلف باز می گردد. نسخه های متعددی از کتاب العمدة در کتابخانه های يمن موجود است، شماری از آنها متأخر و برخی نيز نسخه های کهنی هستند. در کتاب مصادر التراث عبدالسلام عباس الوجيه به برخی از آنها اشاره شده است. در منابع کهن زيديان يمنی مانند آثار المنصور بالله و شاگردان او نيز به اين کتاب اشاره شده و يا از آن احاديثی روايت شده است. در اجازات زيديه نيز از ابن البطريق و کتاب العمدة او نام برده شده است. تاکنون دو سه باری العمدة منتشر شده که آخرين آن با تصحيحات مرحوم محقق طباطبايي همراه است؛ گرچه نام ايشان بر روی کتاب نيامده است. با اين وصف نسخه های اساس در اين چاپها عموما نسخه های متأخری است و کسی تاکنون به نسخه های يمنی اين کتاب که به همت علمای زيدی از حلب به مکه و از آنجا به يمن منتقل شده توجه نکرده است. البته کتاب العمدة کتاب نامداری بوده و حتی ابن تيميه در منهاج السنة به آن اشاره کرده است؛ اين به اين دليل بوده که اين کتاب شايد از نخستين نمونه های کتابهای مؤلفان امامی است که در آن با نظمی قابل ستايش از کتابهای علما و محدثان سنی برای اثبات امامت اهل بيت عليهم السلام استدلال شده و همين شيوه بعدا توسط ابن طاووس و علامه حلی مورد تبعيت قرار گرفته است. پيش از آن نمونه هايی مانند مناقب ابن شهر آشوب را داريم که البته در آنها روايات شيعه و سنی با يکديگر آميخته است. در اينجا به معرفی کهنترين نسخه اين کتاب که تاکنون در اختيار قرار گرفته است، اشاره می کنيم که در ضمن يک مجموعه در يکی از کتابخانه های خصوصی يمن موجود است؛ البته عبدالله الحبشی در فهرست مخطوطات بعض المکتبات خود به نسخه ای با کتابت عصر مؤلف اشاره می کند که با مقايسه آن با آنچه عبدالسلام الوجيه در مصادر التراث نوشته است، روشن می شود که اين نسخه از آن دوره نيست و بلکه متأخرتر است و آنچه الحبشی متذکر شده ، مربوط به نسخه مادر است و نه نسخه ای که بر اساس آن نوشته شده و هم اينک در کتابخانه آل الوزير موجود است.
کما اينکه گفتيم نسخه العمدة ما که کهنترين نسخه کتاب العمدة و مکتوب در يمن است، و به نظر من می بايست حتما برای چاپ ديگری از کتاب العمدة مورد توجه قرار گيرد، ضمن يک مجموعه است که کتابهای ديگر آن هم از اهميت برخوردار است:
مجموعه:
1- تنبيه الغافلين حاکم جشمی، کتابت ربيع الآخر 644
2-شواهد التنزيل، نسخه کتابت شوال 644 در صعده
اين دو نسخه نيز بسيار مهم اند و با توجه به کهنگی آن دو می بايست مورد توجه ناشران بعدی اين دو کتاب قرار گيرند.
3- العمدة ابن البطريق که از او در آغاز نسخه با القاب تمجيدی از جمله عبارت "مفتی آل الرسول "ياد شده است.
در برگ آغازين کتاب اجازه مذکور در نسخه اصل را نقل کرده با اين عبارات:
قرأ علي هذا الکتاب من أوله الی آخره الشيخ الأجل العالم عفيف الدين علي بن محمد بن حامد اليمني الصنعاني أيده الله وسمع بقرائته ولده الموفق ياقوت وأجزت لهما روايته عني متی يشاء (کذا)کتبه يحيی بن الحسن بن الحسين بن علي بن محمد البطريق الأسدي الحلي بمحروسة حلب في غرة جمادي الاولی من سنة ست وتسعين وخمسمائة ولله المنة والحمد.
باز در دنباله، کاتب نسخه می نويسد که: وفي الأصل أيضاً: ناولت علي بن أحمد بن الحسين بن المبارک الأکوع هذا المجلد وأخاه وهما يشتملان علی مناقب أهل البيت عليهم السلام وأجزت لهما (کذا) روايتهما عني عن المصنف وکتب علي بن محمد بن حامد اليمني الصنعاني في سابع عشر من ذي الحجة من سنة ثمان وتسعين وخمسمائة والحمد لله وحده وصلواته علی محمد و آله.
مراد از "اخاه" در اينجا به احتمال زياد مناقب ابن المغازلي است که آن را ابن بطريق روايت می کرده و در تداول آن سهم زيادی داشته است.
در آغاز نسخه العمدة نيز اين سند آمده است:
أخبرنا الشيخ الأجل الفاضل العالم الکامل أحمد بن محمد المعروف بشعلة کتابة واجازة قال أخبرنا الفقيه الفاضل بهاء الدين علي بن أحمد بن الحسين المعروف بالأکوع مناولة قال أخبرنا عفيف الدين علي بن محمد بن حامد اليمني الصنعاني مناولة في سابع عشر من ذي الحجة من سنة ثمان وتسعين وخمسمائة قال أخبرني يحيي بن الحسن بن الحسين بن علي بن محمد البطريق الأسدي الحلي بمحروسة حلب في غرة جمادي الاولی من سنة ست وتسعين وخمسمائة قراءة وهو المصنف لهذا الکتاب قال: ....
بنابراين نسخه مادر که همان نسخه علی بن محمد بن حامد صنعانی، شاگرد ابن البطريق بوده در يمن مورد تداول قرار گرفته بوده و نسخه ما نيز بر اساس آن کتابت شده است. بدين ترتيب اين نسخه با يک واسطه به نسخه اصل مؤلف می رسد و خود ابن بطريق نيز بر روی نسخه مادر گواهی اجازه ای برای علي بن محمد بن حامد و فرزندش ياقوت نوشته که همينک متن اين اجازه در اختيار ما قرار دارد. کما اينکه می بينيم نسخه کتاب العمدة در زمان حيات مؤلف سر از يمن درآورده بوده و در آنجا روايت می شده است. المنصور بالله و حميد محلي بر اساس همين نسخه مادر در کتابهای خود از ابن بطريق روايت کرده اند که در مقاله ابن الشرفيه در اين باره سخن رانده ايم.
کتاب العمدة در اين نسخه در دو جزء آمده و مالک نسخه که به خط خود ملکيت نسخه را گواهی کرده، عبدالله بن زيد بن أحمد ناميده شده است. مراد از او عبدالله بن زيد بن احمد العنسي، عالم برجسته زيدی است که مؤلف کتابهايي مانند المحجة البيضاء بوده است؛ تاريخ کتابت جلد اول: (در پايان جلد نخست) "وافق الفراغ منه يوم الخميس أول خميس في شهر جمادی الاولی من شهور سنة اربع وأربعين وستمائة" . متأسفانه اواخر جلد دوم از نسخه ما افتاده است؛ اما همانطور که ملاحظه می کنيم، اين نسخه در سال 644 ق کتابت شده و بنابراين نسخه ای است بسيار کهنه که تنها حدود چهار دهه پس از مؤلف کتابت شده و با يک واسطه به نسخه اصل مؤلف می رسد.
اين نکته را هم اضافه کنم که بخشی از آنچه در اين مجموعه آمده به خط عنسي ياد شده است (در اين باره، نک: پژوهش من و زابينه اشميتکه در کتابی که درباره عنسي در دست تأليف داريم).
سالها پيش در ترجمه عربی دائرة المعارف بزرگ اسلامی (دائرة المعارف الاسلامية الکبری)، از سوی نويسنده اين سطور، مدخل ابن البطريق بر اساس شماری از منابع امامی، زيدی و سنی تدوين شد. پس از آن در مقاله ای که در رابطه با ابن الشرفيه در کتاب ماه دين نوشتم، به جايگاه ابن بطريق و کتابهايش در سنت زيدی يمن اشاره کردم. در مقاله ای نيز که درباره منابع امامی در ميان زيديه( در مجله علوم حديث قم) نوشتم باز به نسخه کتابی از ابن البطريق درباره روايات مربوط به مهدويت اشاره کردم که از طريق کتاب العقد الثمين قابل بازسازی است که بعدا نيز با تلاش استاد جلالی در قم باز سازی و منتشر شد. در همين "نکته ها و يادداشتها" نيز، چندی پيش به مناسبت معرفی نسخه تازه و بسيار کهنی از العمدة ابن بطريق، باز به اين نکته پرداختم که تا چه اندازه اين شخصيت در ميان زيديه اثر گذار بوده و از دوران المنصور بالله عبدالله بن حمزه به بعد، يکی از منابع عمده زيديان برای بهره وری از منابع سنی احاديث فضائل اهل بيت عليهم السلام، ابن البطريق امامی بوده است. المنصور بالله و حميد محلی و بسياری ديگر از زيديان برای استفاده از کتب حديثی سنی، از طريق اسناد خود به ابن بطريق و از او به مشايخ سنی استفاده می کنند. نظم کتابهای ابن بطريق که حتی به نظر من در نظم کتابهای ابن طاووس مؤثر بوده و ابن طاووس از اين همشهری خود سخت تأثير گرفته بوده است، و نيز اسنادی که ابن بطريق به کتابهای سنی در آغاز کتابهای خود داده (و در اين امر شايد از شيخش ابن شهر آشوب متأثر بوده است) موجب شده که زيديان از کتابهای او برای آشنايی با احاديث فضائل اهل بيت طاهرين و نيز بهره وری از اسناد او به کتابهای مشهور سنی و مهمتر از همه صحاح سته، استفاده کنند.
در مورد کتابی با عنوان ابطال شبه (شبهة) المتأولين لنصّ ولاية أمير المؤمنين که وسيله محمد کاظم محمودی در ميراث حديث شيعه (شماره 6) بر اساس نسخه ای يمنی به چاپ رسيده، قبلا در يادداشتی در کتاب ماه دين (شماره اسفند و فروردين80- 1381ش) نشان دادم که اين کتاب از ابن بطريق نيست وتنها اوراقی است فراهم آمده از سوی کاتبی زيدی و بر اساس کتابهای مختلف.
ابن بطريق شاعر نيز بوده و اشعاری از او در منابع ثبت شده است. به همين مناسبت، ابن الشعار موصلي، المبارک بن أحمد بن حمدان (د. 654ق) در کتاب قلائد الجمان في فرائد شعراء هذا الزمان به او پرداخته و شرح حال مفصلی برای وی تنظيم کرده که متأسفانه من در مقاله ابن البطريق از آن استفاده نکردم. اين کتاب در سالهای اخير در پاکستان چاپ شده، ولی من در اينجا از نسخه فاکسيميله اين کتاب بزرگ که توسط فؤاد سزگين منتشر شده ( فرانکفورت، معهد تاريخ العلوم العربية والاسلامية، 1410ق/1990م) استفاده می کنم که بر اساس نسخه 2329 مجموعه اسعد افندی کتابخانه سليمانيه استانبول است؛ نسخه ای بسيار کهن و با خط نسخ واضح. اين نسخه سالهاست که به چاپ رسيده است. پيش از آن مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبايي در سفرهای خود به استانبول، نسخه ای برای خود به صورت ميکرو فيلم تهيه کرده بود که بايد هم اکنون در کتابخانه ايشان موجود باشد.
من در اينجا از جلد نهم اين کتاب (صفحات ميان 379 تا 384) استفاده می کنم، و به مهمترين موارد اين شرح حال اشاره می کنم. طبعا بخشی از اين اطلاعات در مقاله من در مورد ابن البطريق در دائرة المعارف الاسلامية الکبری، بر اساس منابع ديگر درج شده است؛ اما برخی از مطالب آن کاملا جديد است.
"يحيی بن الحسن بن الحسين بن علي بن محمد ويلقب البطريق بن نصر بن حمدون بن ثابت بن مالک بن ليث بن عامر بن غنم بن فهر بن دلجه بن بشر بن معاويه بن بدر بن ثعلبة بن حبال بن نصر بن سوأة بن سعد بن مالک بن ثعلبة بن دودان بن أسد بن خزيمة بن مدرکة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان أبوالحسين وأبو زکريا الأسدي. کانت ولادته ومنشأه بالحلة المزيدية. کان عالماً فقيهاً قدوةً في مذهب الشيعة اماماً من أئمتهم سمع الحديث الکثير وسافر البلدان وسمع عليه أهلها عدة کتب من تصنيفه وتصنيف غيره ثم عاد الی الحلة المزيدية فکانت وفاته بها في سنة إحدی وستمائة. وقد ذکره الشريف أبوعبد الحميد فخار بن معد بن أحمد بن محمد الحلي الموسوي في مشايخه وقال: لقي أبو زکريا يحيی بن الحسن بن الحسين بن علي بن البطريق الأسدي الحلي الفقيه العماد الطبري تلميذ أبي علي بن الطوسي وقرأ عليه ولقي غيره وعلّت سنه حتی بلغ ثمانين سنة وصنّف کتباً حسنة ومضی الی واسط وأقام عشرين سنة ثمّ عاد الی الحلة فمکث بها قليلاً ثمّ فارقها وقدم الی الموصل ثمّ الی حلب واستوطنها مدة ثمّ رحل عنها وکان حسن المذهب طيب المعاشرة. هذا آخر کلامه.
صار اليّ من تصنيفه کتاب کبير لقّبه بالعمدة من صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار علي بن أبي طالب وصي المختار وعلي (کذا في المتن) الأئمة من ذريته الأطهار وصنّف کتاباً آخر وسمه بمستدرک المختار في مناقب المختار استخرجه من المسانيد الصحاح المؤلفة. تکلم علی الأحاديث ومعاني الآيات وفصّله فصولاً وأضاف الی ذلک مقطعات حساناً من شعره في مدح الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله عليه وسلامه. وکان شاعراً أديباً وهو والد أبي الحسن علي بن يحيی بن الحسن بن البطريق الذي مرّ شعره متقدّماً في مکانه.
ومن شعره ما أنشدني الشريف النقيب الأجل العالم السيد الأطهر جمال آل رسول الله صلی الله عليه وسلّم فخر الدين أبوالوفا عبيدالله بن علي بن زيد بن محمد بن عبيدالله الحسيني الموصلي بها رضي الله عنه، قال قریء علی يحيی بن الحسن الأسدي لنفسه وأنا أسمع في مدح أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب کرّم الله وجهه...
وبعد شماری از اشعار ابن البطريق را در مدح حضرت امير سلام الله عليه نقل می کند.
همين مولف در جايی ديگر از کتاب خود، شرح احوال فرزند ابن بطريق را به تفصيل آورده و اشعار او را هم نقل کرده است. اين فرزند علي نام داشته که در رياضيات و نجوم نيز دست داشته و در واسط بزرگ شده بوده است (نک: 4/506-510).
در شرح حال ابن بطريق نکات تازه ای در رابطه با او ديده می شود که مهم است، به خصوص که اين مطالب به نقل از شاگردش فخار بن معد نقل شده است. نکته جالب توجه اينکه وفات او را برخلاف نظر مشهور نه در سال 600ق که در سال 601ق گزارش کرده و سنش را در وقت مرگ 80 سال دانسته که باز اين مسئله با نظر مشهور مخالف است.
2- کتابی از ابن بطريق حلي
درباره ابن بطريق حلی، دانشمند محدث امامی در سده ششم قمری تاکنون دو مقاله از اينجانب به چاپ رسيده است؛ يکی مقاله ای در مجلدات عربی دائرة المعارف بزرگ اسلامی (دائرة المعارف الاسلامية الکبری؛ تحت عنوان ابن البطريق) و يکی هم در ضمن مقاله ای که درباره ابن الشرفيه در کتاب ماه دين نوشته ام و در آن به ابن بطريق حلی پرداخته ام.
اين روزها باز به مناسبتی به ابن بطريق بازگشته ام و درباره او يادداشتی را تهيه می کنم. اما در اينجا مناسب ديدم درباره متنی از ابن بطريق سخن گويم که هنگام نوشتن مقاله ابن بطريق در دائرة المعارف بزرگ اسلامی اطلاع اندکی درباره آن داشتم: کتاب کشف المخفي في مناقب المهدي. اين کتاب از منابع مورد استفاده ابن طاووس بوده و در آن نويسنده مجموعه احاديثی را درباره امام غائب (عج) گردآورده بوده است. اتان کلبرگ در کتاب کتابخانه ابن طاووس اطلاع چندانی درباره اين متن ارائه نکرده و حتی مسئله انتساب اين متن به ابن بطريق نيز بر اساس منابع امامی چندان روشن نيست. با اين وصف در مقاله ای که چند سالی پيش درباره روابط ميان زيديه و اماميه در مجله علوم حديث (شماره 20) نوشتم، بر اساس متن کتابی از امام زيدی يمن، المنصور بالله عبدالله بن حمزه با عنوان العقد الثمين که در حقيقت کتابی است در رد بر اماميه از سوی دانشمندی زيدی، که در آن زمان هنوز به چاپ نرسيده بود و من تنها از نسخه خطی آن بهره برده بودم، نشان دادم که چگونه اين کتاب که البته المنصور بالله از آن نامی نمی برد و تنها از مؤلف آن پاره ای از احاديث مرتبط با موضوع مهدويت را نقل می کند، به ابن بطريق ارتباط می يابد. در حقيقت کتاب کشف المخفی از منابع المنصور بالله بوده است. اين امام زيدی چنانکه در مقاله های پيشگفته متذکر شده ام، کاملا برای زيديان شناخته بوده و کتابهای او به يمن رسيده بوده است. در يادداشتی ديگر به اين موضوع باز خواهم گشت؛ اما اينجا اين نکته را مورد تأکيد قرار می دهم که کتاب کشف المخفی که شامل 110 حديث درباره امام زمان (عج) بوده، علاوه بر نقلهای موجود آن در کتاب طرائف، جزء منابع المنصور بالله نيز بوده و او در کتاب ضد امامی خود وسيله خيری شده است برای نقل از اين کتاب. با مقايسه احاديث منقول از ابن بطريق و مشخصاتی که از کتاب او بر اساس منابع امامی و از جمله ابن طاووس داريم، من در مقاله مجله علوم حديث نشان دادم که منبع نقل احاديث ابن بطريق در کتاب العقد الثمين المنصور بالله بايد همين کتاب کشف المخفي ابن بطريق باشد. در آغاز بی علاقه نبودم که مجموعه نقلهای موجود از کشف المخفي را در مقاله ای ديگر، منتشر کنم؛ اما دو سالی بعد، در مدت اقامت من در پاريس، مقاله ای از استاد دانشمند آقای سيد محمد رضا حسينی جلالی در مجله علوم الحديث منتشر شد، که آن آرزو را به خوبی برآورده کرده است؛ بنابراين از انتشار دوباره آن صرف نظر کردم. البته استاد جلالی اين بار از متن چاپی کتاب العقد الثمين، استفاده کرده اند. استاد جلالی در مقاله خود به برخی نکات که پيشتر توسط نويسنده اين سطور در مقاله مجله علوم حديث مورد اشاره قرار گرفته، پرداخته اند که قابل استفاده است.
3- نسخه ای بسيار کهن از العمدة ابن بطريق
در يادداشت قبلی از ابن بطريق (درگذشته شعبان 600ق) سخنی رفت. در اينجا برای تکميل مطلب يادداشت قبلی، به نسخه ای بسيار کهن از کتاب العمدة ابن بطريق اشاره می کنم که عکسی از آن در اختيار من قرار دارد و به يکی از مجموعه های خطی خصوصی يمن مربوط است.
پيش از آن بايد به اين نکته توجه دهم که ابن بطريق از دانشمندانی است که گرچه امامی مذهب بوده اما به دلايلی که در مقاله " ابن الشرفيه و کتاب عيون الحکم والمواعظ" (مجله کتاب ماه دين، شماره 35) و نيز مقاله ابن البطريق دائرة المعارف الاسلامية الکبری مفصلا گفته ام ، مورد توجه علمای زيدی يمن از دوره ای بسيار کهن نيز قرار گرفته بوده است؛ اين توجه به عصر خود مؤلف باز می گردد. نسخه های متعددی از کتاب العمدة در کتابخانه های يمن موجود است، شماری از آنها متأخر و برخی نيز نسخه های کهنی هستند. در کتاب مصادر التراث عبدالسلام عباس الوجيه به برخی از آنها اشاره شده است. در منابع کهن زيديان يمنی مانند آثار المنصور بالله و شاگردان او نيز به اين کتاب اشاره شده و يا از آن احاديثی روايت شده است. در اجازات زيديه نيز از ابن البطريق و کتاب العمدة او نام برده شده است. تاکنون دو سه باری العمدة منتشر شده که آخرين آن با تصحيحات مرحوم محقق طباطبايي همراه است؛ گرچه نام ايشان بر روی کتاب نيامده است. با اين وصف نسخه های اساس در اين چاپها عموما نسخه های متأخری است و کسی تاکنون به نسخه های يمنی اين کتاب که به همت علمای زيدی از حلب به مکه و از آنجا به يمن منتقل شده توجه نکرده است. البته کتاب العمدة کتاب نامداری بوده و حتی ابن تيميه در منهاج السنة به آن اشاره کرده است؛ اين به اين دليل بوده که اين کتاب شايد از نخستين نمونه های کتابهای مؤلفان امامی است که در آن با نظمی قابل ستايش از کتابهای علما و محدثان سنی برای اثبات امامت اهل بيت عليهم السلام استدلال شده و همين شيوه بعدا توسط ابن طاووس و علامه حلی مورد تبعيت قرار گرفته است. پيش از آن نمونه هايی مانند مناقب ابن شهر آشوب را داريم که البته در آنها روايات شيعه و سنی با يکديگر آميخته است. در اينجا به معرفی کهنترين نسخه اين کتاب که تاکنون در اختيار قرار گرفته است، اشاره می کنيم که در ضمن يک مجموعه در يکی از کتابخانه های خصوصی يمن موجود است؛ البته عبدالله الحبشی در فهرست مخطوطات بعض المکتبات خود به نسخه ای با کتابت عصر مؤلف اشاره می کند که با مقايسه آن با آنچه عبدالسلام الوجيه در مصادر التراث نوشته است، روشن می شود که اين نسخه از آن دوره نيست و بلکه متأخرتر است و آنچه الحبشی متذکر شده ، مربوط به نسخه مادر است و نه نسخه ای که بر اساس آن نوشته شده و هم اينک در کتابخانه آل الوزير موجود است.
کما اينکه گفتيم نسخه العمدة ما که کهنترين نسخه کتاب العمدة و مکتوب در يمن است، و به نظر من می بايست حتما برای چاپ ديگری از کتاب العمدة مورد توجه قرار گيرد، ضمن يک مجموعه است که کتابهای ديگر آن هم از اهميت برخوردار است:
مجموعه:
1- تنبيه الغافلين حاکم جشمی، کتابت ربيع الآخر 644
2-شواهد التنزيل، نسخه کتابت شوال 644 در صعده
اين دو نسخه نيز بسيار مهم اند و با توجه به کهنگی آن دو می بايست مورد توجه ناشران بعدی اين دو کتاب قرار گيرند.
3- العمدة ابن البطريق که از او در آغاز نسخه با القاب تمجيدی از جمله عبارت "مفتی آل الرسول "ياد شده است.
در برگ آغازين کتاب اجازه مذکور در نسخه اصل را نقل کرده با اين عبارات:
قرأ علي هذا الکتاب من أوله الی آخره الشيخ الأجل العالم عفيف الدين علي بن محمد بن حامد اليمني الصنعاني أيده الله وسمع بقرائته ولده الموفق ياقوت وأجزت لهما روايته عني متی يشاء (کذا)کتبه يحيی بن الحسن بن الحسين بن علي بن محمد البطريق الأسدي الحلي بمحروسة حلب في غرة جمادي الاولی من سنة ست وتسعين وخمسمائة ولله المنة والحمد.
باز در دنباله، کاتب نسخه می نويسد که: وفي الأصل أيضاً: ناولت علي بن أحمد بن الحسين بن المبارک الأکوع هذا المجلد وأخاه وهما يشتملان علی مناقب أهل البيت عليهم السلام وأجزت لهما (کذا) روايتهما عني عن المصنف وکتب علي بن محمد بن حامد اليمني الصنعاني في سابع عشر من ذي الحجة من سنة ثمان وتسعين وخمسمائة والحمد لله وحده وصلواته علی محمد و آله.
مراد از "اخاه" در اينجا به احتمال زياد مناقب ابن المغازلي است که آن را ابن بطريق روايت می کرده و در تداول آن سهم زيادی داشته است.
در آغاز نسخه العمدة نيز اين سند آمده است:
أخبرنا الشيخ الأجل الفاضل العالم الکامل أحمد بن محمد المعروف بشعلة کتابة واجازة قال أخبرنا الفقيه الفاضل بهاء الدين علي بن أحمد بن الحسين المعروف بالأکوع مناولة قال أخبرنا عفيف الدين علي بن محمد بن حامد اليمني الصنعاني مناولة في سابع عشر من ذي الحجة من سنة ثمان وتسعين وخمسمائة قال أخبرني يحيي بن الحسن بن الحسين بن علي بن محمد البطريق الأسدي الحلي بمحروسة حلب في غرة جمادي الاولی من سنة ست وتسعين وخمسمائة قراءة وهو المصنف لهذا الکتاب قال: ....
بنابراين نسخه مادر که همان نسخه علی بن محمد بن حامد صنعانی، شاگرد ابن البطريق بوده در يمن مورد تداول قرار گرفته بوده و نسخه ما نيز بر اساس آن کتابت شده است. بدين ترتيب اين نسخه با يک واسطه به نسخه اصل مؤلف می رسد و خود ابن بطريق نيز بر روی نسخه مادر گواهی اجازه ای برای علي بن محمد بن حامد و فرزندش ياقوت نوشته که همينک متن اين اجازه در اختيار ما قرار دارد. کما اينکه می بينيم نسخه کتاب العمدة در زمان حيات مؤلف سر از يمن درآورده بوده و در آنجا روايت می شده است. المنصور بالله و حميد محلي بر اساس همين نسخه مادر در کتابهای خود از ابن بطريق روايت کرده اند که در مقاله ابن الشرفيه در اين باره سخن رانده ايم.
کتاب العمدة در اين نسخه در دو جزء آمده و مالک نسخه که به خط خود ملکيت نسخه را گواهی کرده، عبدالله بن زيد بن أحمد ناميده شده است. مراد از او عبدالله بن زيد بن احمد العنسي، عالم برجسته زيدی است که مؤلف کتابهايي مانند المحجة البيضاء بوده است؛ تاريخ کتابت جلد اول: (در پايان جلد نخست) "وافق الفراغ منه يوم الخميس أول خميس في شهر جمادی الاولی من شهور سنة اربع وأربعين وستمائة" . متأسفانه اواخر جلد دوم از نسخه ما افتاده است؛ اما همانطور که ملاحظه می کنيم، اين نسخه در سال 644 ق کتابت شده و بنابراين نسخه ای است بسيار کهنه که تنها حدود چهار دهه پس از مؤلف کتابت شده و با يک واسطه به نسخه اصل مؤلف می رسد.
اين نکته را هم اضافه کنم که بخشی از آنچه در اين مجموعه آمده به خط عنسي ياد شده است (در اين باره، نک: پژوهش من و زابينه اشميتکه در کتابی که درباره عنسي در دست تأليف داريم).
يكشنبه ۵ فروردين ۱۳۸۶ ساعت ۰:۱۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .